گروه آزاداندیشی «خبرگزاری دانشجو»؛ محقق بزرگ مرحوم علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی درباره تاریخ ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی می نویسند: «بنابر نقل کتاب الخصائص العظیمیّه ولادت حضرت عبد العظیم علیه السلام در روز پنجشنبه چهارم ربیع الثانی سال 173 ق در مدینه واقع شده است». پدرش عبداللّه و مادرش فاطمه دختر عقبة بن قیس به پرورش و آموزش او اهتمام زیادی داشته اند. عمده دوران کودکی او به تعلیم قرآن و ممارست در معارف اهل بیت علیهم السلام سپری شد.
منزلت حضرت عبد العظیم
حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام در دانش و تقوا به منزلتی رسید که همواره مورد احترام و اعتماد امام معصوم زمان خویش بود. نقل شده است که شخصی به نام اَبا حَمّاد رازی با تحمّل زحمت های فراوان خود را به سامرّا می رساند تا از امام علی النقی علیه السلام مسائلی را بپرسد. امام علیه السلام پس از پاسخ گفتن به پرسش های حمّاد فرمودند: «ای اباحمّاد، هرگاه با مشکلی از مشکلات دینی یا پرسشی از مسائل اسلامی روبهرو شدی آن مشکل و سؤال خود را با عبدالعظیم حسنی در میان بگذار و از او بخواه تا پاسخ سؤالات تو را بیان نماید و ضمنا سلام مرا هم به او برسان».
امام هادی در جای دیگر به شخصی از اهالی ری می فرمایند: «اگر قبر عبدالعظیم علیه السلام را که در نزد شماست زیارت می کردی مانند کسی بودی که امام حسین علیه السلام را در کربلا زیارت کرده است». مدّت 79 سال عمر با برکت او با دوران امامت چهار امام معصوم یعنی امام موسی کاظم علیه السّلام، امام رضا علیه السّلام، امام محمّدتقی علیه السّلام و امام علیّ النّقی علیه السّلام مقارن بوده، محضر مبارک امام رضا علیه السّلام، امام محمّد تقی علیه السّلام و امام هادی علیه السّلام را درک کرده و احادیث فراوانی از آنان روایت کرده است .
عرضه دین
حضرت عبد العظیم حسنی، هرچند ویژگی های متعددی دارد و راوی احادیث مختلفی از ائمه طاهرین است، از این میان جریان عرضه دین او به حضرت امام هادی علیه السلام از شهرت بسیاری برخوردار است. هر چند عبد العظیم حسنی تنها کسی نیست که عقائد خویش را بر امام زمان خویش عرضه می دارد و تنها راوی این حدیث نیز نمی باشد.
عرضه دین در نظام اعتقادی شیعه، یک عنصر حیاتی است. عرضه دین را می توان از زوایای مختلف بررسی کرد. اما در نگاه نخست برآیند نگاه شیعه به بحث امامت منجر به پدیده عرضه دین می شود. بدین معنا که شیعه خود را در قید و بند تفکرات و نظریه پردازی های غیر معصومانه قرار نداده است و مقام «امامت » در میان شیعه صرف خلافت سیاسی و یا حق حکومت نیست. بلکه «امامت» معنایی وسیع تر از منازعات سیاسی بر سر خلافت دارد. یکی از شئونات امامت در نگاه شیعه مرجعیت علمی معصوم است. بدین معنا که علم صحیح و به دور از خطا تنها از «امام معصوم» به دست می آید.
