گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»- سید محمد مهدی موسوی؛ استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب «پیرامون انقلاب اسلامی»، در تبیین مفهوم خواص و عوام می گوید: «از آنجا که انسان موجودی اجتماعی است همواره تکامل و پیشرفت خود را در همبستگی و تعامل با جامعه می بیند. لذا انسان و جامعه دارای رابطه دوسویه تاثیرپذیری و تاثیرگذاری هستند.
مردم نیز از حیث تاثیرات متقابل به دو گروه تاثیرگذار و تاثیرپذیر تقسیم می شوند. از دیدگاه جامعه شناسی گروه تاثیرگذار «خواص» و گروه تاثیرپذیر را «عوام» می نامند. گروه «عوام» در تشخیص های اجتماعی و تصمیم گیری های جمعی از گروه «خواص» تاثیر می پذیرد و نظر آنها را به عنوان ملاک داوری و مرجع نهایی تصمیم گیری درنظر می آورد.»
واژه «خواص» به معنی مردمان خاص، ضدعوام و یا برگزیدگان قوم است. اما واژه «عوام» جمع «عامه» است و در لغت به معنای توده مردم آمده است. البته واژه «عوام» در لغت فارسی به معنی مردم کم سواد یا بی سواد کاربرده می شود و ترکیب هایی مانند عوامانه، عوام فریبی یا عوام فهم به همین معنی استفاده می گردد.
در اصطلاح سیاسی کلمه «عوام» و «خواص» را به معنی فرومایگان و اشراف زادگان هم به کار می برند، «عوام»، به مردم عامی یا طبقات پایین جامعه گفته می شود و گروهی را که در تلاش برای به کارگیری عوام در راه اهداف سیاسی خویش هستند «خواص» گویند.
در فهم علوم و معارف دینی و قرآنی، انسان ها براساس مراتب درک و فهم مطالب عمیق دینی به دو طبقه عوام و خواص تقسیم می گردند، هرچند که در این موضع طبقه خواص و عوام نیز دارای درجاتی هستند.
در انجام فرایض دینی هم، مردم به چند گروه تقسیم می شوند گروهی به ظواهر دستورات عمل می کنند و برخی به باطن اعمال توجه دارند، برخی در گروه عوام می گنجند و برخی در سلک خواص می باشند.
خواص و عوام در کلام رهبری
اما رهبر معظم انقلاب طی سخنانی در تاریخ 20/3/75 در جمع فرماندهان لشکر 27 حضرت رسول(ص)، در یک تقسیم جامعه شناسانه عوام و خواص را اینگونه تعریف می کنند: «خواص کسانی هستند که از روی فکر، فهمیدگی، آگاهی و تصمیم گیری، کار می کنند؛ یک راهی را می شناسند و دنبال آن راه، حرکت می کنند... خواص؛ یعنی کسانی که وقتی عملی انجام می دهند، موضع گیری می کنند و راهی را ]که[ انتخاب می کنند از روی فکر و تحلیل است؛ می فهمند، تصمیم می گیرند و عمل می کنند... دربین «خواص»، کنار افراد باسواد، آدم های بی سواد هم هستند. گاهی کسی بی سواد است؛ اما جزو خواص است. یعنی می فهمد چه کار می کند. از روی تصمیم گیری و تشخیص عمل می کند؛ ولو درس نخوانده، مدرسه نرفته، مدرک ندارد و لباس روحانی نپوشیده است. به هرحال، نسبت به قضایا از فهم برخوردار است.»
«عوام، کسانی هستند که نمی خواهند بدانند چه راهی درست و چه حرکتی صحیح است. در واقع نمی خواهند بفهمند، بسنجند، به تحلیل بپردازند و درک کنند. به تعبیری دیگر، تابع جوند. به چگونگی جو نگاه می کنند و دنبال آن جو به حرکت درمی آیند یک وقت مردم می گویند زنده باد.این هم نگاه می کند ]و[ می گوید زنده باد؛ یک وقتی مردم می گویند مرده باد، او هم نگاه می کند ]و[ می گوید مرده باد.یک وقت جو اینگونه است اینجا می آید؛ یک وقت جو آن طور است، آنجا می رود.»
رهبر معظم انقلاب در ادامه تقسیم بندی مردم به دو گروه خواص و عوام، خواص را نیز به دو گروه تقسیم می کنند:.
