گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»؛ فرصتی یافتیم تا با حجتالاسلام هادی صادقی، استاد حوزه و دانشگاه به گفتوگو درباره چرایی مطرح و داغ شدن مباحثی با موضوع آخرالزمان در ایران و جهان بپردازیم.
«خبرگزاری دانشجو» - تبیین شما از طرح و داغ شدن مباحثی چون وقوع آخرالزمان و شکل گرفتن موضوعاتی این چنینی که دغدغه بسیاری از مردم جهان شده و بعضاً در جامعه ما هم مطرح گردیده، با توجه به گسترش مباحث عقلی در جهان چیست؟
حجت الاسلام صادقی: این سوال چند مسئله را در برمیگیرد؛ یکی این مسئله که چرا این بحثها بسیار رایج شده؟ که در پاسخ باید گفت: اهل دیانت و متدینین به بحث آخرالزمان از آن جهت که متون دینی به این کار دعوت کرده، میپردازند. متون دینی ما مسلمانان و نیز سایر ادیان از جمله پیروان مسیحیت، پیروان یهودیت و ادیان دیگر، آینده نیک، آینده توام با عدالت و خوبی را برای جهان ترسیم کردهاند. مدینه فاضله ترسیم، و برای آن قواعد و اصولی گفته شده است، اما کسی از زمان وقوع آن اطلاع ندارد، اما انتظار پیش آمدن آن روز انتظار مطلوب و مثبتی محسوب میشود؛ انتظار مثبت یعنی در آماده نگه داشتن شرایط خود برای آن زمان سعی کنید.
در ادیان به مسئله انتظار بسیار توصیه شده است، بخصوص در آیین ما شیعیان، این مسئله بیش از سایر ادیان تأکید شده است. در این باب که شیعه همواره باید منتظر قدوم مبارک حضرت مهدی (عج) باشد تا در رکاب آن حضرت دستورات را اجرا کند؛ این در حالی است که دستورات زیادی وجود دارد و این انتظار تشیع یکی از ارکان فرهنگ ماست. البته در ادیان دیگر هم وجود دارد، اما به پر رنگی تشیع نیست.
در همین میانه سوءفهمها، سوءبرداشتها و بدفهمیهای زیادی اتفاق میافتد که باید آنها را پالایش کرد، باید جلوی این بدفهمیها را گرفت تا انسان را از مسیر زندگی درست فعلی خارج نکند، مسیری که در آن باید متوجه امروز زندگی خود باشد و به زندگی واقعی که اکنون با آن درگیراست، توجه داشته باشد. زندگی خود را رها نکند و برای آن برنامهریزی بلندمدت داشته باشد.
با توجه به این که هنوز هیچ کس نمیتواند برای ظهور تعیین وقت کند و نمیتواند حدس بزند که این ظهور چه زمانی اتفاق میافتد، آیا 10 سال دیگر یا 10 قرن دیگر، پس معنا ندارد برنامهریزی زندگی فردی و اجتماعی خود را به استناد اینکه مثلاً تا چند سال دیگر ظهور اتفاق خواهد افتاد، از بین ببریم؛ این کار نابخردانه و دور از عقلانیت است.
انگیزه غرب از مطرح کردن بحث آخرالزمان!
این سوال مطرح است که در فرهنگ غیر دینی یا فرهنگ سکولار غربی یا آنهایی که دغدغه مسائل دینی ندارند، چرا به این گونه مسائل میپردازند؟ عمده دلایل، سیاسی و اقتصادی است؛ این دو دسته علت، آنها را وادار میکند تا وارد مباحث آخرالزمانی شوند؛ چرا که در بعد سیاسی، دنیای غرب به این نتیجه رسیده است که باید جهان اسلام را درگیر و مشغول کند و به نوعی باید اسلام سیاسی را که امام (ره) پس از انقلاب اسلامی ایران، آن را مطرح کرد، مهار کند.