عرضه دین حضرت عبد العظیم همان ظهور و بروز این اعتقاد مهم شیعی است، یا به تعبیر بهتر عرضه دین تکلیف هر اندیشمند شیعی است که منشا این تکلیف نوع نگاه شیعه به «علم امام » و «حجت خدا» بودن امام است. این بدان معنا است که از آن جهت که تنها امام است که علم بدون خطا دارد پس باید دین به او عرضه شود تا از التقاط و خطا به دور باشد و از آن جهت که امام حجت خدا است، اعتقاد صحیح یعنی آن چیزی که امام علیه السلام به آن امر می نماید و آن را به عنوان اعتقاد صحیح عنوان می نماید. هرآنچه که در قیامت به عنوان اعتقاد همراه انسان باشد و مخالف تعالیم و آموزه های امام معصوم باشد نه تنها که مورد پذیرش خدا نیست، بلکه مورد عقاب حضرت حق هم خواهد بود از این جهت که چرا این شخص اعتقاد خویش را از امامی که خداوند او را به امامت برگزیده است اخذ ننموده است؟
ثمرات عرضه دین
با توجه به اهمیت و جایگاه عرضه دین در منظومه اعتقادی شیعی، واضح است که نباید عرضه دین فقط توسط حضرت عبد العظیم حسنی اتفاق افتاده باشد. عرضه دین در میان اصحاب امامیه متداول بوده است. یکی از عوامل مهم حفظ و قوام تفکر شیعی عرضه دین به امام علیه السلام بوده، که نتیجه این عرضه دین واضح شدن اشتباهات و کژی ها بوده است و یا به خاطر عرضه اعتقادی به امام معصوم بحثی علمی در محضر امام شکل گرفته است. از این رو عرضه دین باعث حفظ نظام فکری تشیع از آفت التقاط با تفکرات غرب و شرق در طول حیات اسلام شده است و از طرف دیگر سبب قوی شدن بنیان های علم کلام در میان متکلمین و بزرگان شیعه شده است؛ چرا که در خلال عرضه اعتقادات به امام معصوم نفی تفکرات و پاسخ به شبهات و بحث و تدقیق از سوی اصحاب درباره آموزه های وحیانی امام زمان نیز انجام می پذیرفته است. که این باعث شکوفایی علم و ایجاد متفکرین بزرگ شیعه مانند هشام بن حکم یا عبد العظیم حسنی شد. متفکرینی که آبشخور تفکر ایشان و علوم ایشان سرچشمه علوم الهی است. با توجه به این نکته که این متفکرین در نظام فکری و اعتقادی شیعه بر خلاف دیگر متفکران هیچ گاه خود ملاک و هدف و غایت قرار نمی گیرند، بلکه از آن جهت که انتقال دهنده علم نورانی و ربانی اهل بیت به بدنه عمومی شیعه هستند محل توجه و نظر می باشند.
پیشینه عرضه دین
عرضه دین به صورت های مختلفی ممکن بوده است که انجام شود. یکی همان روشی که حضرت عبد العظیم حسنی انجام داده است که تصریح به این معنا می نماید و می فرماید که دینم را بر شما عرضه می کنم. که مانند این گونه عرضه دین در گذشتگان عبد العظیم حسنی می توان به عرضه دین منصور بن حازم در باب اول کتاب الحجه کافی اشاره نمود.
نوع دیگر عرضه دین که به صراحت نوع قبلی نیست ارجاع سوالات و شبهات به امام معصوم است. این ارجاع فقط به معنای ارجاع به عالمی که او نیز نظر خویش را در میان نظرات دیگر بیان دارد نیست . رجوع به امام معصوم علیهم السلام یعنی یافتن حقیقتی که از جانب خداوند متعال بر زمین به پیامبرانش نازل شده است . به هر صورت ارجاع این سوالات و دفع شبهات توسط ائمه طاهرین علیهم السلام نیز خود نوعی عرضه دین است.
با توجه به اینکه در طول تاریخ اسلام، فرقهها و مکاتب بسیاری درون اسلام ایجاد شد که همگی باطل و مخالف شیعه بودند عرضه دین به اهل بیت نیز به صورت گسترده از سوی شیعیان وجود داشته است. این عرضه دین به معصوم بوده است که شیعه را از گزند انحرافات اعتقادی و فکری مصون داشته است و جامعه شیعی امروز نیست راهی جز عرضه دین به ائمه طاهرین علیهم السلام ندارد برای محفوظ ماندن از سیل شبهات و اشکالات دشمنان دین.
عرضه دین خط قرمز نظریه پردازی
نتیجه عرضه دین به معصوم رسیدن به تنها جواب درست در مساله اعتقادی است. حضرت عبد العظیم علیه السلام در عرضه دین و اعتقادات خویش به حضرت امام هادی علیه السلام ابتدا از توحید شروع نموده سپس اعتقادات دیگر را بیان می دارد تا بحث معاد و تعداد ائمه علیهم السلام.
وی توانسته است با رجوع به منبع متصل به علم پیامبر درست ترین یا به تعبیری بهتر تنها پاسخ صحیح را بیابد. از اینرو امروز عبد العظیم حسنی علیه السلام با نقل این روایت تنها پاسخ صحیح در بیان توحید و ... را برای امروزیان نقل نموده است، لذا در جایی که انسان پاسخ قطعی، یقینی و صحیح را از امام معصوم دریافته است، نظریه پردازی در آن مساله کاری عبث و بیهوده است؛ چرا که غایت نظریه پردازی تولید علم و رسیدن به افق های بالاتری از دانش است. درخصوص دانشی که کلام آخر را معصوم فرموده باشد نظریه پردازی نمودن خلاف عقل سلیم خواهد بود.
