کد خبر:۲۸۴۷۵۹
گذری اجمالی در فلسفه اسلامی-1؛

تعریف و موقعیت فلسفه/ تقابل علم و فلسفه در تلقی «پوزیتویستی» ناصواب است

می‌توان فلسفه را به این صورت تعریف کرد که علمی است که از احوال کلّیِ وجود گفتگو می‏کند؛ یا مجموعه قضایا و مسائلی است که پیرامون موجود بما هو موجود، مطرح می‏شود.

گروه اندیشه «خبرگزاری دانشجو»؛ ما مسائل مختلفی را که در فلسفه اسلامی تحت عنوان فلسفه و حکمت، مطرح می‏شود به صورت چند علم خاص، تلقی می‏کنیم. به دیگر سخن، سلسله‏ای از علوم فلسفی خواهیم داشت که همه آنها در روش تعقّلی شریکند ولی فلسفه را به طور مطلق بر «فلسفه اُولی» اطلاق خواهیم کرد. بنابراین که فلسفه را مساوی با فلسفه اُولی یا متافیزیک، و موضوع آن ‌را «موجودِ مطلق» (نه مطلقِ موجود) بدانیم می‏توانیم آن‌را به این صورت تعریف کنیم: «علمی که از احوال کلّیِ وجود گفتگو می‏کند؛ یا مجموعه قضایا و مسائلی که پیرامون موجود بما هو موجود، مطرح می‏شود.»


نسبت منطقی علم و فلسفه: ارزش علم تجربی در گرو قضایای فلسفی است


لازم به ذکر است که واژه فلسفه از آغاز به صورت اسم عامّی بر همه علوم حقیقی (= غیر قراردادی) اطلاق می‏شد، و در قرون وسطی قلمرو فلسفه، وسعت یافت و بعضی از علوم قراردادی مانند ادبیات و معانی و بیان را در بر گرفت، بعدها پوزیتویست‌ها ، شناخت علمی را در مقابل شناخت فلسفی و متافیزیکی قرار دادند و تنها علوم تجربی را شایسته نام «علمی» دانستند.


ولی باید دانست که مقابل قرار دادن علم و فلسفه در اصطلاح جدید هر چند به گمان پوزیتویست‌ها و امثال ایشان به معنای کاستن ارج مسائل فلسفی و انکار قدر و منزلت عقل و ارزش ادراکات عقلی است، امّا در مبحث شناخت شناسی، روشن خواهد شد که ارزش ادراکات عقلی نه تنها کمتر از ارزش معلومات حسّی و تجربی نیست، بلکه به مراتب بیشتر از آنهاست و حتّی ارزش دانش‌های تجربی در گرو ارزش ادراکات عقلی و قضایای فلسفی می‏باشد.


تقابل علم و فلسفه در تلقی «پوزیتویستی» ناصواب است


بنابراین، اختصاص دادن واژه علم به دانش‌های تجربی، و واژه‌ فلسفه به دانش¬های غیر تجربی تنها به عنوان یک اصطلاح، قابل قبول است و نباید از تقابل این دو اصطلاح، سوء استفاده شود و مسائل فلسفی و متافیزیکی به عنوان مسائل ظنّی و پنداری وانمود گردد. چنانکه برچسب «علمی» هیچ گونه مزیّتی را برای هیچ گرایش فلسفی، اثبات نمی‏کند و اساساً این برچسب، وصله‌ ناهمرنگی است که می‏تواند نشانه جهل یا عوام‏فریبی جعل کنندگان آن به حساب آید.


«فلسفه اولی»؛ تامین کننده اصول کلی علوم


اما در مورد «موقعیت فلسفه»؛ باید گفت همواره برای انسان یک سلسله مسائل مهم و اصولی  مطرح است که هیچیک از علوم خاص حتّی علوم خاص فلسفی، پاسخگوی آنها نیستند و باید علم دیگری برای بررسی آنها وجود داشته باشد و آن همان «فلسفه اولی» است. مثلا کلّی‏ترین اصول مورد نیاز همه علوم حقیقی، در این علم مورد بحث واقع می‏شود و مهمترین آنها اصل علّیت و قوانین فرعی آن است. توضیح آنکه محور همه تلاشهای علمی را کشف رابطه علّی و معلولی و سبب و مسبّبی بین اشیاء و پدیده‏ها تشکیل می‏دهد و دانشمندان، قبل از آغاز کردن تلاش‌های علمی خودشان بر این باورند که هر پدیده‏ای علّتی دارد.


«علیت» و «ضرورت» را فلسفه به علم می دهد


اکنون سؤال این است که خود این اصل که هم مورد نیاز فیزیک است و هم شیمی و هم پزشکی و هم سایر علوم، در کدام علم مورد بررسی قرار می‏گیرد؟ پاسخ این است که بررسی این قانون عقلی در خور هیچ علمی به جز فلسفه نیست. همچنین قوانین فرعی علّیّت مانند این قانون که هر معلولی علّت مناسب و ویژه‏ای دارد و نیز این قانون که هر جا علت تامه‏ای تحقّق یافت معلول آن هم بالضروره به وجود خواهد آمد، و تا سبب تام تحقق نیابد هرگز مسبّب آن هم موجود نخواهد شد از همین دست مسائل می باشند؛ زیرا هنگامی یک قانون علمی می‏تواند به صورت کلّی و استثناء، ناپذیر مورد قبول واقع شود که قانون ضرورت علّی اثبات شده باشد و گرنه ممکن است کسی احتمال بدهد که وجود سبب تام، همیشه مستلزم پدید آمدن معلول نمی‏شود، یا پیدایش معلول بدون وجود سبب تام هم ممکن است و در این صورت کلیت و ضرورت قانون مزبور، خدشه‏دار خواهد شد و از قطعیت خواهد افتاد.


*روزنامه جوان/ برگرفته از آموزش فلسفه/ چکیده ای از دروس 4 الی 7 جلد اول/ علامه مصباح یزدی


 

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار