گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»؛ عصر یکی از روزهای کوتاه زمستانی از دانشکده بیرون آمدم و کنار خیابان منتظر تاکسی ایستادم. هوا دیگر تاریک شده بود، اما هیچ ماشینی نگه نمیداشت چون یا مسافرکش نبودند یا این که مسیرشان با مسیر من متفاوت بود. در همین حین، پرایدی از جلویم رد شد که راننده آن خانم بود. کمی پایینتر نگه داشت، اما من توجهی نکردم و به ماشین بعدی مسیرم را گفتم. وقتی دیدم پراید همچنان ایستاده و بوق میزند با تعجب به سمتش رفتم و سوار شدم.
خانم راننده گفت: «من چند دقیقه است برای تو نگه داشتم باز تو میری سراغ ماشین بعدی»؟! گفتم: «راستش متوجه نشدم، چون خانم هستید فکر نمیکردم منتظر سوار کردن من باشید». خانم راننده طوری که انگار این جمله را بارها شنیده و برایش تکراری شده گفت: «ای بابا خانم! مرد و زن نداره که، کار کاره دیگه».
در مسیر هم چند بار اتفاقی مشابه افتاد و برای سوار شدن هر مسافری وقتی بیش از حد معمول تاکسیها و شخصیهای دیگر گرفته میشد. چون مسافرهای دیگر هم همان احساس اولیه مرا داشتند، با این تفاوت که در برخورد اول در صورت آقایان علاوه بر تعجب به راحتی میشد پوزخند را هم مشاهده کرد. در طول مسیر هم، خانم راننده از بی اعتمادی مسافرها و تردید آنها برای سوار شدن به ماشینش گرفته تا گرانی بنزین و لوازم یدکی و بی فرهنگی رانندههای ایرانی و رعایت نکردن قوانین رانندگی صحبت کرد و علاوه بر این، به تماسهای خانوادهاش جواب داد و گفت: «الان مسافر دارم تا یک ساعت دیگه میرسم خونه».
پیش خودم فکر کردم کار این خانم چقدر سخت است. او نه تنها باید کاری مانند مسافرکشی را انجام دهد که انجام آن در این شهر شلوغ برای یک خانم راحت نیست، بلکه باید انرژی زیادی هم صرف کند تا مردم او را در شرایط و جایگاه فعلیاش بپذیرند.
تابوهایی که شکسته شد
تا همین 20 سال پیش، بیشتر خانمهای ایرانی خانهدار بودند و شغلی که برای آنها درآمد اقتصادی داشته و متضمن نوعی آیندهنگری باشد، نداشتند. در مقایسه با کل جمعیت زنان، تعداد اندکی از آنان صاحب مشاغل رسمی و تعریف شده بودند و به عنوان کارمند، معلم، پزشک و ... فعالیت میکردند. اما در 20 سال اخیر و به دنبال تغییر در الگوی تحصیل زنان و ورود بی سابقه زنان به دانشگاهها، بازار اشتغال نیز وضعیت متفاوتی پیدا کرده است.
ورود زنان به دانشگاه، نگاه جامعه را نسبت به اشتغال آنان تغییر داد و بسیاری از مخالفان اشتغال زنان قانع شدند که یک زن تحصیلکرده باید از تحصیلات خود در یک عرصه شغلی مرتبط استفاده کند. هرچند که این ورود به بازار کار الزاما به معنای قرار گرفتن آنها در موقعیت شغلی متناسب به تحصیلاتشان نیست؛ زیرا بسیار دیده شده که زنان دارای تحصیلات لیسانس و حتی گاهی بالاتر به دلیل پیدا نکردن کار موردنظر خود و پس از جستجوهای فراوان به انجام کارهایی مانند منشیگری یا فروشندگی و شغلهای کاذب که زنان بدون مدرک دانشگاهی هم آن کارها را انجام میدادند روی آوردند.