1- خواص طرفدار باطل که همواره علیه خواص طرفدار حق برنامه ریزی و فعالیت می کند.
2 - خواص طرفدار حق که وظیفه مبارزه با باطل و گمراهی را دارد.
خواص طرفدار حق نیز به دو قسم تقسیم می شوند. خواصی که می توانند در مواقع لزوم و بحران های اجتماعی از متاع و مقام دنیوی صرف نظر کنند و خواصی که در مواقع حساس تاریخی به علت علاقه به متاع دنیا، مقام دلبستگی و شاید ترس از دست دادن موقعیت اجتماعی توانایی تصمیم گیری درست و به موقع را ندارند.
یاران مهدی(عج)؛ خواص طرفدار حق
بی تردید یاران حضرت حجت (ره) سنگهای زیرین انقلاب جهان هستند، همان گونه که پیامبر(ص) با همراهی مهاجران و انصار رسالت شکوهمندش را به انجام رساند و علی(ع) با مجاهدات افسران رشیدش حماسههای بزرگ آفرید فریادرس موعود نیز با همکاری مردان نمونه و خودساخته عدالت را به جهان باز خواهد آورد و زمین را به وارثانش یعنی مستضعفان جهان خواهد بخشید.
همه انبیا و مصلحان الهی هسته های اصلی نهضت خویش را با آزمایش برگزیده اند چرا که راه دشوار است و آمیخته با رنجها و بدون داشتن یارانی آب دیده سرد و گرم چشیده فداکار و باوفا نمی توان خطر کرد. یاران بی وفا و نامطمئن نه تنها حرکت را به جلو نمی برند که آن را به شکست خواهند کشاند.
طالوت که در روایات یاران مهدی به یاران او تشبیه شده اند در نبرد با جالوت لشکریانش را باتشنگی آزمود. تن پروران و ناشکیبایان نظم را برهم زدند حریصانه به آب افتادند ولی صبور مردان از آن لب تر نکردند. از این راه روشن شد که گروه نخست ارزش و توان همراهی با طالوت را ندارند و سرانجام در رویارویی با سپاه دشمن وحشت آنان را فرا گرفت و از جنگیدن باز ماندند ولی گروه دوم که ایمان فکری و بصیرت واقعی داشتند همه پیروزی را در اختیار خدا دیدند و صبورانه مقاومت ورزیدند. یاران مهدی نیز برای رسیدن به درجه شایستگی همرهی از غربالهای گونه گون گذر داده میشوند و پس از پیمودن مراحل دشوار به قله رفیع «نصرت» بالا می روند.
راز نزدیک شدن به امام نه خویشاوندی که کامیابی در آزمونهای الهی است. پاره ای از آزمایشها پیش از قیام صورت می گیرد و پاره ای پس از آن. طولانی شدن غیبت فتنه ها فریبندگیها افکار باطل جاه و مقام جلوه فروشان محراب داران دین به دنیا فروشان عالم نمایان و... بسیاری از منتظران را از راه باز می دارند مگر آنان را که خدا راه نماید. امام صادق(ع) می فرماید:
دوران غیبت قائم چنان به درازا خواهد کشید تا حق در خلوص خود رخ نماید و ایمانهای خالص از ناخالص جدا شود کسانی که سرشت ناپاک داشته و ترس آن است که به هنگام پیروزی دولت قائم منافقانه خود را در صف مومنان جای دهند پیش از قیام مهدی از آن جدا شوند.به میزان درجات ایمان و گذر از آزمون ها منتظران متمایز میشوند و به میزان مایه های ایمانی در یاری امام بریکدیگر پیشی می جویند.
آنان برای اجرای دستورات مولایشان شب و روز نمی شناسند و به گاه خطر، جانشان را فدای او می کنند. آنان مطیع تر از کنیز برای مولایشان هستند: آنان تا زمانی که خداوند راضی نشود، دست از شمشیرهایشان برنمی دارند. این همه به سبب آن است که یاران مهدی(ع) شیعه راستین او هستند و چنان در ولایت او ذوب شده اند که صفاتشان همچون افعال و صفات آن حضرت است. یاران امام زمان(ع) چنان منیتها و خودخواهیها را در زیر آسیاب تهجد خرد کرده و ذوب در محبوب خود شده اند که دیگر خودی نمی بینند تا زمینه ساز اندیشه های شیطانی و اختلاف انگیز گردد. لذا همه یک دل به دنبال رهبر واحد برای هدف واحد و وارسته از هرگونه وابستگی دنیوی قدم برمی دارند و راه هرگونه وسوسه های اختلاف برانگیز را بر شیطان درونی و بیرونی بسته اند.
