کد خبر:۲۳۴۸۸۱
نگاهی تحلیلی به مسائل نخبگان کشور؛

فقدان عدالت در شناسایی نخبگان/ از توقع نا بجای استعداد های برتر تا خروج از ایران

این توقع نخبگان از کشور مبنی بر اینکه که باید مسیر هموار و بدون هیچ مشکلی برای او فراهم شود تا او برای کشور فعالیتی انجام دهد، توقعی نابجا است.
فقدان عدالت در شناسایی نخبگان/ از توقع نا بجای استعداد های برتر تا خروج از ایران فقدان عدالت در شناسایی نخبگان/ از توقع نا بجای استعداد های برتر تا خروج از ایران

گروه علمی «خبرگزاری دانشجو»؛ نیروی انسانی برتر و برجسته نقش ویژه‌ای در پیشرفت یک کشور دارد. بویژه در سالهای اخیر با رونق گرفتن اقتصاد دانش بنیان و افزایش سهم و نقش علم و فناوری در پیشرفت کشورها، برخورداری و استفاده بهینه از منابع انسانی بویژه برجستگان آنها اهمیت دو چندانی پیدا کرده است.

 

نخبگان

نیروی انسانی برتر و برجسته نقش ویژه‌ای در پیشرفت یک کشور دارد. بویژه در سالهای اخیر با رونق گرفتن اقتصاد دانش بنیان و افزایش سهم و نقش علم و فناوری در پیشرفت کشورها، برخورداری و استفاده بهینه از منابع انسانی بویژه برجستگان آنها اهمیت دو چندانی پیدا کرده است.

 

این موضوع برای کشور ما با در نظر گرفتن اهداف بلند چشم انداز بیست ساله و نقش کلیدی پیشرفت علمی در تحقق اهداف انقلاب اسلامی در جهان از اولویت بالایی برخوردار است.

 

به عبارت دیگر جمهوری اسلامی ایران، هم برای اداره کارآمد کشور و هم به منظور ارائه یک مدل نوین از پیشرفت بر پایه مبانی دینی در دنیا و الگوسازی آن نیازمند برخورداری و استفاده بهینه از نیروی انسانی برتر است.

 

در حال حاضر این هدف در کشور محقق نشده و آنگونه که باید از جوانان با استعداد و توانمند کشور در مسیر پیشرفت استفاده نمی شود. بدین منظور و حسب تاکیدات مقام معظم رهبری بنیاد ملی نخبگان در سال 1384 تشکیل شد.

 

بنیاد تلاش کرده است تا با فعالیتهای متنوع، بخشی از مشکلات کشور در این زمینه را رفع نماید. لیکن اشکالات زیر در سالهای گذشته بر سیاست گذاری نخبگان وارد است:

 

1- ناکارآمدی روش های موجود در شناسایی نخبه و استعداد برتر: در این حوزه عملکرد کشور دارای چهار اشکال اصلی است.

 

اولا علی رغم تفکیک مفهوم نخبه و استعداد برتر در اساسنامه بنیاد، در عمل میان استعداد برتر و نخبه خلط مفهومی شده است و عموما تلقی اجتماعی از نخبه همان برندگان المپیادهای علمی و یا برگزیدگان کنکور هستند.

 

ثانیا در تعیین دقیق مصادیق نخبه و یا استعداد برتر، دغدغه خروج از کشور غلبه داشته و مفاهیمِ مبسوطِ تعریف شده، در مقام احراز به اقشاری که امکان خروج آنها از کشور بیشتر است ؛ محدود شده است.

 

دود این خطای بزرگ به چشم نخبگان و استعدادهای برتری می‌رود که بیش از دیگران به کشور تعلق خاطر دارند و حتی با وجود مشکلات داخلی حاضر به ترک کشور نشده‌اند.

 

ثالثا شناسایی نخبگان و استعدادهای برتر تا کنون فرد محور بوده و از شناسایی تیم‌ها و گروه‌های نخبگانی غفلت شده است.

 

رابعا شناسایی نخبه و استعداد برتر محدود به حوزه تحصیلی بوده و از شناسایی در عرصه‌هایی نظیر مدیریتی و هنری غفلت شده است.

