گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»؛ ملا محمدعلی مجتهد، معروف به مرحوم آیتالله احمد مجتهدی تهرانی از علمای بنام تهران بود که سال 86 بدرود حیات گفت، اما سخنرانیها و پندهای عرفانی و اخلاقی وی به یادگار مانده است و میتوانیم هر چند به صورت مجازی هم که شده پای درس این استاد اخلاق تلمذ کنیم.
آیتالله مجتهدی رابطه خوبی با طلاب داشت، طوری که فضای گرم و صمیمی بر حوزه علمیهشان حاکم بود. این استاد برجسته اخلاقی، مباحث را چنان رسا ارائه میداد که بر دل مینشست؛ به طوری که حتی هم اکنون نیز نشستن پای صحبت و کلاس اخلاق ایشان خالی از لطف نیست.
تفسیر برکات ماه مبارک رمضان
در دعای روز نوزدهم میخوانیم: «اللهم وَفر فیه حظی من بَرَکاتِهِ و سَهِل سَبیلی الی خَیراتِهِ و لا تَحرِمنی قَبولَ حَسَناتِهِ یا هادیا الی الحق المُبینِ»
«اللهم وَفر فیه حظی من بَرَکاتِهِ»؛ «خدایا، بهره و نصیب مرا از برکات ماه رمضان فراوان گردان.» برکات ماه رمضان دعا خواندن، عبادت کردن، قرآن خواندن و گریه کردن است. کسانی که عربی بلد نیستند، مفاتیح و قرآن ترجمهدار بخرند و ترجمه دعاها را بخوانند تا بفهمند که چه مضامین عالی در این دعاها وجود دارد.
وقتی دعای ابو حمزه را میخوانید و به این قسمت میرسید، با حالت گریه و اشک این فرازها را بخوانید: «اَبکی لِظلمةِ قَبری اَبکی لِضیقِ لَحَدی»؛خدایا، من برای ظلمت قبرم گریه میکنم، برای تنگی لحدم گریه میکنم.
چهل سال پیش در روزنامه باطلهای خواندم که مصرف برق در سحرها این اندازه افزایش داشته، یعنی مردم بیدار شدهاند و دولت هم میزان افزایش مصرف برق را اینگونه فهمیده، باید این طور باشد. باید همه بیدار شوند، حتی کسانی که مریضند یا مسافرند هم باید از خواب برخیزند و از برکات سحر استفاده کنند. پس در این بخش از دعا از خداوند میخواهیم که خدایا، بهره و نصیب ما را از برکات ماه رمضان زیاد گردان.
بهره دو نوع است: مادی و معنوی. بهره مادی رباخواری است. چند روز پیش خانمی به در خانه ما آمد و گفت: من صد و پنجاه هزار تومان قرض گرفتهام و حالا مجبورم که ماهی ده هزار تومان بهره بدهم و نمیتوانم، چه کار کنم؟ من سفارش آن خانم به بانکی کردم و ایشان وام گرفتند و قرضشان را پس دادند. خداوند ربا را حرام فرموده و باید رباخواران را مجازات کنند.
بهره ماه رمضان از نوع دوم است، بهره ماه رمضان، بهره معنوی و بهشت است.
معرفی خیرات ماه مبارک رمضان
«سَهِل سَبیلی الی خَیراتِهِ»؛ خدایا، راه مرا به سوی خیرات ماه رمضان آسان گردان. یکی از خیرات ماه رمضان افطاری دادن است. حاج آقا محمد کاظم قندی افطاری آماده میکرد و موقع افطار به هر کس که رد میشد، تعارف میکرد، این خیرات است. کسانی که تمکن مالی دارند خوب است به اقوام؛ به خصوص اقوام فقیر افطاری بدهند.
تحقیق کنید، فقیران را شناسایی کنید و به حالشان رسیدگی نمایید. روزی علامه بحرالعلوم به شخصی میگفت: چرا به همسایهات که گرسنه بود غذا ندادی؟ آن شخص گفت: من از حال همسایهام خبر نداشتم. علام بحرالعلوم گفت: به خاطر بیخبریت به تو اعتراض میکنم. والا اگر خبر داشتی و رسیدگی نمیکردی که کافر بودی!
در حدیث هم آمده که: «هر کس سیر باشد و همسایهاش سر گرسنه بر زمین بگذارد، مسلمان نیست.» بنابراین شما هم از حال همسایگانتان باخبر باشد، اگر در میان آنها کسی هست که وضع مالی خوبی ندارد، به او رسیدگی کنید و گوشت و مرغ و برنج به درخانهاش ببرید. عدهای خیال می کنند که با خواندن نماز و گرفتن روزه زیاد به بهشت میروند.
معرفی حسنات ماه مبارک رمضان
در دعای روز نوزدهم ماه مبارک رمضان از خداوند میخواهیم «ولا تحرمنی قبول حسناته» خدایا مرا از قبول حسناتش محروم مکن.
یعنی خدایا، توفیق خواندن دعای اباحمزه و نماز شب و ... را به من بده و خدایا، کاری از من سر نزند که تمام حسناتم از بین برود. چون گاهی یک گناه مثل غیبت تمامی حسنات و کارهای نیک انسان را از بین میبرد.
شخصی شنید که غیبتش را کردهاند، کت و شلوار و شیرینی خرید و به عنوان چشمروشنی برای غیبت کننده فرستاد. شخص غیبت کننده پرسید: چرا به من چشم روشنی دادی؟ آن شخص گفت: شما چهل روز تمامی نماز و روزه و عباداتت را به من دادی و من به جایش این هدیه و چشم روشنی را برای شما فرستادم، البته قابلی هم ندارد!
پس هر گاه شنیدید که از شما غیبت کردهاند، ناراحت نشوید و سخن زشت نگویید، بلکه برای کسی که غیبتتان را کرده چشم روشنی هم بفرستید. خدایا، کاری کن که من در این ماه رمضان غیبت نکنم، دروغ نگویم، به نامحرم نگاه نکنم، گمان بد نبرم و کاری کن که حسنات من مورد قبول تو واقع شود. «یا هادیا الی الحق المبین» ای خدایی که ما را به راه حق هدایت میکنی.
قبر روزی پنج بار به انسان ندا میدهد!
در حدیث آمده است که در هر شبانه روز پنج بار قبر ما را صدا میزند و می گوید: «انا بیت الوحده فحملوا الی انیسا» من خانه تنهایی تو هستم، یک انیسی برای خودت بفرست.
«انا بیت الظلمه فاحملو الی سراجا» من خانه تاریکی هستم، برای خودت چراغی بیاور. من خانه پر از عقرب و مار هستم، فاحملو الی تریاقا، با خودت تریاقی بیاور که این عقرب و مارها را بکشد.
حاج سعید حقگو می گفت: جنازهای را برای تدفین به قم بردیم، چند بار جنازه را داخل قبر گذاشتیم، اما قبر پر از عقرب میشد، ما عقربها را میکشتیم، اما باز قبر پر از عقرب میشد، سرانجام خسته شدیم و جنازه را بر روی همان عقربها گذاشتیم و خاک بر رویش ریختیم.
قبر هر روز اینگونه به ما ندا میدهد، آیا ما صدایش را میشنویم؟ آیا به فکر مردن هستیم؟ ابدا! ! اصلاً بیهوشیم و انسان بیهوش هم که چیزی نمیفهمد! خدا کند که ما هم این صداها را بشنویم.