گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو» - مریم رجبوندی؛ امروزه آپارتمانهایی که در کلان شهرها و حتی شهرهای کوچک سر به آسمان میسایند روز به روز بیشتر میشود، به طوری که در کلان شهرها کمتر میتوان نشانی از خانههای ویلایی پیدا کرد که تا دو دهه گذشته مسکن بسیاری از ساکنین شهرها بودهاند؛ در واقع امروزه خانههای افقی جای خود را به خانههای عمودی دادهاند.
آپارتماننشینی اتفاقی بود که با توجه به عوامل و بسترهای متفاوتی، در جامعه ایرانی شکل گرفت. در دهه 60 مهاجرت به شهر تهران و سایر کلانشهرها تا حدود زیادی افزایش یافت که این افزایش جمعیت در شهرهای بزرگ، تقاضا برای مسکن را بالا برد و همین مسئله منجر به محدود شدن زمین در شهرها گشت که نتیجه این امر، تغییر الگوهای خانهسازی افقی به خانهسازی عمودی و رواج آپارتماننشینی بود.
موج تخریب خانههای ویلایی و ساخت مجتمعهای آپارتمانی
امروزه وقتی به محلات شهرهایی مانند تهران نگاه میکنیم، میبینیم که در هر کوچه و محله، چندین خانه ویلایی تخریب گشته و اسکلتهای خانههای آپارتمانی زده شده است که روز به روز هم این موج تخریب و نوسازی بیشتر میشود. یکی از دلایل این امر، فرسوده بودن خانههای بالای 20 سال است که ساکنان تمایل دارند آنها را تبدیل به احسن کنند، اما به جای نوسازی این بافتهای فرسوده و خانههای ویلایی، ترجیح میدهند سراغ آپارتمانسازی بروند و خانههای با متراژ بالای خود را تبدیل به آپارتمانهایی با متراژ پایین کنند تا از نظر اقتصادی سود بیشتری ببرند و بتوانند مشکلات اقتصادی خود را مرتفع کنند.
دولت هم در برهههایی از زمان برای حل بحران مسکن اقداماتی را در زمینه ترویج آپارتمانسازی و عمودی کردن شهر انجام داده و میدهد. مثلا با تشویق مردم و حمایت از آنها برای نوسازی خانههای خود به جای نوسازی افقی، تجمیع زمینها با یکدیگر و نوسازی عمودی را پیشنهاد داد یا برای حل بحران کمبود مسکن پروژه مسکن مهر را کلید زد که این پروژه در تهران و شهرستانها که کمتر مبتلا به آپارتماننشینی بودند در قالب ساخت مجتمعهای آپارتمانی پیگیری شد.
زندگی در خانههای ویلایی و آپارتمانی سبک زندگیهای متفاوتی را به وجود میآورد
در نتیجه تمام این اقدامات و اتفاقات، گسترش آپارتماننشینی سبب شکلگیری نوع جدیدی از زندگی شد و سبک زندگی خانههای ویلایی را منسوخ کرد. زیرا معماری و شهرسازی فقط به معنای ایجاد سازههایی متشکل از مصالح ساختمانی نیست بلکه هر یک از این سازهها متناسب با ویژگیهای خاص خود روح و الزاماتی دارند که از این طریق به زندگی ساکنان خود شکل میدهند و بر رفتار و سبک زندگی آنها تاثیر میگذارند.
خانههای ویلایی و آپارتمانی هر یک به فراخور خصوصیات خاصی که دارند سبک زندگی متفاوتی را برای ساکنان خود به ارمغان میآورند. یکی از مسایلی که در آپارتمانها وجود دارد و همیشه دغدغه آپارتماننشینان بوده، اشراف آپارتمانها به یکدیگر و نقض حریمهاست. به عنوان مثال وقتی در واحد روبرویی باز میشود محوطه درونی آن واحد به راحتی از بیرون قابل مشاهده است که این مساله در فرهنگ ما پذیرفته شده نیست.
فرشته که تجربه زندگی در خانه ویلایی و آپارتمانی را دارد در این باره میگوید: «به طور کلی خانههای ویلایی خیلی بهتر از آپارتمان هستند؛ چون آدم در این خانهها استقلال کامل دارد و راحت زندگی میکند، اما در آپارتمان این استقلال کامل وجود ندارد. مثلا در آپارتمان ما واحدها کنار هم هستند و با صداهایی که از واحد کناری میآید ما میفهمیم که آنها چه کار میکنند! حتی صدای خاموش و روشن شدن لامپها یا باز و بسته شدن در و پنجرهها را هم میشنویم، دیگر صدای اعضای خانواده که سهل است. این طوری آدم راحت نیست؛ چون طبیعتا آنها هم صدای ما را میشنوند و آدم داخل خانه خودش باید مدام همه چیز را مراعات کند».
