گروه اندیشه «خبرگزاری دانشجو»- محمد زند؛ محور بحث در این سیر تعیین «جایگاه و منزلت عقل در هندسه معرفت دینی» است و پاسخ به این پرسش مهم که «آیا رهاورد عقل خارج از محدوده معرفت دینی و در برابر دین است یا داخل در هندسه معرفت دینی و منبعی معتبر در کنار نقل ؟». بحث حاضر تلخیصی است از کتاب «منزلت عقل در هندسه معرفت دینی» که محتوای آن طی سالهای 84-85 توسط استاد جوادی آملی در جمع برخی از اساتید حوزه و دانشگاه ایراد شده است.
برخی شناخت دین را صرفا در حصار نقل (آیات قرآنی و روایات) محدود می کنند و دستاوردهای عقل را معرفتی کاملا بشری و بی ارتباط با دین می دانند، آنها مرز روشنی میان «معرفت دینی» و معرفت بشری ترسیم میکنند و عقل را در برون مرزی دین قرار داده و مقابل آن می نشانند. در نقطه مقابل، مطابق نظریه استاد جوادی آملی، عقل را در برابر نقل قرار می گیرد، نه در برابر دین(وحی). از نظر ایشان اگر نقل معتبر «ما انزله الله» است، عقل برهانی نیز «ما الهمه الله» است و این هر دو، منبع معرفت دینی اند و هر کدام بال وصول بشر به شناخت حقایق دینی اند.
اصول موضوعه
در بحث حاضر دو امر مهم- اینکه دین واحد و حقی (اسلام) هست و عقل آدمی توان ادراک برخی از معارف احکام و قوانین آن را داراست- به عنوان پیش فرض پذیرفته می شود. این دو امر اصول موضوعه مطلب کنونی را تشکیل می دهند، گرچه هر دو در جای خود قابل بحث و استدلال اند و می توان آنها را از اصول موضوعه به علوم متعارفه تبدیل کرد.
مراد از دین
در این بحث مراد از دین مجموعه اى از عقاید، اخلاق، قوانین فقهى و حقوقى است که از ناحیه خداوند براى هدایت و رستگارى بشر تعیین شده است. این نکته شایان توجه است که گزاره هایی نظیر «خدا وجود دارد» از آن جهت که جزء صرف گزاره و قضیه اند جزء دین اند و محکی این گزاره ها، یعنی خداوند و بهشت و دوزخ جزء دین نیستند و از سنخ وجودات و حقایق اند.
مراد از عقل
و مقصود از عقل در این سلسله مباحث، خصوص عقل تجریدی محض که در فلسفه خود را نشان می دهد نیست، بلکه گستره آن عقل تجربی را که در علوم تجربی و انسانی ظهور می یابد، عقل نیمه تجریدی را که عهده دار ریاضیات است و عقل ناب را که از عهده عرفان نظری بر می آید نیز در بر می گیرد. البته محصول معرفتی عقل در ساحت های مختلف دانش تجربی و ریاضی و کلامی و فلسفی و عرفانی در صورتی به حریم بحث حاضر وارد می شود که یا از سنخ قطع و یقین باشد و یا مفید طمانینه و اطمینان عقلایی باشد. بنابراین آنچه مفید وهم، گمان، قیاس و ظن از چهارچوب بحث کنونی بیرون است.
تفکیک میان نقل و وحی
از نکات پایه و کلیدی بحث حاضر لزوم تفکیک وحی از نقل است. الفاظ قران همانند مطالب آن وحی الهی است و الفاظی که بشرِ عادی تلاوت می کند عین وحی است. اما فهم مفسر، فقیه، متکلم و فیلسوف از آیات قرانی نیست. معصومان(ع) در خدمت وحی و دیگران در خدمت الفاظ منقول اند. آنچه بر این مبنا مترتب می شود این است که عقل همتای نقل است نه همتای وحی. بنابراین علوم نقلی در برابر علوم عقلی قرار میگیرد و اساسا سخن گفتن از نسبت وحی و فلسفه یا وحی و عرفان نظری به کلی نارواست.
عقل و بعد هستی شناختی دین
باید توجه داشت که منبع هستیشناسی دین فقط اراده و علم ازلی الهی است و همه اصول و فروع محتوایی آن از ناحیه خداوند سبحان تعیین می شود و عقل آدمی فاقد شان حکم کردن ودستور دادن است و همانند نقل تنها گزارش کننده و ادراک کننده احکام و دستورهای الهی است.
ادامه دارد...