به گزارش خبرنگار اندیشه «خبرگزاری دانشجو»، سلسله نشستهای نقد و تحلیل مضمونی – محتوایی رسانهها از منظر سبک زندگی، زنان و خانواده پیرامون فیلم سینمایی حوض نقاشی ساخته مازیار میری به همت موسسه صهبای معرفت عصر امروز با حضور دکتر وحید شالچی عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی در لانه جاسوسی برگزار شد.
شالچی با اشاره به کاراکتر سهیل در فیلم حوض نقاشی گفت: تلاش سهیل برای پنهان کردن پدر و مادر معلول خود از دیگران موضوع مهمی است که باید به آن توجه کنیم چون این مساله جزو سبک زندگی آنهاست. در جامعهشناسی مفهومی به نام «داغ ننگ» وجود دارد که افرادی که درگیر آن هستند رازی دارند که گمان می کنند فاش شدن آن موجب شرمساری آنهاست. این داغ دو نوع است؛ نوع اول داغ بی اعتبار شدگی و نوع دوم برای کسانی است که احتمال آشکار شدن راز خود را می دهند و نگران این داغ ننگ هستند.
وی خاطرنشان کرد: فاصله ما با معلولیت فاصله کوتاهی است و داغ ننگ وضعیتی است که همه ما با آن روبهرو هستیم یا می توانیم روبهرو شویم. برای مثال خاورمیانهای بودن در بسیاری از کشورهای اروپایی نوعی داغ ننگ محسوب می شوند و افراد خاورمیانه ای در این کشورها سعی می کنند حتی اسم خود را تغییر دهند تا راز آنها فاش نشود. فیلم حوض نقاشی توجه ما را به داغ های اجتماعی و سبک زندگی معلولین و دشواری های آن معطوف می کند.
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی در خصوص فضای موجود در فیلم حوض نقاشی بیان داشت: فیلم حکایت خانواده ای است که فضای زندگی آنها زندگی سنتی را تداعی می کند و از جهتی فضا فانتزی و دور از انتظار ماست. رابطه های سالمی در این فیلم وجود دارد، مثلا مهر مادرانه یا تلاش پدر برای ایفای نقش پدرانه در خانواده و تلاش همزمان زن و مرد برای ساخت زندگی به نمایش در می آید.
شالچی با بیان این مطلب که حوض نقاشی روایت مواجهه دو نوع خانواده با هم است گفت: یکی از خانواده ها خانواده سهیل است که در آن صفا و محبت را می بینیم اما عقل حساب گرانه در آن وجود ندارد. حال این سوال مطرح می شود که آیا اینها در عقل دچار کاستی بودند یا عقل متعارفی را که ما عقل می پنداریم نداشتند؟ این روایت، دعوت ما به بازاندیشی در مورد آن چیزی است که عقل می انگاریم.
وی افزود: این خانواده در یک جاهایی از خانواده سنتی فاصله دارد و خانواده گسترده در آن وجود ندارد و سهیل فقط یک عمه دارد که به آنها سر می زند. این خانواده در کارکردهای خود کامل است. آنها به سلامت و تفریح بچه اهمیت می دهند و با طبیعت شامل گیاهان و حیوانات همزیستی و ارتباط دارند. نقش هایی هم که در خانواده آنها وجود دارد مطابق انتظارات سنتی ماست.
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه گفت: در این خانواده لطافت و مهر مادرانه و عشق به همسر وجود دارد، پدر هم در قبال معاش خانواده مسئولیت پذیری دارد و از اقتدار برخوردار است. در اینجا باید گفت که اقتدار معنای مثبت هم دارد و فقط به معنای زور و خشونت نیست. در این فیلم هم می توانیم تلاش پدر را برای این که عمود خیمه خانواده باشد و باری از دوش خانواده بردارد را ببینیم.
شالچی با بیان این مطلب که حوض نقاشی از تصور ما نسبت به عاقل ها آشنایی زدایی می کند خاطرنشان کرد: مادر سهیل از خیابان می ترسد، او عاقل است یا ما؟ می دانیم که تصادفات اتومبیل در کشور ما سالانه 25 هزار کشته بر جای می گذارد حالا ما عاقلیم که از ماشین و خیابان نمی ترسیم یا این که او عاقل است؟ این عقلانیت ما را به تردید می اندازد و ما باید به این نگاه غیر متعارف توجه داشته باشیم.
وی بیان داشت: در خانواده دوم که خانواده متعارف است زن و مرد درگیر روابط شغلی خود هستند و روابط آنها بیشتر کارکردی است تا عاطفی. آنها در آشپزخانه اپن غذا می خورند اما برداشتن دیوارهای آشپزخانه موجب صمیمیت آنها نشده و پس از غذا خوردن به سرعت از هم جدا می شوند. شام خانواده اول متنوع نیست و همیشه کتلت می خورند، در زندگی سنتی هم تنوع کم بوده است اما نمی شود از فریبایی غذای خانواده دوم چشم پوشی کرد. میان آنها روابط سرد و بی تفاوتی وجود دارد اما از بیرون زندگی آنها زیباست. البته ظرافت فیلم در این است که آدم های خانواده متعارف، آدم های بدی نیستند بلکه مشکل در ساختارها و رویه های اجتماعی است نه در تک تک افراد.
