به گزارش خبرنگار دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»، برنامه «هنگام درنگ» که دیشب از شبکه یک سیما پخش شد، به موضوع روند تجددگرایی و جریان روشنفکری با اجرای موسی فقیه حقانی و حضور دکتر غلامعلی حدادعادل پرداخت.
موسی حقانی: بحث این جلسه در رابطه با موضوع تجددگرایی است. سریال «کلاه پهلوی» از دوره رضاخان را مورد بررسی قرار میدهد ولی موضوع تجددگرایی از دوره قبل و از زمان قاجار وارد کشور شد، تجددگرایان تحولات مشروطه را به سوی خود گرداندند و ابایی از مطرح کردن نگاه تجددگرایانه خود نداشتند، به طور مثال سیدحسن تقیزاده در روزنامه «کاوه» اصطلاح «دیکتاتوری منور» و لزوم استفاده از مشت آهنین را به کار میبرد.
حدادعادل: مسئله حجاب و لباس و آزادی زن از موضوعات فرعی یک موضوع عام و گستردهتری به نام تجدد است.
تجدد در ایران یک واقعیت تاریخی است یعنی در تاریخ ایران در مقطعی با واقعیت غربگرایی، تجدد، مدرنیزاسیون و مدرنیته مواجه میشویم و برای اهالی فکر و تحقیق ضرورت دارد که این دوره را بشناسیم.
این موضوع بحثی نیست که شروع شده و تمام شده باشد بلکه همین الان نیز چه موافق آن باشیم و چه مخالف آن با آن درگیر هستیم. بنده اگر بگویم ما امروز با این موضوع بیشتر از 50 سال قبل درگیریم به گزاف نگفتهام به خصوص بعد از انقلاب چالش تفکر اسلامی و روند غربگرایی بیشتر شده است.
تجدد از چه زمانی شروع شده است؟
یکی از مسائل این است که تجدد از کی آغاز شده و از چه زمانی جامعه خودآگاهی پیدا کرده که یک سبک دیگری از زندگی در آن سمت دنیا هست.
بعضی از محققین گفتهاند جنگهای ایران و روس در دوره فتحعلیشاه، حادثه تلخی برای ایران بود که غرور ملی ایرانیان را جریحهدار کرد و آن جنگی بود که دو شکست عمده را به ایران تحمیل کرد و خسارتهای سختی به ما زد. از دست رفتن 18 شهر آباد قفقاز را در پی داشت و به جامعه چنان ضرری وارد کرد که این سؤال در ذهن ایجاد شد که ما چرا در جنگ شکست خوردیم؟
این واقعه نظرها را به این سو جلب کرد که طرف مقابل، اروپایی بوده و از سلاحهای پیشرفته استفاده کردند و این سرآغاز عصر تجددگرایی به حساب میآید.
در دوره محمدشاه این روند جدیتر و موضوع قدری در اذهان بازتر شد و جدیتر در فکر مواجهه با تمدن غرب شدند.
فهرستی از کتابهایی که از دربار محمدشاه به فرانسه سفارش داده شد که حدود 160 کتاب در زمینه تاریخ، جغرافیای جهان، نقشه جهان، ذوب فلزات و غیره بود و همچنین دوره ناصرالدین شاه که تأسیس دارالفنون روی میدهد از مهمترین رویدادهای دوران تجدد است.
حرفهای میرزا ملکم و روزنامه «قانون» از سوی دیگر و نیز افرادی که در مدرسههای جدید تربیت شده بودند و خود، مؤسس مدارس جدید شدند مانند محمدحسینخان فروغی و محمدعلی فروغی که روزنامه تربیت را داشتند و مدرسه علوم سیاسی را مدیریت میکردند نیز در همین فضاهاست.
14 سال بعد از مشروطیت، کودتای رضاخانی رخ داد و یک اهتمام تمام عیار حکومت برای غربیکردن ظاهر جامعه ایرانی آن هم با زور و قلدری در حال وقوع بود.
البته بحث تجدد خیلی مفصل است و باید کتابهای زیادی در مورد آن نوشته شود به طور خاص دانشجویانی که میخواهند تاریخ کشور را بدانند این سرفصلها را به خاطر بسپارند تا بتوانند در مورد آن تحقیق کنند.