کار زنان در ایران در مقیاس وسیع و مشاغل متنوع، نوعی تابو محسوب میشد و مقاومتهایی در برابر آن صورت میگرفت. اما در چند سال اخیر این مساله به واقعیتی گریزناپذیر تبدیل شده و شماری از زنان ایرانی که در حال حاضر تعداد آنها زیاد نیست، اما روند حضور آنها در حال گسترش است در مشاغل متنوع و حتی تعجبآور مشغول به فعالیت هستند که از آن جمله میتوان به مشاغلی مانند رانندگی تاکسی، آژانس، اتوبوس و حتی تریلی، آتشنشانی، فعالیت در بنگاههای معاملات ملکی، انجام کارهای ساختمانی و ... اشاره داشت.
صداوسیما و تبلیغ مشاغل مردانه برای زنان
جالب اینجاست که صداوسیما هم به نوعی به تبلیغ این زنان و فعالیتهای آنان میپردازد و به مناسبتهای مختلف با نمایش زنانی که وارد مشاغل مردانه شدهاند توانمندیهای این زنان را به عنوان یک «بانوی ایرانی» به تصویر میکشد و ویژگی برجسته آنان را انجام کاری میداند که مردانه است. در واقع، این برنامهها اینگونه القا میکنند که اگر زنان بخواهند تواناییهای خود را به معرض نمایش بگذارند باید مانند مردان عمل کنند و اصولا زنانی که کارهای مردانه انجام میدهند ستودنی هستند!
جدای از زنانی که به انجام مشاغل مردانه مشغول هستند زنانی وجود دارند که به دلایل مختلف که مهمترین آنها مشکلات اقتصادی است به مشاغلی مانند فروشندگی و انجام کارهای کاذب روی میآورند. در گذشته فروشندگی زنان فقط مخصوص کالاهای صرفاً زنانه بود، اما اکنون این مساله عام شده و حتی بسیار دیده میشود که زنان هم در برخی نقاط همانند مردان بساط پهن کرده و دستفروشی میکنند.
برخی از این زنان هم داخل مترو دستفروشی میکنند و از این طریق به امرار معاش میپردازند. زنانی که خود نیز تمایل چندانی به انجام این کار ندارند و حتی گاهی از این مساله خجالت میکشند، اما به دلیل مشکلات اقتصادی مجبور میشوند به کاری رو بیاورند که گرچه شریف است، اما ممکن است سبب خجالت آنها و خانوادهشان شود.
علاوه بر این، این نوع از فروشندگی هرچند از این نظر که زنان میتوانند وقت خود را متناسب با خانواده تنظیم کنند برای آنها خوب باشد، اما نوعی شغل کاذب است که هیچگونه امنیت و مزایا و بیمهای ندارد و این زنان فقط میتوانند از سود روزانه خود استفاده کنند که آن هم باید به صورت مداوم استرس داشته باشند که مبادا مأموران مترو اجناس آنها را توقیف کنند.
زنانی که در مترو فروشندگی می کنند
سمیرا، 38 ساله و فروشنده مترو است. او در مورد علت فروشندگی در مترو میگوید: «ما در یک خانه استیجاری زندگی میکنیم و ماهی 500 هزار تومان اجاره میدهیم که من با فروشندگی در ماه حدود 400 هزار تومان درآمد دارم. دخترم اول دبیرستان است و من برای برطرف کردن نیازهای او، دستفروشی میکنم چون او هم مثل دوستانش چکمه نو و لباسهای شیک میخواهد».
سمیرا ادامه میدهد: «من سعی میکنم دور از محل زندگیم کار کنم تا با آشنایان و فامیل برخورد نداشته باشم. اوایل کار خجالت میکشیدم با صدای بلند اجناس را برای فروش معرفی کنم، اما کمکم عادت کردم. البته الآن هم اگر وقفه در کارم بیفتد، باز هم خجالت میکشم».
