گروه اندیشه «خبرگزاری دانشجو»- محمد زند؛ رویکرد های فلسفه اسلامی پیش از صدر المتالهین چهار روش اند و متفکران اسلامی چهار دسته بوده اند. اگرچه بعضی از این روشها در بادی امر، خارج از مرز کشورهای مسلمان آغاز شده بود، اما رفته رفته همه آنها تحت تاثیر تعلیمات اسلامی رنگ مخصوصی پیدا کرده و با مکاتب فکری خارج از حوزه اسلامی تفاوت هایی پیدا کرده اند.
آن چهار روش فکری عبارتند از روش فلسفی مشایی، روش فلسفی اشراقی، روش سلوکی عرفانی و روش کلامی. در اینجا به معرفی اجمالی این مکاتب فکری و معرفی افراد و آثار شاخص آنها می پردازیم. این بحث از مجموعه آثار شهید مطهری گردآوری شده است.
روش فلسفی مشّائی
روش فلسفی مشائی پیروان زیادی دارد و اکثر فلاسفه اسلامی پیرو این روش بوده اند. الکندی، فارابی، بوعلی سینا، خواجه نصیر الدین طوسی، میرداماد، ابن رشد اندلسی، ابن باجه اندلسی، مشّائی مسلک بوده اند. مظهر و نماینده کامل این مکتب «بوعلی سینا»ست. کتابهای فلسفی بوعلی از قبیل شفا، اشارات، نجات، دانشنامه علائی، مبدأ و معاد، تعلیقات، مباحثات، عیون الحکمه همگی از آثار شاخص مکتب فلسفی مشائی است. در این روش، تکیه فقط بر استدلال و برهان عقلی است.
روش فلسفی اشراق
این روش نسبت به روش مشّائی پیروان کمتری دارد. احیاگر این روش «شیخ اشراق» است. قطب الدین شیرازی، شهرزوری و عده ای دیگر روش اشراقی داشته اند. خود شیخ اشراق، مظهر و نماینده کامل این مکتب به شمار می رود.
شیخ اشراق کتب زیادی نوشته که از جمله آنها می توان به حکمة الاشراق، تلویحات، مطارحات، مقاومات، هیاکل النور اشاره کرد. معروف ترین این آثار، «حکمة الاشراق» است و تنها این کتاب است که صد در صد روش اشراقی دارد. در این روش به دو چیز تکیه می شود: استدلال و برهان عقلی، و دیگر مجاهده و تصفیه نفس. به حسب این روش، تنها با نیروی استدلال و برهان عقلی نمی توان حقایق جهان را اکتشاف کرد.
روش سلوکی عرفانی
روش عرفان و تصوّف تنها بر تصفیه نفس بر اساس سلوک الی اللّه و تقرب به حق تعالی تا مرحله وصول به حقیقت تکیه دارد و به هیچ وجه، اعتمادی به استدلالات عقلی ندارد. به حسب این روش، هدف تنها کشف حقیقت نیست، بلکه وصول به حقیقت است.
روش عرفانی پیروان زیادی داشته و عرفای نامداری در جهان اسلام ظهور کرده اند. از آن جمله بایزید بسطامی، حلاّج، شبلی، جنید بغدادی، ذوالنّون مصری، ابوسعید ابوالخیر، خواجه عبداللّه انصاری، ابو طالب مکّی، ابونصر سراج، ابوالقاسم قشیری، محیی الدین عربی اندلسی، ابن فارض مصری، مولوی رومی از آن جمله اند.
مظهر و نماینده کامل عرفان اسلامی که عرفان را به صورت یک علم مضبوط درآورد و پس از او همه عرفا تحت تأثیر او بوده اند «محیی الدین عربی» است.
روش استدلالی کلامی
متکلّمین مانند فلاسفه مشّاء تکیه شان بر استدلالات عقلی است ولی با دو تفاوت: اولا این که اصول و مبادی علم کلام با اصول و مبادی فلسفه متفاوت است. از این رو، فلاسفه کلام را «حکمت جدلی» می خوانند نه «حکمت برهانی». ثانیا متکلم، بر خلاف فیلسوف، خود را «متعهد» به دفاع از حریم اسلام می داند. بحث فیلسوفانه یک بحث آزاد است و فیلسوف هدف از قبل تعیین شدهای ندارد. اما متکلم موظف است که از عقیده ای مشخص و معین دفاع کند.
از متکلمین شیعی می توان به هشام بن حکم،از اصحاب امام جعفر صادق علیه السلام و خاندان نوبختی که یک خاندان ایرانی شیعی می باشند اشاره کرد. شیخ مفید و سید مرتضی علم الهدی نیز از متکلمان شیعه به شمار می روند. مظهر و نماینده کامل کلام شیعی خواجه نصیرالدین طوسی است. کتاب تجرید العقائد ایشان یکی از معروف ترین کتب کلام است. بعد از او ، سرنوشت کلام به کلی تغییر کرد و رنگ فلسفی به خود گرفت.
ادامه دارد...