 

علاوه بر این از قشر عمده‌ای که تاثیرگذاری‌های مهم در کشور داشته‌اند؛ حمایت نشده است. به دلیل مشکلات ذکر شده، در حال حاضر افراد توانمندی وجود دارند که در جای جای کشور برای این کشور در حال خدمت و فعالیت هستند و در دایره شناسایی و حمایت بنیاد ملی نخبگان قرار ،دارند چرا که اساسا اولویت آنها کسب رتبه برتر در کنکور و یا المپیادها و.. نیست.

 

مهندسان جوان انرژی هسته‌ای، فعالان عرصه پیشرفتهای فضایی، صدها مهندس جوان در صنعت نفت و ده‌ها جوان پژوهشگر در سایر عرصه از این زمره هستند.

 

2- عدم کارآمدی حمایت‌ها در توانمندسازی و هدایت فعالیت‌های نخبگان در جهت رفع نیازهای کشور: بخشی از حمایت های انجام شده از نخبگان و استعدادهای برتر در سالهای اخیر متناسب با بهره‌دهی و فعالیتهای آنها نبوده و نوعی اعانه نظام به عده ای استعداد برتر تلقی می شود.

 

مواردی همچون مستمری و وام خرید مسکن از این جمله‌اند.

 

علاوه بر این حمایت های انجام شده منجر به توانمند سازی و سپس هدایت تلاشهای این قشر در جهت نیازهای کشور هم نشده است.

 

در حال حاضر این قشر از وجود مشکلات متعدد در مسیر اثر گذاری و پیشرفت کشور گلایه دارند و حمایت های مذکور را در آن راستا نمی دانند. این روش حمایت در نهایت منجر به طلبکار شدن عده‌ای از نظام شده است.

 

به عبارت دیگر گرچه رفع مشکلات نخبگان برای خدمت بیشتر وظیفه نظام است اما این توقع نخبه و یا استعداد برتر از کشور مبنی بر اینکه که باید مسیر هموار و بدون هیچ مشکلی برای او فراهم شود تا او برای کشور فعالیتی انجام دهد، توقعی نابجا است.

 

3- خروج دانشجویان از کشور: بواسطه خروج، کشور از ظرفیت بخشی از استعدادهای برتر و نخبگان محروم می‌شود. همانطور که قبلا ذکر شد، کشور با خروج بخشی از نخبگان و استعدادهای برتر خود مواجه است که هم اکنون این خروج به بدنه دانشجویان برتر و حتی معمولی هم گسترش یافته است.

 

آمارها نشان می دهد که ورود دانشجویان ایرانی به کشور کانادا از 1999 تا 2008 هشت برابر شده است، همچنین تعداد دانشجویان ایرانی در اروپا نیز به شکل محسوسی رو به افزایش است. در سایر کشورها هم چنین آمارهایی مشاهده می شود.

 

گرچه نمی توان خروج از کشور را به ذات بد دانست، اما فقدان ظرفیت و توانمندی برای استفاده از قشر مستعد و نخبه در کشور در شرایطی که به حضور آنها نیاز است، یک آسیب مهم محسوب می شود.

 

 

علاوه بر این تاکنون برای هدایت مساله خروج دانشجویان به سمت نیازهای کشور و استفاده از این موضوع به عنوان یک فرصت تلاش نشده و به این موضوع صرفا به شکل تهدید نگریسته شده است.

 

همچنین تلاشها برای استفاده از ظرفیت دانشجویان خارج از کشور در راستای نیازهای کشور به حد کافی نبوده است.

 

4- فقدان عدالت در شناسایی نخبه و استعداد برتر: بواسطه مشکلات نظام آموزشی احتمال شناسایی استعدادهای برتر در اقشار محروم و مستضعف به شدت کاهش پیدا کرده است.

 

در حال حاضر با توجه به تاثیر توانمندی مالی خانوارها بر روند تحصیل و رشد فرزندان ، روش های شناسایی موجود نظیر کنکور، المپیاد و..و برای شناسایی استعدادهای برتر محروم و مستضعف کارآمدی ندارد و عموما می توان با هزینه‌های هنگفت افرادی با استعداد پایین‌تر را به دایره این اقشار وارد کرد.

 

منبع:سایت عیار

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار