به گزارش خبرنگار دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»، غارت اشیای باستانی در دوره پهلوی اول موضوعی بود که در برنامه «هنگام درنگ» با حضور دکتر غلامرضا معصومی، کارشناس تاریخ معاصر و اشیای باستانی؛ سیروس سعدوندیان، کارشناس تاریخ معاصر ایران و دکتر موسی حقانی، محقق و پژوهشگر تاریخ معاصر ایران به آن پرداخته شد.
تاریخ سند هویت هر ملتی است
حقانی: به عنوان مقدمه در خصوص علم باستان شناسی توضیحی بفرمایید تا در ادامه دوره های مختلف باستان شناسی در ایران را از دوره قاجار مورد بحث قرار دهیم.
معصومی: باستان شناسی علم جدیدی در ایران است. باستانشناسی علمی است که تمام حوادث مرتبط با تاریخ را نشان می دهد و اگر در تاریخ اشکالی وجود داشته، آن را اصلاح می کند. باستان شناسی در جایی که تاریخ در می ماند، به تاریخ کمک می کند. باستان شناسی در کشورهای دیگر، بخصوص فرانسه حدود 300 سال قدمت دارد، اما در ایران علم جدیدی است.
امروز در ایران کسانی را داریم که به این علم آشنایی کامل دارند و حفاریها را انجام می دهند، اما سابقاً این گونه نبود. در دوره رضاخان ما باستان شناس نداشتیم و تمام باستان شناسان را از خارج از کشور می آوردند. متاسفانه در آن دوره اهمیتی به این علم داده نمی شد؛ چرا که به علم باستان شناسی آگاهی نداشتند.
حقانی: با توجه به اینکه تاریخ سند هویت هر ملتی است، در خصوص کمک باستان شناسی به تاریخ اگر نکته ای دارید بفرمایید.
سعدوندیان: در دانش جدید تاریخ صرفاً آثار و منابع نوشتاری مورد استفاده و تحقیق و پژوهش قرار نمیگیرد، بلکه تمامی آنچه که دست آفریده آدمی است، اعم از ملموس و غیر ملموس در زمره منابع تاریخی شمرده میشود و مورد پژوهش قرار میگیرد. این سری آثار، بخصوص آثاری که توسط باستان شناسان کشف میشود قسمت های بسیار تاریکی که در اسناد ما بازتاب پیدا نکرده و در تاریخ رسمی آورده نشده است، بخصوص ادوار پیش از تاریخ معاصر را روشن میسازد.
حقانی: رویکرد پهلوی ها به باستان شناسی و مناطق باستانی ایران به قصد شناساندن تاریخ ایران بود یا مقاصد دیگری در پی داشتند؟
سعدوندیان: پهلویها سه محور را برای تعریف هویت ایرانی مورد توجه قرار دادند؛ ایرانیگری (با تاکید بر لزوم تجلیل ایران باستان)، غرب گرایی (با تاکید بر مظاهر بیرونی غرب) و شاه محوری (تلاش برای ارائه چهره کاریزماتیک از رضا شاه پهلوی) این سه محور را تشکیل می دادند، بر اساس این سه محور تمامی توجهی که به ایران باستان بود، شکل گرفت.
حقانی: با چه انگیزه ای، غیر از انگیزه علمی، به سراغ ایران آمدند؟
با چه انگیزه ای به سراغ ایران آمدند؟
معصومی: از دوره صفویه ورود به ایران را به عنوان جهانگرد شروع کردند. تعدادی واقعاً به کار علمی می پرداختند، برخی از اینان تاریخ نگاری کردند و برخی حفاری انجام دادند، اما اغلب اینها به مسائل سیاسی توجه میکردند.
جهانگردان برای بررسی و شناسایی و جاسوسی به ایران میآمدند
این به اصطلاح جهانگردان برای بررسی و شناسایی و جاسوسی به ایران میآمدند. بخش اعظم کارهای این افراد علمی نبود؛ البته افرادی بودند که برای خدمت به علم و فرهنگ وارد ایران شدند، به عنوان مثال افرادی که در خصوص خطوط میخی در ایران مطالعه کردند. اغلب این افراد برای جاسوسی و اینکه چطور در ایران سود ببرند وارد ایران می شدند.