سعیده 31 ساله است. او می گوید: هفت سال است که ازدواج کردم و یک دختر پنج ساله دارم که صبحها وقتی سر کار میآیم، بچه را پیش مادرم میگذارم . البته، من و خواهرم هر دو با هم کار میکنیم، او هم ازدواج کرده و مثل من بچه دارد. مادرم معتقد است، زنی که دستش در جیب خودش باشد، تو سریخور نمیشود. او از ما حمایت میکند و حتی از بچه هایم نگهداری میکند تا من فروشندگی کنم. او در جواب اینکه آیا این کار را در شأن خود میداند، میگوید: بله، کار که عار نیست و وقتی فروشندههایی مثل خودم را میبینم، به کارم دلگرم میشوم. در ضمن مترو محلی است که ما فقط با خانمها سروکار داریم بنابراین شرایط کاری برای خانمها مناسبتر است.
بر خلاف سعیده که از کار در مترو رضایت دارد، مهناز 47 ساله می گوید: از همسرم جدا شدم و دو فرزند دارم که با همسرم زندگی می کنند و از اینکه فروشندگی می کنم ناراحت هستند و به پدرشان پیشنهاد دادند که هر ماه مبلغی به من بدهد تا دیگر مجبور به فروشندگی نباشم و این کار را کنار بگذارم.
کار کردن برای هر انسانی لازمه حیات اوست و با کار کردن است که انسان میتواند دارای سلامت جسم و روح باشد. زنان نیز از این قاعده مستثنی نیستند، اما مسالهای که در خصوص زنان وجود دارد این است که زنان در فرهنگ ایرانی و اسلامی ما از جایگاه والایی برخوردار هستند که بخشی از این اهمیت به نقش آنها در خانه و خانواده باز میگردد.
زنان نقش انکارناپذیری در خانواده دارند و به واسطه حضور موثر زنان است که خانواده قوام مییابد. حال اگر همین زن، به دلایل مختلف به انجام کارهایی بپردازد که متناسب با جایگاه زنانگی، مادری و همسری او نیست و گذشته از آن به کاری مشغول باشد که زمان زیادی را از او می گیرد و مجبور است از وقتی که برای خانواده می گذاشته بکاهد، خانواده و جامعه با مشکل مواجه خواهند شد.
زن باید دارای عزت و کرامت باشد تا از طریق او فرزندان و جامعه هم به این عزت و کرامت دست یابند. یکی از عوامل موثر در حفظ عزت و کرامت زن این است که به انجام کارهایی بپردازد که با ویژگیها و خصوصیاتی که خداوند در وجود او به ودیعه قرار داده همخوانی داشته باشند و علاوه بر آن نقش مادری و همسری او را با مشکل مواجه نکنند.
زن ریحانه است، نه قهرمان
طبق فرمایش امام علی (ع) در نامه 31 نهجالبلاغه «زن ریحانه است، نه قهرمان» و عزت و کرامت او اقتضا میکند به انجام کارهایی بپردازد که مخالف با فطرت و ویژگیهای طبیعی او نباشد. خداوند زنان و مردان را با ویژگیهای خاص خود آفریده است و زنان و مردان باید همسو با این ویژگیهای فطری حرکت کنند تا به رشد انسانی برسند.
نادیده گرفتن تفاوتهای طبیعی زنان و مردان و فشارهای اجتماعی و اقتصادی بر روی زنان برای داشتن رفتارها و نگرشهای مردانه و انجام کارهای مردانه، موجب سرکوب تمایلات فطری زنان خواهد شد و فشار عصبی، استرس، خستگی و عدم رضایت درونی را برای زن به همراه خواهد داشت. به این ترتیب، زن نه تنها از خودش فاصله گرفته، بلکه شبیه مرد هم نشده زیرا جنگیدن با فطرت و طبیعت نهایتا منجر به شکست خواهد شد. این مساله هم نه تنها به خود زن آسیب خواهد رساند، بلکه در گام بعدی خانواده و جامعه را نیز با مشکل مواجه خواهد کرد.