حقانی: با اینکه ما شکست خوردیم و قراردادهای سنگینی به ما تحمیل و بخشهایی از کشور از ما جدا شد ولی همچنان درگیری ها با انگلستان ادامه داشت و سیاست سر بروزلی، سفیر انگلیس در ایران در سال 1224 هجری قمری (6 سال بعد جنگهای روسیه با ایران) می گوید برای صیانت از هند ایران باید در بربریت بماند و این سیاست انگلستان در ایران بود و اگر میخواستیم سد بزنیم و راه بکشیم نمیگذاشتند و اگر صدراعظمی چون امیرکبیر میخواست از تولیدات داخلی حمایت کند، نابود میشد.
با این احوال چرا این موج تجددگرایی در کشور ما پیش رفت؟ آیا اینها باطن غرب را ندیده بودند یا به خاطر سرسپردگی آنها بود؟
حدادعادل: آنچه شما گفتید سرگذشت و سرنوشت روشنفکری در ایران است که خود میتواند موضوع مستقلی باشد ولی در رابطه با تجدد میخواهم به موضوعات و محورهای تجدد اشاره کنم:
محورهای تجدد؛ چرا تجدد مطرح شد؟
1- اینکه ایران از لحاظ علمی عقبمانده بود و غرب از لحاظ علمی پیشرفته. از مواردی که همه مردم دوست داشتند ایران نیز در آن زمینه پیشرفت کند، پزشکی بود؛ مردمی که بچههای آنها در اثر بیماری جان میدادند و با ورود یک بیماری مانند وبا به کشور جمعیت درو میشود لذا مردم حساس بودند ببینند پاستور چه کرده است و میکروب چیست و توجه مردم به داروهای فرنگی بسیار بالا بود،این یک بعد عقبماندگی علمی بود.
2- بعد دیگر مسئله صنعت است؛ اینکه ما کارخانه نداشتیم و صنعت به ایران نیامده بود و به همه چیز به مانند 1000 سال قبل با نیروی دست انجام میگرفت، خود ارتش و سازماندهی آن نیز یک مقوله مجزایی است.
3- مسئله دیگر، بحث قانون و قانونگذاری، دموکراسی و مردم سالاری و داشتن مجلس و معنی و جایگاه شاه و سلطنت بود.
4- مقوله دیگر آزادی بود.
در این فهرست یک مقوله نیز بحث زن بود، یعنی زن از مسائلی بود که تجددخواهان با قدرت و شدت خواهان تغییر نقش آن بودند، همانطور که صحبت از علم و رفتن افراد به خارج بود، یک بحث جدی دیگر این بود که وضع زن در ایران باید عوض شود.
توجه داشته باشید که موضوع زن از مسائل مطرح در امر تجدد بوده است و هنوز نیز هست و امروز چالش ما با غرب تفاوت معنایی است که ما برای زن قائلیم و الگویی است که آنها عرضه میکنند.
این موضوع بعد از انقلاب خیلی جدی شد به طوری که حجاب زنها نماد اسلامگرایی شده است یعنی اگر هر روز در فرودگاه اروپا مردی را ببیند که ریش دارد ممکن است مسلمان باشد یا یهودی ... ولی اگر زنی چادر یا مانتو داشته باشد، شک نمیکنید که او زنی مسلمان است یعنی امروز حجاب نماد چالش با تمدن غرب شده است.
نمونههای روشنفکری در ایران:
روشنفکران جدید ما عموماً خود را دلسوز وطن معرفی میکردند و البته نمیگوییم همه دروغ میگفتند، بلکه میگفتند ما میخواهیم مردم را از عقبماندگی نجات دهیم تا کشور پیشرفته شود، ولی همین افراد در مقابل دخالت بیگانگان در ایران واکنش نشان نمیدادند یعنی فقط 10 درصد آنها به دلیل انگیزه وطنخواهی در مقابل استعمار میایستادند، بقیه در مقابل دخالت آنها در ایران موضع نمیگرفتند.
حقانی: به نظر میرسد یا باید برداشت روشنفکران از غرب معیوب و سطحی باشد و یا مسائل دیگری پشت پرده وجود دارد، آخوندزاده برای اینکه ایرانیها سیر ترقی را طی کنند توصیه میکند «فراموشخانه» در ایران باز شود.
انهدام اساس اسلام در آثار آخوندزاده پیدا است و از سوی دیگر تغییر خط و الفبای فارسی مطرح میشود، لذا جای این سوال وجود دارد که آیا پیشرفت ما با رعایت توصیههای فراماسونری و تغییر خط رخ میدهد.