حقانی: غربی ها از تمام ظرفیت خود برای کسب اطلاع استفاده میکردند، که اکتشافات باستان شناسی یکی از این ظرفیتها بود. کسب اطلاع، جاسوسی و فراهم کردن زمینه برای نفوذ بیشتر از جمله اهداف اینان به شمار می آمد. آقای سعدوندیان شما نکته ای درباره انگیزه باستان شناسان در نظر دارید، بفرمایید.
سعدوندیان: به غیر از مسائل سیاسی که هر کدام از اینان موظف بودند گزارشی از عملکرد به دولتهای خود بدهند، مسئله دیگر خروج یافته هایی بود که در ایران بدست می آوردند. خروج یافتهها از طریق قرارداد یا خرید و ... صورت میگرفت.
اولین بار در جنگ های جانشینان کریم خان، سرگی جونز برای خرید تمامی دارایی که باقی مانده است، اقدام میکند. در کنار این قصد دارد کتابخانه بزرگ میرزا آقا بزرگ قائم مقام را از ایران خارج کند که خوشبختانه موفق نمیشوند. از همان زمان شاهد این امر هستیم که اهداف آنان یا اموال و جواهرات ایران یا آنچه که مربوط به کتب خطی و اندیشه ایران است، بود.
بسیاری از صهیونیستهای مقیم ایران در قاچاقها دخیل بودند
در قراردادهایی که بسته می شد، که در ابتدا با فرانسه شروع می شود، قضیه تنها پیشبرد منافع سیاسی آنها نبوده است، بلکه قصد آنها این بود که هر آنچه هست از ایران خارج کنند. کمتر سفرنامهای از دوره قاجار وجود دارد که در آن به خرید اشیای عتیقه، خرید نسخ خطی ایران و خروج اینها از ایران اشاره ای نکرده باشد. بسیاری از صهیونیست های مقیم ایران در این گونه قاچاق ها دخیل بودند.
رفتار غارتگران اشیای باستانی ایران خروج یا تخریب این اشیا بود
رفتار باستان شناسان با اشیای باستانی ایران خروج یا تخریب آنها بود؛ نمونههایی در تاریخ وجود دارد که این باستان شناسان به زبان خود اقرار کرده اند که با ناامید شدن از خروج اشیا، به تخریب آنها دست زدند.
تخریب اشیای باستانی به منظور مخدوش کردن سند هویتی آن ملت بود
حقانی: تعریف و هدف غارت و بردن و خارج کردن مشخص است، به چه منظور نابود میکردند؟
سعدوندیان: تعدادی از اینان وظیفه دارند تا جایی که امکان دارد آثاری که مدنیت و فرهنگی پیش از صهیون را نشان میدهد مخدوش کنند و از بین ببرند؛ این اتفاق به کرات افتاده است.
حقانی: نمونه هایی از این دست وجود دارد که غیر غارت، به تخریب اشیای باستانی پرداختند؟
معصومی: بله متاسفانه. این رفتار کمی ناشی از حس حسادت نیز بود. حفاری های آقا و خانم دیالوفا که در سال 1804- 1806 در شوش شروع شد، جزو اولین حفاری هایی بود که در این منطقه انجام میگرفت. دیالوفا اجازه این کار را از ناصرالدین شاه گرفتند. در آن سال حدود شش ماه در شوش حفاری کردند. هر چه که در این شش ماه کشف کردند بدون اینکه حتی یک شی را در اختیار ایران قرار دهند از ایران خارج کردند.
از اشیای کشف شده در ایران در موزه لوور نمایشگاه تشکیل دادند. زمانی که ناصرالدین شاه مسئله را متوجه شد به فرانسه اعتراض کرد. دو سال بعد از ناصرالدین شاه برای دیدن از نمایشگاه دعوت کردند. بار دیگر ناصرالدین شاه به حفاری در شوش رضایت داد. این بار دمورگان وارد ایران شد و 4-5 اثر مفید و ارزشمند ما را از ایران خارج کرد.
قانون حمورابی(کپی گچی این اثر را به ایران دادند) و مجسمه بدون سر ملکه ناپراسو( زن اونتاشکال) از جمله این آثار بود.
به اسم تحقیق و شناساندن تمدن ایران دست به غارت اشیای باستانی میزدند
حقانی: گروه های مختلفی از کشورهای مختلف برای حفاری ها و باستان شناسی وارد ایران شدند. اندکی راجع به این گروه ها صحبت بفرمایید. ظاهراً فرانسوی ها در این عرصه پیشقدم هستند و ید طولایی در غارتگری دارند.