اگر اسلام سیاسی مهار نشود، برای غرب دردسرساز خواهد شد
اگر اسلام سیاسی مهار نشود برای غرب به طور جدی دردسرساز خواهد شد و منافع نامشروع غرب را که در همه دنیا پخش شده و به همه جا سیطره افکنده، خصوصاً در منطقه زرخیز خاورمیانه، مورد تهدید قرار خواهد داد، پس به دلیل به خطر افتادن منافع اقتصادی خود، ناچارند یکسری فعالیتهای سیاسی خاص انجام دهند.
یکی از فعالیتهای سیاسی این است که کاری کنند تا در منطقه خاورمیانه همواره نزاع و درگیری وجود داشته باشد. دیگر اینکه این نزاع و درگیریها به گونهای باشد که مسلمانان بشدت درگیر شوند. به این منظور صهیونیسم مسیحی (نگرش صهیونیستی از ابتدا از مسیحیت آغاز شد نه از یهودیت) که شاید بیش از یک قرن پیش از انگلستان شروع شده بود، به فکر افتاد که نوعی نگرش صهیونیستی را رواج دهد که به دنبال آن یک نگرش آخرالزمانی درست شد.
در نهایت از برخی روایات کتاب مقدس خود، خصوصاً کتاب مکاشفه یوحنا که در آن گفته شده باید سرزمین موعود در اختیار یهودیان قرار داده شود و از یهودیان حمایت گردد تا قدرت پیدا کنند و زمینههای آخرالزمانی فراهم شود؛ به این ترتیب آنها برای رسیدن به مقاصد اقتصادی و سیاسی خود سوءاستفاده میکنند.
در آمریکا چنین تئوری ای را توسعه دادند؛ آمریکاییان از تاسیس حکومتی نامشروع در قلب جهان اسلام به نام اسرائیل حمایت کردند. رژیم نامشروع اسرائیل محصول نوعی تفکر مسیحی- صهیونیستی است که اکنون از آن حمایت هم میشود و در نهایت با بحثهای آخرالزمانی گره میخورد. هم در مسیحیت، هم در یهودیت و هم در بین مسلمانان به نوعی ردپای این نوع تفکر وجود دارد که مردم را درگیر خودش میکند.
تلاش غرب برای فرهنگسازی در حوزه آخرالزمان برای بازی و ورود در چینش خاورمیانه است
علت دیگری که غرب روی بحث آخرالزمان کار میکند، این است که بحث های آرماگدونی و فیلم های فراوانی که در فضای آرماگدونی میسازند - که یکی از نگرشهای همین مسیحیهای صهیونیستی است - و بحثهای هزارهای که آخر هزاره دوم چه اتفاقی میافتد را فرهنگسازی کنند تا بدین وسیله مردم را مشغول نمایند و مردم اینها را جدی بگیرند، در نهایت برای چینش خاورمیانه بازی کنند و وارد شوند.
اهداف غرب از طرح این مباحث در سطح جهان، هم روشن است، بنابراین همواره سعی میکنند که این مباحث را زنده نگه دارند و در کتاب مقدس و پیشگوییهای این و آن مستندات تاریخی دارند.
مردم دنبال چیزهای تازه میگردند
مسئله بعدی این است که مردم چرا به چنین مباحثی توجه میکنند و این مباحث چه طور رایج میشود؟ بحثهای تازه و عجیب و غریب همیشه جاذبه دارد، یعنی مردم را به خودش جذب میکند. میگویند «لکل جدیدٍ لذه» مردم دنبال چیزهای تازه میگردند.
همیشه وقتی یک بحث بزرگ مثل اینکه امید تغییر بسیاری را در جهان ایجاد می کند، مطرح میشود، امید را در دل مردم زنده میکند و این باعث می شود که مردم به آن توجه کنند؛ این در حالی است که قدرت عقلانی تحلیلی در همه وجود ندارد، لذا میبینید یک قشر عظیمی به سمت این مباحث میروند.