فروتنی در عین صلابت
یاوران مهدی(ع) با وجود قدرت فوق العاده خود، که طبق روایات هر یک نیرویی برابر چهل مرد دارند، قهرمانانی، فروتن، خود ساخته و برخوردار از ارزشهای اخلاقی و انسانی اند و هرگز مغرور قدرت جسمانی و موقعیت اجتماعی و سیاسی خود نمی شوند و در مقابل مؤمنان سرتعظیم فرود می آورند ولی در مقابل کافران مشرکان و کج اندیشان سر فراز، سرسخت و خشن هستند.اصحاب امام زمان که وجودشان لبریز از ایمان به خدا است و در عبادت و عبودیت کم نظیرند، نه به آفت غرور و مستی گرفتار می شوند و نه از شمار اندک همراهان، در مراحل نخستین قیام و ظهور آن حضرت.
شجاعت بی نظیر؛
صفتی که به صراحت در روایات برای اصحاب امام زمان(ع) بر شمرده شده، شجاعت است. شجاعت صفتی ذاتی است و لوازمی دارد که با وجود لوازم آن، این صفت نیز حاصل می شود و یاران آن حضرت همه لوازم شجاعت را در خود جمع کرده اند. یاران مهدی(ع) از آنجا که قلبشان مالامال از عشق به خدا و یقین به روز جزا و یاری پروردگار است؛ از هیچ کس هراسی به دل راه نمی دهند. یاران حضرت ایمان به راه و هدف آن حضرت دارند؛ به او عشق می ورزند؛ و همه هستی شان، فانی در وجود او است و عاشق شهادت در راه وی هستند. از دیگر نشانه های شجاعت، قوت قلب است. این نشانه نیز در یاران حضرت مهدی(ع) وجود دارد و در روایات مختلف از آن به قلب آهنین تعبیر شده است؛ با وجود این، دلی به لطافت نور دارند و دل استوارشان بسان قندیلهای نور می درخشد.
ثبات قدم در مسیر حق؛
بی شک هر ساختمان یا بنایی که ساخته میشود نیاز به ستونی محکم دارد تا از ویران شدن آن، جلوگیری کند؛ حال، هرچه بنا بلندتر و عظیمتر باشد، ستونهای استوارتر و مستحکمتری نیاز خواهد داشت. هر جنبش و انقلابی که صورت میگیرد نیز، نیاز به استوانههایی دارد که همانا، یاوران آن قیام هستند. استواری و ثبات قدم انصار و یاران یک انقلاب، در پابرجا ماندن آن، نقش به سزایی دارد؛چنانچه در آیات نورانی قرآن، ادعیه و زیارات نیز، بر ثبات قدم و استقامت در راه حق، تأکید بسیاری شده است.
انقلاب جهانی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، علاوه بر آنکه از یک رهبریِ ویژه برخوردار است، دارای یاران ویژهای هم هست که مهمترین امتیاز آنها یکدلی و ثبات قدم میباشد.
این خصلت به قدری بااهمیت میباشد که عدم وجود آن، باعث لغزش بسیاری از افراد شده است؛ از جمله، طلحه و زبیر که سردسته و اولین نفرات بیعتکننده با امام زمانِ خود بودند؛ ولی وقتی اوضاع را بر وفق مراد خود ندیدند، از صراط حق لغزیدند و به دنبال خطّ باطل رفتند تا جاییکه در مقابل حق، جبهه گرفتند و در امتحان الهی سرافکنده گشتند.
در زمان ظهور نیز، چه بسا افرادی که دچار تزلزل شده و از گرد امام پراکنده میشوند. لذا حال که در زمان غیبت یوسف زهرا علیها السلام به سر میبریم، جا دارد ذکر لبهایمان همیشه این آیة مبارکه باشد که: «پروردگارا به ما تاب و توان ببخش و گامهای ما را استوار گردان و بر کافران پیروزمان بدار»و نیز از خدا بخواهیم مادامیکه زندهایم، ما را در ولایت و دوستی دین وآئین ائمه و امام زمانمان علیهما السلام ثابت بدارد
به راستی چه کسانی تا آخر مهدوی می مانند؟!
