گروه اندیشه «خبرگزاری دانشجو»- محمد زند؛ در شماره گذشته مقدمات و اصول موضوعه بحث بیان شد وکند و کاوی پیرامون کلید واژه های اصلی بحث صورت گرفت. در این هفته بیشتر به محتوای نظریه استاد جوادی آملی پرداخته شده و موضوعاتی مانند «عقل و بعد معرفت شناختی دین» و «محدودیت های ادراکی عقل در حوزه دین» طرح خواهد شد. بحث حاضر خلاصه ای است از کتاب «منزلت عقل در هندسه معرفت دینی» که محتوای آن طی سالهای 84-85 توسط استاد جوادی آملی در جمع برخی از اساتید حوزه و دانشگاه ایراد شده است.
عقل و بعد معرفت شناختی دین
کسانی که عقل را میزان شریعت می پندارند نگاهی افراطی به شان عقل در قلمرو دین دارند، زیرا میزان بودن عقل در ساحت دین به این معناست که هرچه موافق با عقل است و عقل می تواند بر درستی آن اقامه برهان کند، صحیح بوده و جزء دین محسوب می شود و هرچه با عقل موافق نبود و عقل از تایید استدلالی آن بر نیامد، نا صحیح است و جزء دین به حساب نمی آید. در کنار این نگرش، نگرش باطل تفریطیون است که عقل را صرفا مفتاح شریعت و کلید ورود بشر به عرصه دین می شمرند.
یعنی عقل، وجود خدا و ضرورت وحی و ارسال پیامبر او را ثابت و حجیت کتاب و سنت را برای بشر مدلل می کند آن گاه کار وی به اتمام می رسد و به کنار می رود و جامعه بشری با محتوای دین رو به رو است که از طریق فهم کتاب و سنت باید به آن برسد. نظر معتدلانه در این بحث این است که عقل افزون بر مفتاح دین بودن نسبت به اصل گنجینه مصباح آن نیز هست و منبع معرفتی بشر نسبت به مضامین و محتوای گنجینه دین است. در واقع عقل در سطوح مختلف خویش. از عقل تجربی گرفته تا عقل نیمه تجریدی و تجریدی محض در صورتی که معرفتی یقینی یا طمانینه بخش به ارمغان آورد می تواند کاشف از احکام دینی باشد و بعد شناختی قوانین دین را در کنار نقل تامین کند.
محدودیت های ادراکی عقل در حوزه کلیات دین
باید توجه داشت گرچه عقل مصباح شریعت و کاشف از احکام واقعی دین است،اما خود معترف است که محدودیت های فراوانی دارد و به عرصه هایی از دین بار نمی یابد و مناطقی قرقگاه حضور اوست.عقل می داند که ادراک ذات حق تعالی منطقه ی ممنوعه اوست و هیچ مدرکی به آنجا دسترسی ندارد، همانگونه که کنه صفات حق تعالی که عین ذات اوست نیز منطقه ممنوعه دیگری برای عقل است و حتی انبیاء هم به آن راهی ندارند.
گرچه برخی موحدان در بیانات عرفی خود میگویند: آب دریا را اگر نتوان چشید/ هم به قدر تشنگی نتوان برید. اما واقع آن است که نمی توان این تعبیر را بر ادراک بشر از ذات خداوند تطبیق داد، چرا که با واقعیتی رو به رو هستیم، نامحدود و بسیط. یعنی یا همه آن به فهم می آید یا هیچ نصیبی از آن نمی بریم و مانند موجودات مرکب نیست تا ظاهرش غیر از باطنش باشد.
محدودیت های ادراکی عقل در حوزه جزئیات دین
یکی دیگر از محدودیت های ادراکی عقل، به مقوله جزئیات دینی مربوط می شود. عقل خود می داند که در جزئیات مجاز به دخالت نیست و تنها در زمینه های کلی راه دارد و می تواند روشنگری کند. این محدودیت ادراک، نکته ای نیست که کسی بر عقل تحمیل کند، بلکه خود عقل نظری به جهل و قصور خویش در بسیاری از موارد معترف است، از این رو بهترین دلیل و بیشترین دلیل نیاز به وحی و نبوت و دین الهی از ناحیه عقل نظری اقامه میشود.
عقل، مدرک وجه الله
از این دو منطقه ممنوعه که بگذریم آنچه برای عقل باقی می ماند امکان ادراک فیض خداست که وجه الله است. فعل و فیض الهی همان ظهور خداوند و تجلی اوست و فهم و ادراک جلوات و فیوضات الهی، ادراک خداوند محسوب می شود، لیکن نه ادراک مرتبه ذات و کنه صفات بلکه ادراک خداوند در مرتبه فعل است که فرمود:«هو فی الاشیاء غیر ممازجه».
ادامه دارد...