این مسائل بهانهای برای ساختارشکنی در ایران بود و گرنه تا وقوع انقلاب در این کشور پیشرفتی رخ نداد.
حدادعادل: تمدن غرب از جانب روشنفکران با جنبههای مثبت آن اعلام میشد ولی عملاً این جنبههای مثبت اعمال نشد.
تمدن غربی خوب یا بد درختی بود که ریشه در خاک داشته و یک میوهای داده است؛ میوه نتیجه ریشهای بوده است که از خاک آن تغذیه می کرده و ما فقط میوه غرب را میدیدیم و آشنایی با ریشههای آن کم بوده است.
بعد رنسانس تمدن غرب براساس نگاههای فلسفی ساخته میشود، دکارت راهی را شروع کرده است که این دیدگاهها در علم ریاضی، فیزیک و علوم انسانی غرب اثر گذاشته است.
چقدر جنبههای نرمافزاری تمدن غرب در ایران مطرح شده است، فقط مباحث ظاهری و پوسته رویین تمدن غرب مطرح میشود و از همه اینها ظاهریتر بحث زن است.
ما اگر از غربیشدن زن در دوره رضاخان انتقاد میکنیم به معنی این نیست که به وضع زن در آن دوره صحه میگذاریم؛ چرا که ما غربی شدن زن را اشتباه میدانیم ولی وضع زنان نیز در آن دوره نامناسب بوده است.
تعدد زوجات که برای هوسرانی بود و یا بیسوادی زنان در آن دوران، یک واقعیتی است و به هیچ وجه این اوضاع چیزی نبود که اسلام میخواست.
در این شرایط روشنفکران پنجره را باز کردند و منظرهای از اروپا و پاریس را نشان دادند به طوری که در سفرنامه پیرزاده با تغییر شعر سعدی که گفته است؛ «سعدی ادب آن است که در حضرت احباب» چنین گفته است که «سعدی ادب آن است که در حضرت پاریس ....» و میگوید که چطور در پاریس چراغ ها روشن است و مظاهر ترقی دیده میشود.
کلمه ترقی یا progress در نظر اینها مقدس شده بود و معتقد بودند که اگر بخواهیم پیشرفت کنیم باید مثل غربیها شویم و لذا حرف تقیزاده خیلی مهم است و نباید آن را دست کم گرفت و این حرف یک فرد نیست بلکه حرف یک نسل است، اینکه از فرق سر تا نوک پا باید غربزده شویم، هر چند امروز هیچ کدام از افراد حتی مخالفان نظام هم نمیزنند.
وضعی که در کشف حجاب رخ داد این بود که ما اگر بخواهیم به پیشرفت اروپایی برسیم خانمها باید حجابشان را کنار بگذارند.
یعنی جای بحث دارد که آیا نمیشود ما لباس ملی و سنتی خود را حفظ کنیم و در آن انعطاف لازم را هم بدهیم ولی از نظر علمی پیشرفت کنیم.
در دوره کشف حجاب آنقدر این موضوع جدی شده بود که تصور نمیشد زنی بتواند با حجاب باشد و سواد نیز داشته باشد.
حقانی: بحث تقیزاده یک حرکت انتحاری بود و خودش چنین گفت: «بمب غربزدگی را من در ایران منفجر کردم.»
حدادعادل: اگر ما امروز در جمهوری اسلامی به غربزدگی انتقاد میکنیم قصد ما این نیست که به دوران قبل برگردیم.
هر چند در آن زمان زنها در فعالیتهای اجتماعی حضور داشتند، فعالیتهای اجتماعی نظیر تحریم تنباکو، مشروطیت یا در قضیه بانک ملی پیش گام بودند، در قضیه عباسمیرزا که ایران غرامت سنگینی داشت این زنان بودند که جواهرات خود را دادند تا ایران از دین غرامت درآید.
لازم به ذکر است، برنامه «هنگام درنگ» کاری از گروه معارف شبکه یک سیماست که جمعهها پس از سریال «کلاه پهلوی» پخش میشود.
این برنامه بنا دارد به بحث و رمزگشایی تاریخی بپردازد و از این منظر مخاطب را به عبرت و بصیرتی تازه در تاریخ رهنمون کند تا دیگر نتوان آنها را فریب داد.