اساسا رسم روزگار چنین است که در همه زمانها و موقعیتها، انسانها امتحان و آزمایش شوند تا افراد خوب از بد، مشخص شوند و افراد راستین، باقی بمانند. حتی در زمان حکومت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ، بسیاری از افراد- که دم از عشقِ به ولایت و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف میزنند- مانند زنبوران عسل که در اطراف کندو جمع میشوند، گرد امام میآیند اما آیا همه آنها تا انتها باقی میمانند؟! در موقع توزیع بیتالمال و تقسیم پستهای حساس و عزل و نصبهایی که براساس عدل الهی است، افراد از یکدیگر متمایز خواهند شد. پای شهوات که به میان میآید، افراد منافق با ایمان وداع کرده و به دنبال منافع خود میروند.
گروهی از افراد، نه بهخاطر رضایت خداوند و امام زمان خود، بلکه بهخاطر بدست آوردن پست و مقام، بسیار تلاش میکنند؛ ولی وقتی اوضاع را باب میل خود نمییابند، دست از یاری برداشته و دنبال روِ حزب و گروهی دیگر میشوند. از جمله، طلحه و زبیر، که به طمع فرمانراوییِ بصره و کوفه با امام بیعت کردند، اما زمانی که امام، تقاضای آنها را رد کرد، مخفیانه به مکه رفته و با استفاده از بیتالمالِ غارت شده توسط امویان، سپاهی تشکیل داده، رهسپار بصره شدند و آنجا را تصرف کردند و در نهایت، جنگ جمل را به راه انداختند.
امام صادق (ع) در حدیث شریفی میفرمایند: «هنگامیکه قائم خروج میکند کسی ¬که به نظر خویش از اهلِ این کار (ولایت) بود، از این کار بیرون میرود و کسی¬که همانند پرستندگان آفتاب و ماه است در این کار داخل میشود»
جهل ؛ آفت جدی عوام آخر الزمان
بدترین دردی که ممکن است دامنگیر انسانها شود، جهالت و نادانی است؛چراکه خود این عامل، میتواند زمینهساز عوامل فوق هم باشد. چونان جهل و نادانی خوارج در جریان حکمیت که فریب نیرنگ عمروعاص و سپاه شکست خورده معاویه را خوردند. در آن ماجرا، سپاه معاویه- به جبران شکست و ترس از جان خود در برابر پیروزی سپاه حق- قرآنها را بر سر نیزه کردند و خوارج که این صحنه را دیدند با این بهانه که ما با قرآن نمیجنگیم، دست از جنگیدن و یاری کردن امام زمانِ خود برداشتند و کار را به جایی رساندند که حضرت را وادار به پذیرش حکمیت کردند و بدین وسیله، فرمان امام خود، مبنی بر ادامة جنگ با دشمنِ نیرنگباز را زیر پا گذاشتند. آیا امام علی علیه السلام- که خود، قرآن ناطق است- به مسایل،آگاهتر است یا گروهی متعصب که از قرآن چیزی جز تلاوتش نمیدانند؟!
در روایات آمده است که در حکومت امام زمان نیز عدهای قرآن به دست، از مساجد، علیه امام زمانِ خود قیام میکنند. جهل و نادانی تا چه حدّ که با قرآن صامت، به جنگ علیه قرآن ناطق میروند![نظیر وهابیون که برای سخنان واهی و بی منطق خود قرآن را بهانه می¬کنند].
از آنجا که رسیدن به هدف نهایی و درک حکومت امام (ع) سعی و تلاش فراوان نیاز دارد، ثبات قدم و استواری، مهمترین توشة این راه است؛ چراکه اگر انسان، دچار لغزش و بیاعتمادی باشد، نمیتواند از آن امتحان الهی سربلند بیرون آید و مرتکب انحرافاتی خواهد شد. لذا در سجدة زیارت عاشورا، بعد از شکر و حمد خدا، از او میخواهیم: «مرا نزد خود با امام حسین علیه السلام و اصحابش، ثابت قدم بدار»