دلایل کمرنگ شدن صله رحم و روابط با همسایهها در آپارتمانها
از سوی دیگر، زندگی در آپارتمانها سنخیت چندانی با فرهنگ، تاریخ و دین سرزمین ما ندارد. آپارتماننشینی یک فرهنگ مدرن است که زندگی مدرن را طلب میکند. در سبک زندگی آپارتماننشینی مسائلی مانند صلهرحم و روابط با همسایهها یا به قول قدیمیها همسایهداری که در فرهنگ ما دارای ارزش و اهمیت بودند کمرنگ میشوند.
کوچکی آپارتمانها و الزاماتی که برای سکونت در آپارتمان وجود دارد موجب میشود که خانوادهها نتوانند مانند گذشته روابط خویشاوندی خود را حفظ کنند و به تدریج معاشرتها کمتر شده و حتی مهمانیها، جشن تولدها و مراسم عروسی و عزا هم به تالارها، سالنها و رستورانها انتقال پیدا کرده است و مردم دیگر مانند گذشته به خانههای یکدیگر سر نمیزنند.
فرشته با اشاره به مشکلاتی که برای آنها در مهمانی دادن به وجود آمده میگوید: «ما زیاد در خانه مهمانی نداریم، اما وقتی دایی من که دختر و پسر کوچکی دارد و در خانه ویلایی زندگی میکند به خانه ما میآید بچهها دوست دارند با هم بازی کنند و دنبال هم بدوند که همین مساله موجب اعتراض همسایهها میشود. البته، آنها هم حق دارند اما مادر من خجالت میکشد از بچهها بخواهد سر و صدا نکنند».
وی در خصوص روابط با همسایهها هم میگوید: «ما ارتباط چندانی با همسایهها نداریم. مثلا تازه فهمیدیم که یکی از چهرههای مشهور 2 سال است همسایه ما شده و در طبقه بالای ما زندگی میکند! اوایل که آمده بودند سر و صدا میآمد که نگهبان گفت طبقه بالا اسبابکشی دارند اما ما تا چند روز پیش آنها را ندیدیم و با آنها ارتباط نداشتیم».
در آپارتماننشینی کارکردهای سنتی خانه به خارج از منزل منتقل میشود
آپارتمانهایی که امروزه در تهران ساخته میشوند، معمولا متراژ پایینی دارند. این متراژ پایین و الزامات دیگری مانند رعایت حقوق همسایهها و جلوگیری از ایجاد سر و صدا و ... سبب شده خانهها کارکردهای سنتی خود مانند خانه به عنوان محلی برای تفریح، خانه به عنوان محلی برای ارتباط با طبیعت، خانه به عنوان محلی برای برگزاری مراسم، جشنها و حتی عزاداریهایی مانند ماه محرم و حتی خانه به عنوان محل کار را از دست بدهند و این فعالیتها ناگزیر به خارج از منزل انتقال یابند. به این ترتیب، اعضای خانواده بیشترین ساعات شبانهروز را خارج از منزل و دور از یکدیگر سپری میکنند.
در گذشته، خانهها مساحتی متناسب با تعداد اعضای خانواده داشتند و فرزندان میتوانستند به راحتی در خانه بازی کنند و در کنار خانواده خود باشند، اما با گسترش آپارتماننشینی این مساله هم تحتالشعاع قرار گرفته و محل بازی و تفریح بچهها از خانه به مهدکودک، پارکها و به طور کلی، خارج از منزل منتقل شده است.
آپارتماننشینی یکی از عوامل کاهش فرزندآوری است
همین الزامات آپارتماننشینی یکی از عواملی است که سبب کاهش تمایل مردم به فرزندآوری گردیده، زیرا در خانههای عمودی که صدای راه رفتن معمولی در طبقههای بالا ساکنین طبقههای پایین را آزار میدهد و با وجود خانههای کوچک، عملا فرزندآوری چیزی جز مشکل و دردسر نخواهد بود و حتی داشتن فرزند کم یا نداشتن فرزند به نوعی فرهنگی آپارتماننشینی محسوب میشود.
دولت نباید اجازه ساخت آپارتمان بدهد
دکتر ابراهیم فیاض، جامعهشناس و عضو هیات علمی دانشگاه تهران در گفتوگو با خبرگزاری دانشجو در خصوص مشکلات آپارتماننشینی و راهحل برونرفت از آنها میگوید: «دوره آپارتمان الان تمام شده، از طرفی خانههای ویلایی هم برای کسانی که بتوانند امنیت و امکانات آن را تامین کنند خوب است، اما برای مردم عادی سخت است.
