گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، سید محمد مهدی موسوی؛ این روزها کاهش بودجه مراکز فرهنگی به یکی از سوژه های نسبتا داغ رسانه ها به ویژه از جنس مکتوب و مجازی آن تبدیل شده است؛ مساله ای که به ویژه در شش ماهه دوم سال جاری با انتقاد برخی از مراجع تقلید از جمله آیت الله مکارم شیرازی روبرو بوده و این بزرگان ضمن هشدار نسبت به وضع موجود، خواستار توجه بیش از پیش مسئولان امر به لزوم حمایت از نهادها و موسسات فرهنگی فعال شده اند.
آیت الله مکارم شیرازی، روز گذشته(چهارشنبه) در دیدار اعضای کمیته مساجد ستاد دهه فجر انقلاب اسلامی کشور برای چندمین بار با اظهار نگرانی از قطع بودجه های فرهنگی تصریح کرد: « این امر (قطع بودجه های فرهنگی) موجب نگرانی است زیرا برخی از این امور از نان شب واجبتر بوده و نمیتوان به آنها بیتوجه بود.»
به منظور حفظ اختصار در نوشتار، در ادامه مطلب به چند نکته کوتاه اشاره می شود که می تواند تا حدودی روشن کننده بحث باشد؛
نخست آن که در وضعیت اقتصادی کنونی کشور که به تعبیر دکتر لاریجانی، رئیس مجلس شاهد خشکسالی مالی هستیم، کاهش بودجه ها در بخش های گوناگون تا حدی امری طبیعی و حتی بایسته است اما با این حال از این نکته هم نباید غافل شد که کاهش نسبتا شدید بودجه های فرهنگی به ویژه مراکزی که خود در جرگه مراکز اندیشه ساز در حوزه علوم انسانی به شمار می روند و تاکنون نیز خروجی و عملکرد قابل دفاعی داشته اند، امری ناصواب و نسنجیده است. همچنین نباید از یاد برد که قطع بودجه مراکز و نهادهایی که بی ادعا و بدون شعارهای پرطمطراق، به فعالیت های ماندگار و اثرگذار در حوزه فرهنگ سازی عمومی و نیز تولید اندیشه دینی می پردازند، به همان اندازه مضر است که بودجه نهادهای نظامی و یا مراکزی چون سازمان انرژی اتمی کاهش چشم گیر یابد!
دوم این که اهمیت حوزه فرهنگ و دایره تاثیرگذاری عمیق آن و به تبع آن، لزوم حمایت حاکمیتی از آن چه در بخش مادی و چه معنوی، یک ضرورتی است که کمتر انسان هوشمند و به روزی است که آن را منکر شده و یا بی توجه از کنار آن بگذرد.
گرچه وجود مشکلات اقتصادی در کشور غیرقابل انکار است اما به این بهانه نمی توان از موضوعی با این اهمیت غافل شد، به ویژه در شرایطی که دشمن هم در جبهه اقتصادی و هم در جبهه فرهنگی به جدالی تمام عیار با ما روی آورده است.
نکته حایز اهمیت دیگر آن است که با توجه به مشکلات اقتصادی، اولویت بندی مناسب در تخصیص بودجه مراکز و نهادهای فرهنگی، امری عقلایی و ضروری است تا بدین وسیله از موازی کاری هایی که متاسفانه یکی از آفت های چشم گیر این عرصه است، جلوگیری به عمل آمده و از ظرفیت های مالی کنونی، نهایت استفاده جهت دست یابی به اهداف مورد نظر صورت گیرد.
البته در همین راستا طی روزهای گذشته خبر امیدوارکننده ای در رسانه ها بازتاب داشت مبنی بر این که مجلس شورای اسلامی در صدد است راهکارهای ویژه ای را برای نظارت بر نحوه هزینه کرد بودجه مراکز فرهنگی تدوین کند تا از سال آینده مراکز فرهنگی گزارش دقیقی از عملکرد و هزینه کرد خود به مجلس ارائه دهند.
نکته مهم دیگر در این مجال این که باید یک مرکزی با حضور اندیشمندان و دغدغه مندان عرصه فرهنگ تشکیل شود تا ضمن رصد اوضاع فرهنگی و بازشناسی نیازها، اولویت ها را مشخص و هم اولویت اختصاص بودجه های فرهنگی را تعیین کند، به طوری که تشخیص چنین مرکزی، لازم الاتباع باشد.
آن چه به نظر نگارنده می رسد این است در حوزه فرهنگ نخست باید دردها و مشکلات را شناخت و بعد راه های درمان گری را جست و بی شک برخی از مراکز فرهنگی و پژوهشی می توانند دردها را شناخته و تاحدی درمان ها را نشان دهند و گرنه با صدها همایش و نشستی که صرفا خاصیت بیلان کاری برای فلان مدیر و بهمان مسئول دارد، به جایی نمی رسیم، کما این که تاکنون نرسیده ایم.