از این رو اختلافاتی که بعد از قرن هفتم هجری در میان متکلمین شیعه و فلاسفه شیعه رخ داد، نیازی به نظریه پردازی ندارد؛ چرا که در این میان قبل از وقوع اختلاف در حدوث و قدم عالم و یا چگونگی ربط حادث به قدیم و یا اینکه عالم هستی مخلوق خداوند است یا صادر از او داوری داوران معصوم وجود داشته است و اعتقاد حق را بیان داشته اند.
داوری داوران معصوم در این امور در حقیقت عبارت دیگر عرضه دین به امام معصوم است؛ چراکه در میان نظریهپردازی ها هیچ گاه نظریه ای به طور مطلق بر کرسی نخواهد نشست مادامی که فصل الخطابی وجود نداشته باشد. الا اینکه نظریه پردازی عبارت باشد از کشف نظر معصوم از ظاهر ادله مسموع از اهل بیت عصمت و طهارت و قرآن کریم. یا به عبارت بهتر یافتن داوری داوران معصوم است.
عبد العظم حسنی الگو اندیشهوران
حضرت عبد العظیم حسنی داوری داوران معصوم را قبول نمود و درمقابل آن خاضع بود و در مقابل فرمایش امام معصوم علیه السلام تسلیم محض بود و همان تسلیم محض بودن است که راز جمله امام هادی علیه السلام است که درباره او فرمود :«انت ولینا حقا» تو حقیقتا دوستدار ما هستی. تسلیم بودن در لسان مبارک قرآن کریم و تفسیر اهل بیت از قرآن به «اخبات » تعبیر شده است و خداوند درباره کسانی که تسلیم امر آل محمد علیهم السلام هستند فرموده است و «بشر المخبتین» و اخبات طبق بیان امام صادق علیه السلام یعنی تسلی محض در برابر امام معصوم علیه السلام.
عبد العظیم حسنی که مدال افتخار «انت ولینا حقا » را از امام خویش دریافته است . باید الگو و سر مشق قرار گیرد . خضوع او در مقابل داوری داوران معصوم ستودنی است، بلکه مدح و ستودن این خضوع در مقابل تجلی حق و حقیقت واژه ای کوچک است. باید گفت خضوع عبد العظیم حسنی در مقابل فرمایش امام زمان خویش تنها راه نجات و سعادت است که تمام متفکرین حقیقت جو باید آن را سرلوحه کار خویش قرار دهند.
ثواب زیارت عبد العظیم حسنی
شکی نیست علاوه براینکه او از نسل سبط اکبر پیامبر اعظم (ص) بود و تسلیم محض او در مقابل امام زمان خویش باعث شد که ثواب زیارت او مانند ثواب سید الشهدا باشد؛ چراکه نوادگان و فرزندان امام حسن مجتبی علیه السلام قبل از حضرت عبد العظیم حسنی بسیار بودند ولی در مقابل امام زمان خویش تسلیم محض نبودند. از این رو بی شک این دو از عوامل بلندای مرتبت او در نزد امام هادی علیه السلام دارد.
مکتب فلسفی عبد العظیم
شاید این تسلیم محض حضرت عبد العظیم بود که مکتبی فلسفی بنیان نگذاشت؛ چراکه از نگاه او اندیشه بشری زمانی می تواند به شکوفایی و سر منزل مقصود برسد که تابع امام معصوم خویش باشد. به درستی که او سراسر وجودش تسلیم در مقابل امام زمانش بود و این تسلیم و انقیاد در حوزه تفکر و اندیشه بسیار مهم تر و ضروریتر است از تسلیم در حوزه عمل و فروعات فقهی.
حضرت عبدالعظیم با چند واسطه از قول اسباط میگوید: در خدمت حضرت امام صادق علیه السّلام بودم. مردی از وی درباره آیه شریفه «ان فی ذلک لایات للمتوسّمین ..وانها لبسبیل مقیم» سوال می کرد ، راوی گفت: حضرت بدو فرمودند: مقصود از متوسّمین ما هستیم و سبیل مقیم نیز راهی است که ما آن را بپا داشته ایم ، یعنی باید از طریق ما بروند تا به سر منزل مقصود برسند
آری ! حضرت عبد العظیم حسنی «سبیل مقیم» را یافته بود و برآن سبیل مقیم استقامت کرد و به خاطر این استقامت بر آن سبیل دور از کژیها بود که از شهری به شهر دیگری کوچ میکرد تا از گزند متوکل ملعون طاغی زمان خویش محفوظ بماند. آنچه که عبدالعظیم حسنی را «عبد العظیم حسنی» می کند استقامت او بر این «سبیل مقیم» است و مکتب فکری و اعتقادی او همان «سبیل مقیم» می باشد.