معصومی: چون در تمام کشور حق کار کردن داشتند و این اجازه را مظفرالدین شاه به آنان داده بود. انحصار حفاری ها تا سال 1306 در اختیار فرانسه بود که بعد از 27 سال این انحصار تنها به حفاری در شوش تغییر یافت. در این قرارداد ذکر شده بود ایران حق ندارد بار فرانسوی ها را باز کند.
دمورگان در سال 1897 وارد ایران شد و تا سال 1912 در ایران کار کرد. وی در شوش مامور کاووش شد و در آنجا مستقر گردید. تا سال 1912 ریاست حفاری شوش را بر عهده داشت. در این مدت قلعه شوش را ساخت. در مدت حفاری که 12 سال به طول انجامید چندین شی باارزش کشف کرد که از جمله قانون حمورابی، مجسمه بدون سر ملکه ناپراسو و اسکلت سنگی نارابسین است.
بسیاری از غارتها به دلیل ناآگاهی رجال سیاسی آن زمان صورت گرفت
سعدوندیان: نه اینکه بخواهیم حرکتی را توجیه کنیم، اما در دوره ناصری هنوز هیئت حاکم به مسئله میراث باستانی ایران نمی اندیشد. غالب اتفاقاتی که می افتاد ناشی از عدم آگاهی بود. ناصرالدین شاه در اولین سفر خود در بازدید از این اشیا، از آن به مشتی کاشی شکسته ری یاد می کند، اما در مواجهه با قرآن خطی افرادی را مامور می کند که این قرآن را خریداری کنند و به ایران بازگردانند.
این تفکر از این امر نشات می گرفت که میراث باستانی را در نسخ خطی و ادبیات می دیدند و هنوز تلقی در مورد میراث پیدا نشده بود. اگر واکنشی صورت می گرفت در مقابل کتب دینی بود. در دوره پهلوی آشنایی به این مقوله کاملاً وجود داشت، ولی در زمانی که قرارداد فرانسه تمام شد مجوزی مبنی بر خروج و نابودی آثار دوره قاجاریه صادر شد، بنابراین در این دوره به قصد و هدف دیگری عمل غارت صورت گرفت.
حقانی: این غارت ها توسط افرادی که به عنوان ایران شناس و باستان شناس می آمدند صورت می گرفت. در کنار اینان دستیاری حضور داشت که بخش مخفی عملیات را انجام میداد. حضور انگلیسی ها در حوزه حفاری و غارت میراث باستانی ایران از چه زمانی بود؟
معصومی: انگلیسی ها تقریباً بعد از فرانسوی ها وارد این عرصه شدند. انگلیسی ها حفاری های بسیاری در مکان های مختلف انجام دادند. اینان نیز بسیاری از نسخ خطی و آثار دیگر را از ایران خارج کردند. برخی از اینان همچون راولینسون به دنبال کشف خطوط میخی بودند.
انگلیسیها سعی بر ثبت جزئیات سرزمینی ما داشتند
حقانی: انگلیسی ها در سال 1224 قمری در دشت مرغاب دست به شناسایی و کشف آثار باستانی میزنند. شاید بتوان گفت انگلیسی ها در این امر پیشقدم بودند هر چند هم انگلیس و هم فرانسه به هدف غارت وارد ایران شدند، اما انگلیسی ها عکس های هوایی نیز می گرفتند و تلاش داشتند این عکس ها را نیز به همراه آثار باستانی از ایران خارج کنند که تعدادی از این عکس ها خارج میشود و تعدادی می ماند.
انگلیسی ها سعی داشتند جزئیات سرزمینی ما را ثبت کنند. درباره انگلیسی ها و تکاپویشان در این حوزه نکته قابل ذکری دارید بفرمایید.
سعدوندیان: اگر گزارش های کنسولی را مطالعه کنید متوجه خواهید شد هدف تکاپوی انگلیسیها شناسایی فرقی بود که در ایران زندگی میکردند و نیز شناسایی اماکن برخوردهای قومی و شناخت تمام استعدادهای این سرزمین بود.
مفصل ترین گزارش ها را از منابع ایران، محصولات و نوع آنها و آنچه که به عنوان ثروت ملی شناخته میشود در گزارش های کنسولی انگلستان به وفور میتوان پیدا کرد که همه یقیناً به قصد استفاده تهیه میشد کما اینکه بعدها از آنها استفاده هم شد.