گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»- حامد صارم؛ خداوند متعال ایمان خالص و به دور از هرگونه شائبه ای را از بندگان خویش خواسته است. ایمانی که با انگیزههایی غیر از عبادت ذات اقدس حضرت حق باشد مردود است و مورد قبول پروردگار نیست. عبادتی که خداوند از مخلوقاتش خواسته بر دوگونه است عبادت جوارحی و عبادت جوانحی.
عبادت جوارحی یعنی اعمالی که هر انسان مکلف، وظیفه انجام آن را دارد و به عنوان نمونه میتوان از اقامه نماز و یا دوری از محرمات و اجتناب از تعرض به حقوق دیگران و یا از واجباتی که خداوند از بندگانش خواسته است رسیدگی به گرفتاران و نیاز مندان از برادران دینی می باشد و بسیاری از وظایفی که بر عهده هر انسان مسلمانی است.
عبادت جوانحی عبارت است از این که اعتقادات قلبی او همانطوری باشد که خداوند متعال می خواهد، یعنی همانطور که خداوند توحید را معرفی کرده است بدان معتقد باشد و همان گونه که حضرت حق می خواهد اعتقاد داشته باشد، از این رو داشتن اعتقادات حق و صحیح عبادت جوانحی است.
شاید در ابتدا به نظر برسد که عبادت جوارحی یعنی عبادت با اعضا و جوارح کاری بسیار سخت باشد. به این معنی که سخت باشد که انسان در روزهای گرم و طولانی برای خداوند روزه بگیرد و یا اینکه یک پنجم دارایی خویش را برای خداوند و رسولش و ائمه به عنوان «خمس» جدا کند و ... اما اعتقاد داشتن به خداوند و معارف دیگر سختی و تکلفی ندارد، اینکه انسان به خداوند معتقد شود زحمت و سختی ندارد.
عبادت جوانحی مهم تر از انجام عبادات
اما حقیقت این است که عبادت جوانحی بسیار مهم تر از عبادت جوارحی در نزد خداوند است؛ چرا که اگر کسی در عبادت جوانحی قصور و کوتاهی داشته باشد عبادت جوارحی او فاقد ارزش خواهد بود؛ یعنی اگر کسی اعتقاد به خداوند نداشت یا اگر معتقد بود ولی موحد و یکتا پرست نبود انفاق او یا روزه گرفتن او هیچ ارزشی نخواهد داشت.
نقصان در عبادت جوانحی، عبادات جوارحی را به کلی نابود و فاقد ارزش میکند، اما اگر در عبادت جوانحی شخصی کامل بود نقصان و قصورهای او در عبادت جوارحی جبران می شود. اعتقاد به یکتاپرستی نمونهای از مجموعه اعتقاداتی است که هر فرد مسلمان باید داشته باشد از اینرو هر شخصی که خود را دیندار میداند باید بداند اعتقادات ضروری که از او خواسته شده چه چیزهایی است.
ایمان به غیب خصوصیت مهم عبادت جوانحی
عبادت جوانحی چون از جایگاه بلندی برخوردار است خداوند نیز برای آن ویژگی هایی خاص قرار داده است. از جمله آن ویژگیها اعتقاد به غیب است. برخی از معتقدات مشهود ماست یا در حکم مشهود قرار دارد مثل اعتقاد به نبی و پیامبر خاتم اگر چه که در این عصر کسی نیست که بتواند ادعا کند که حضرتش را در مکه و مدینه ملاقات کرده است، اما گزارش قطعی تاریخ به نحوی که هیچ یک از فرقههای مسلمین در آن شک و تردید ندارند این اعتقاد را در حکم مشهود قرار داده است و معتقد شدن به آن کاری دشوار نخواهد بود، اما برخی از اعتقادات مشهود ما نیست و باید اعتقاد ما به آن، اعتقاد به غیب باشد. در صورتی که اعتقاد به آن غیبی که خداوند خواسته است نباشد، عبادات و اعمال ما در پیشگاه خداوند هیچ ارزشی نخواهد داشت.