دولت نباید اجازه ساخت آپارتمانهای پنج طبقه کنار یکدیگر را بدهد؛ بلکه باید همین آپارتمانها را تبدیل به برجهای 30 طبقه کند که فضای اطراف آن آزاد باشد. اگر خرابههای بازار تهران را تبدیل به برج کنیم ترافیک بسیار کم میشود چون خیلیها حاضر هستند وسط شهر زندگی کنند و دیگر ترافیک و دود وجود ندارد.
محل کار و خانه در تهران خیلی از هم دور است و ما باید با برجسازی در وسط شهر خانواده را به محل کار نزدیک کنیم تا خود به خود افزایش جمعیت صورت گیرد؛ زیرا در این صورت مادر راحت میتواند به خانه برسد. ما باید مسکنهای نزدیک به محل کار بسازیم که زمان و رفت آمد کم شود.
ساختن برجهای خانواده محور یکی از نیازهای شهر تهران است
اگر به جای آپارتمانها برج بسازیم، بسیاری از مشکلات حل میشود. اول؛ ترافیک از بین میرود، دوم؛ آلودگی هوا و آلودگی صوتی از بین میرود و همچنین روابط عاطفی خانواده با هم بیشتر میشود. خانواده و خانه با هم رابطه دارند و خانه در شهر و در اجتماع است. پس ما باید کاری کنیم که خانههایی درست شود که به نفع خانواده و بچه باشد و بچهها در آن آزادی عمل داشته باشند و در زندانهایی به نام آپارتمان محصور نشوند.
چیزی که ما در تهران برای رشد جمعیت لازم داریم ساختن برجهای خانوادهمحور است. خانوادهمحور یعنی این که طبقه اول آن را تبدیل به لابی بکنیم تا بچهها آنجا بازی کنند و محل دیدار افراد آنجا باشد که همین مسئله هم باعث شکلگیری ازدواج میشود؛ یعنی آشنایی بین خانوادهها به وجود میآید. ما به چنین ساختارهایی نیاز داریم و الان باید شهرسازی را شروع کنیم؛ زیرا خانه در شهر است و شهر هم میتواند یا در جهت رشد خانواده و یا ضد خانواده عمل کند».
همزیستی فرهنگهای متفاوت در آپارتمانها مشکلاتی را ایجاد میکند
از سوی دیگر، آپارتماننشینی عرصهای برای بروز و ظهور فرهنگهای مختلف در یک مجتمع است. فرهنگهایی که گاه در تضاد با یکدیگر هستند و سعهصدر و همکاری ساکنین را میطلبند، تا این تفاوتها تبدیل به بحران در روابط میان ساکنین نشوند. وقتی فرهنگهای سنتی در کنار فرهنگهای مدرن قرار میگیرند ممکن است منجر به بروز تعارضاتی شوند.
مثلا ممکن است یک خانواده مدرن بخواهد با هر نوع پوششی در مشاعات مجتمع حاضر شود یا از حیواناتی مانند سگ که در فرهنگ دینی ما نجس است نگهداری کند، که مسایلی از این دست در تعارض با فرهنگ و سبک زندگی یک خانواده مذهبی و سنتی قرار دارد. همچنین، ممکن است یک خانواده سنتی الزاماتی در زندگی داشته باشد که در نقطه مقابل الزامات زندگی یک خانواده مدرن قرار داشته باشد که اگر این تعارضات از سوی طرفین به درستی مدیریت نشود، موجب بروز مشکلاتی در روابط میان همسایهها خواهد شد.
الزامات سبک زندگی آپارتماننشینی
خانههای ویلایی به دلیل مزایای متعدد خود نسبت به خانههای آپارتمانی ارجحیت دارند، اما اکنون که به دلایل مختلف بخش عمدهای از مردم کشور ما آپارتماننشین شدهاند باید به الزامات و فرهنگ این سبک زندگی مانند رعایت حریم شخصی دیگران، جلوگیری از ایجاد آلودگی صوتی، عدم نگهداری حیواناتی مانند سگ، توجه به حقوق همسایگان، رعایت شئون عرفی و مذهبی در مشاعات، استفاده صحیح از آسانسور، حمل صحیح زبالهها و جلوگیری از آلوده شدن راهروها، احترام به فرهنگ یکدیگر و موارد دیگر پایبند باشند تا آسیبهای این سبک زندگی به حداقل برسد.