شالچی با اشاره به این که گره فیلم این است که سهیل از خانواده غیر عقلانی خود وارد یک خانواده متعارف می شود تصریح کرد: در مقطعی سهیل شیفته این زندگی است که عاقلانه تعریف می شود اما آیا این زندگی بری از عقلانیت نیست؟ صبح تا شب کار کردن و این که هر کسی به دنبال کار خود باشد، غیر عقلانی بودن در عین عقلانیت است.
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی خاطرنشان کرد: عاقد سر عقد به مریم و رضا گفته است که با هم بسازند و آنها هم با هم می سازند و خوب می دانند که باید با هم ساخت که این مساله ای است که در خانواده های سنتی مطرح بوده است. عدم عقلانیت دنیای جدید شاید این باشد که آدم ها با هم نمی سازند.
شالچی گفت: فضای حوض نقاشی یک فضای فانتزی است و این که دو نفر با ضریب هوشی پایین بتوانند خانواده را اداره کنند آنها را به فضای فانتزی نزدیک می کند. حال ما باید بپرسیم واقعیت ما با این فضای فانتزی و نوستالژیک چه نسبتی دارد و فضای کنونی با فضای سنتی از دست رفته چه نسبتی می تواند برقرار کند؟
وی با بیان این مطلب که پیتزا در این فیلم نمادی از ذائقه جدید است که انسان را وسوسه می کند اظهار داشت: دنیای جدید با تکنولوژی های متنوع خود امکانات زیادی را برای حواس های چند گانه ما فراهم کرده است که بسیار خوب است اما در این میان باید نگران گرمی و صمیمیت خانواده باشیم. البته در این جا تلاش رضا برای طبخ پیتزا موفق نبود و پیتزایی که با سختی فراهم کردند سوخت اما این تلاش حکایت های خوبی برای ما داشت.
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به این که زندگی روزمره ما سبک زندگی ما را می سازد گفت: هر چه بیشتر به زندگی خانواده دوم نزدیک می شویم باید در آن بازاندیشی صورت گیرد. خانواده اول خاطره های ما را فرا می خواند تا به وسیله آن در معنای زندگی تأمل کنیم. در این فیلم موتور نماد تکنولوژی، سرعت و خطر است و پدر سهیل که نمی تواند موتور سوار شود نسبتی با زندگی مدرن ندارد اما این مساله را فهمیده که حرکت به شیوه قبل جواب نمی دهد و زندگی جدید نیاز به سرعت دارد. صدای گوشخراش موتور نیز در خانه نشانه ناهمخوانی زندگی سنتی و مدران است.
وی افزود: در زندگی سنتی کالاهای مادی هدف ما نبودند و ما تمام سال را نمی دویدیم تا موبایل و تلویزیون و دیگر وسایلمان را جدید کنیم و ارتقا دهیم. درون زندگی سنتی چیزی وجود دارد که مهم است و چیزهای بیرونی به آن معنا نمی دهد بلکه معنا درون خود زندگی وجود دارد.
شالچی بیان داشت: در زندگی مدرن از خود بیگانگی وجود دارد. برای مثال در این فیلم خانم ناظم تا زمانی که سهیل از لباس او تعریف نکرد خود را در آینه ندیده بود و به خودش توجه نکرده بود. در این خانواده از طبیعت هم خبری نبود و همه با عجله و شتاب کارهای خود را انجام می دادند. این زندگی متعارف، زندگی از خود بیگانه است.
وی در خصوص مشکلات حوض نقاشی گفت: باز شدن گره فیلم یعنی فرار سهیل از خانه و رجوع او خیلی ساده اتفاق افتاد اما گره زندگی های ما خیلی سخت تر از این باز می شود زیرا سبک زندگی ما حاصل تلاقی تصمیم های فردی ما با ساختارهای اجتماعی است. تمام مشکلات زندگی ما با تلاش های فردی حل نمی شود زیرا ما در جامعه و ساختار سیاسی و اقتصادی آن زندگی می کنیم.
شالچی افزود: فردی شدن، صنعتی شدن و شهری شدن در دنیای جدید اتفاق افتاده که باعث شده ما در سبک زندگی خود با چالش های متعددی روبهرو شویم. بخشی از این تلاش، فردی و بخشی از آن جمعی است و به راحتی نمی توان از زندگی کلانشهری بیرون آمد. برای این که سبک زندگی ما در نسبت با فضایی باشد که به آن تعلق داریم باید در سطوح مختلف به اقتصاد، سیاست و فرهنگ توجه داشته باشیم.
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی در خاتمه گفت: در این فیلم رنگی از خدا ندیدیم و جای خدا خالی بود. البته، منظورم این نیست که فیلم باید چیزی را داد می زد اما دوست داشتم ارجاعاتی را به این امر متعالی که زندگی را سامان می دهد می دیدم. این در حالی است که محور زندگی سنتی توحید است.
مطلب خوبي بود