حالا تکلیف ما، با توجه به اینکه تشیع یک فرهنگ و نگرش کاملاً عقلانی دارد، چیست؟ از طرفی باید این فرهنگ آخرالزمانی و انتظار برای آمدن موعود را زنده نگه داشت و به نحو صحیح ترویج و تعلیم داد. اصول و قواعد انتظار و شرایط منتظران - انتظار درست که مورد رضایت حضرت حق است - باید گفته و نشان داده شود که خط ما با نگرش غلط به مسئله انتظار به چه صورت جدا میشود.
نگرشهای غلط حجتیه و دعوت به نوعی بیعملی
یکی از نگرشهای غلط، نگرش حجتیه است که در آن به نوعی بیعملی دعوت میکنند و به نحوی انتظار منفی را ترویج میدهند. باید گفته شود که خط امام خمینی چه وجه تمایزی با نگرش انحرافی که اخیراً بسیار مرسوم شده و هواداران آن گمان میبرند که ما باید کارها را با تصمیمات و اراده مستقیم امام زمان (عج) مستند کنیم، دارد. باید از این نوع نگرشها فاصله گرفت.
امام زمان در عالم حضور دارند و وظایف امامت را انجام میدهند، اما این مسئله از اینکه ما بگوییم کار ما مستند به کار امام زمان است، جداست. این روش، نه علمی و نه عقلانی و نه فقهی است. هیچ فقیهی اجازه این کار را نداده است، از طرفی نوعی دروغ بستن به امام زمان (عج) که حرام شرعی است، میباشد، پس اخلاقی هم نیست. مثلاً بگوییم امام زمان جامعه ما، اقتصاد، سیاست و جنگ ما را اداره میکند یا نمودار بکشیم و تعیین کنیم چند سال دیگر با این نمودار جلو برویم به ظهور میرسیم! این حرفها جایگاه و اساس عقلانی ندارد.
بنابراین خط صحیح و شاخصها و تفاوتها با خطوط انحرافی باید اعلام شود. در ادبیات دینی ما به قوت گفته شده است که هیچ کس حتی خود امام زمان هم از زمان ظهور خبر ندارد. این تعیین وقتها موجب انحراف فکری مردم میشود که باید جلو آن را گرفت، البته بدون افراط و تفریط. این بحث باید با روش صحیح زنده نگه داشته شود.
«خبرگزاری دانشجو» - آیا ابهاماتی که در متون دینی درباره مسئله آخرالزمان و نشانههای آن وجود دارد، این مسئله را تشدید نکرده است؟
حجت الاسلام صادقی: بله این درست است. اما ما حق نداریم جایی که ابهامات بود به آن متمسک شویم، بلکه موظفیم به محکمات رجوع کنیم و بر اساس محکمات، مبهمات را روشن نماییم، بنابراین اگر چیز دقیقی نیافتیم، دلیل بر موضعگیری وجود ندارد. یکی از محکماتی که وجود دارد، این است که در خصوص آخرالزمان تعیین وقت نشده است. در قرآن کریم آمده که حتی پیغمبر هم زمان آن را نمیداند، پس وقتی منبعی به این صراحت داریم، نمیتوان کنار گذاشت و به روایتی مبهم تکیه کرد.
«خبرگزاری دانشجو» - برآورد شما از عملکرد جامعه اسلامی در رابطه با نگه داشتن همین فرهنگ آخرالزمانی که مطرح کردید، چیست؟ ما در فرهنگ سازی در این عرصه خوب عمل کردهایم؟
حجت الاسلام صادقی: نه. مانند بسیاری از عرصهها کمکاری شده؛ همان طور که عرض کردم باید فرهنگسازی شود و شاخصها و تفاوتها تعیین گردد که انجام نشده است.
«خبرگزاری دانشجو» - یعنی بسیاری از ابهامات از این مسئله نشات میگیرد؟
حجت الاسلام صادقی: بله، بر اثر جهل است که سوءاستفاده ها صورت می گیرد؛ از بین بردن این جهل بر عهده اهل فکر، اندیشمندان، علما و به عبارتی به عهده همه است.