تاکید دین به وسیله ایمان به غیب
خداوند متعال دین خویش را به وسیله ایمان به غیب تاکید فرمود و در کتاب خویش فرموده است: «هدایت براى پرهیزکاران است آنان که ایمان به غیب آرند» (1) ویژگی و خصوصیت مهمی که متقین دارند، ایمان به غیب است. ایمان به غیب ثواب بزرگتری برای مؤمن دارد؛ چرا که از هر عیب و نقصی به دور است. اگر کسی با حاکم و خلیفه ای که حاضر است بیعت کند و اظهار اطاعت نماید این گمان پیش میآید که او برای جلب منفعت و یا ثروت یا از ترس قتل با خلیفه حاکم بیعت کرده است ولی ایمان به غیب از همه این عیوب پاک و مبرا است.
کسی که به امام غائب ایمان می آورد و با او با جان و دل بیعت میکند بیعت او با امام غائب شائبه مکر و یا جلب منفعت و ثروت ندارد و بیعت او با امام غائب از روی ترس از امام نخواهد بود، بلکه بیعت او با امامی که به حکمت و مصلحت الهی در پرده غیبت به سر می برد از روی اعتقاد راسخ و محبت خالص به آن امام غائب است، اعتقاد به امام غائب و بیعت کردن با او از همه شائبه ها به دور است، کما اینکه خداوند می فرماید: «چون سختی عذاب ما را دیدند کفار گفتند ایمان آوردیم به خدای یگانه و بدانچه شرک می ورزیدیم کافر شدیم، اما ایمان ایشان هنگامی که عذاب ما را می بینند، برای ایشان هیچ فایده ای ندارد» (2)
ایمانی بالاتر از ایمان ملائکه
ایمانی که خداوند قبول میکند و با ارزش است، ایمان به غیب است. از این رو ایمان به امامی که در حال غیبت نزد خداوند به سر میبرد، بسیار با ارزش است و ثواب و اجری بسیار بالاتر دارد از ایمان به امامی که حاضر است.
عبادت خداوند در حالی که با امامی غائب بیعت می کنیم که به خاطر دشمنان غیبت کرده است بی شک عبادت مخلصانه خداوند است، اعتقاد و ایمان به امام غائب مقامی است که حتی ملائک هم نتوانستند به این مقام نائل شوند؛ چراکه اگر حجت خداوند حضرت «آدم »در غیبت عدم به سر می برد؛ اما در غیبت او ظلم دشمنان به ملائکهای که معتقد به او بودند وجود نداشت و غیبت حضرت آدم از طرف پروردگار بود، اما امام غائب شیعیان مقهور و اموالش به غارت رفت و سیل خون شیعیانش به دست دشمنانش روان شد. از این جهت، ثواب و اجری که شیعیان آن امام غائب کسب می کنند بسیار بالاتر از اجری است که ملائکه به دست آورده اند.
کسی که معتقد به پیروی از آن امام غائب باشد، در اجر جهاد با آن امام غائب شریک است، معتقدان به امام غائب در برائت داشتن از دشمنان او و در دوستی با دوستان حضرت مهدی علیه السلام دارای اجری کثیر هستند که اجر این شیعیان از پاداش ملائکه ای که حجت شان در غیبت «عدم» به سر می برد بالاتر است.
تنها شیعیان هستند که توانسته اند ایمان به غیب داشته باشند و به وصف متقین موصوف شوند و در زمان های سخت غیبت بر شبهات و حملههای اعتقادی دشمنان فائق آیند.
شیخ صدوق می نویسد: بعضى از مخالفین درباره این آیه با من سخن گفته و اظهار داشتهاند که معناى قول خداى تعالى که مىفرماید: «الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ» این است که به حشر و نشر و احوال روز قیامت، ایمان مىآوردند. به او گفتم: در تأویلت نادانى و در گفتارت گمراه، زیرا یهود و نصارى و بسیارى از مشرکین و مخالفین اسلام نیز ایمان به حشر و نشر و حساب و ثواب و عقاب دارند، و خداى تعالى مؤمنان را مدح نمىکند به مدحى که فرقههاى کفر و الحاد نیز با آنها شریک باشند، بلکه خداى تعالى مؤمنان را وصف و ستایشى فرموده که مخصوص آنهاست و دیگرى با ایشان شریک نیست»
پی نوشت ها :
**برگرفته از کتاب کمال الدین صدوق ج 1 ص 22-24
1- سوره بقره آیه 2و 3
2- (مومن 84)