به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، میخواهیم مساله به شکل عمیق و علمی حل بشود، گرههای ذهنیای که وجود دارد باز بشود، حقیقت قضیه روشن بشود و به اعتقاد من ما میتوانیم این کار را بکنیم؛ یعنی متفکران ما و صاحبان دانش- در هر بخشی از بخشها- میتوانند در این زمینه منطق صحیح و قابل قبولی را ارائه کنند. اینها بخشی از سخنان مقام معظم رهبری است که درباره موضوع جمعیت مطرح شده، در عین حال خوشبختانه یک وفاق ملی بین مدیران برای افزایش جمعیت به وجود آمده اما گویی هنوز ردپاهایی برای مقاومت درباره این موضوع وجود دارد البته این موضوع را باید در نظر گرفت که یکی از مهمترین بخشهای این اتفاق مهم روش اجراییکردن آن است که البته اختلاف سلیقههایی در این باره در بین مدیران وجود دارد.
کندی روند افزایش فعلی جمعیت
از سال 1999، کمیسیون جمعیت و توسعه سازمان ملل 60 سالگی را به عنوان آستانه سالمندی در نظر گرفته است که هر روز افراد بیشتری در جهان به آن میرسند. منظور از سالمندی جمعیت، افزایش نسبت تعداد افراد 60 ساله و بیشتر به ازای هر 100 نفر جمعیت زیر 15 سال است که به 2 دلیل اصلی صورت میگیرد. یکی به دلیل کاهش نرخ باروری (متوسط تعداد فرزندان یک خانواده) که موجب کاهش جمعیت زیر 15 سال میشود و دیگری افزایش متوسط طول عمر و امید به زندگی که تعداد افراد بالای 60 سال را بیشتر خواهد کرد. در این بین کشور ما هم در معرض سالمند شدن است به طوری که اگر نرخ باروری تا سال 1430 به میزان فعلی باشد وضعیت رشد سالمندی سیر صعودی خواهد داشت و این بدان معنی است که تا سال 1430، حدود 30 درصد جمعیت را افراد مسن تشکیل خواهند داد.
انبوه بازنشستگانی که سهم تولیدی آنها صفر است
از پیامدهای منفی سالمندی جمعیت، افزایش بار تکفل جامعه است. انبوه بازنشستگانی که سهم تولیدی آنها صفر است، فشارهای اقتصادی زیادی به دولت وارد میکند زیرا نسبت سالخوردگان به جمعیت در سنین کار افزایش خواهد یافت و از سویی، شمار افراد مستمری بگیر بازنشسته و از سوی دیگر شمار افراد سالمند نیازمند حمایت بالا خواهد رفت. این دو عامل موجب میشود بار مالی صندوقهای بیمه بازنشستگی افزایش یافته و به احتمال زیاد موجب بروز بحرانهای مالی شود.
اقتصاد چه میگوید؟
با سالمندشدن جمعیت به علت کاهش تعداد متوسط فرزندان خانوادهها، کشور با یکی از مهمترین پیامدهای منفی اقتصادی یعنی کاهش نیروی کار که از آن به عنوان جمعیت فعال یاد میشود روبهرو خواهد شد. در نتیجه از شمار مالیاتدهندگان در سطح کلان و حق بیمهپردازها در سطح خرد کاسته میشود و موجب کاهش درآمد دولت و همچنین درآمد صندوقهای بیمه بویژه سازمان تامین اجتماعی خواهد شد. از طرف دیگر کاهش نیروی کار و افزایش افراد مصرفکننده، کاهش تولید ناخالص داخی را موجب میشود و آنگاه اثرات منفی بسیاری به دنبال خواهد داشت که از جمله میتوان کاهش صادرات محصولات صنعتی، افزایش واردات، کاهش ذخایر ارزی و در نتیجه افزایش بدهیهای خارجی را پیشبینی کرد.
آمار بهداشت، درمان و نگهداری تکاندهنده است
تسنیم در این باره نوشت، بخش بزرگی از فشارهای سالخوردگی جمعیت مربوط به هزینههایی است که جامعه باید برای حفظ سلامتی سالمندان صرف کند، محققان ایرانی با توجه به تجارب کشورهای دیگر در زمینه هزینههای سالمندی، درباره افزایش تصاعدی این هزینهها در ایران هشدار دادهاند. افزایش این هزینه سرباری از آن جهت وضعیت وخیمتری مییابد که جمعیت فعال انگیزه کمتری برای نگهداری از سالمندان دارند و مخارج درمانی سالمندان بالاتر از کودکان است. باید در نظر داشت که شکاف نسلی و گسست فرهنگی هم به این موضوع دامن میزند. از آنجا که نسل جوان وظیفه حمایت نسل سالمند را برعهده دارد، نبود تعادل در سالهای آتی باید یکی از بزرگترین نگرانیهای سیاستگذاران و دولتمردان باشد. یافتهها نشان میدهند تا سال 1430 به 3 برابر تختهای بیمارستانی، 5 برابر مراکز فیزیوتراپی و 4 برابر آزمایشگاههای موجود در ایران، نیاز خواهد بود. از طرفی تا سال مورد اشاره ایران به تربیت سالانه چند صد متخصص طب سالمندی، هزاران میلیارد ریال فقط برای درمان سالمندان دیابتی و بخش زیادی از بودجه جاری برای آموزشهای پیشگیرانه نیاز خواهد داشت.
ایران با روند فعلی محافظهکار میشود
وقتی درصد افراد مسن در جامعهای افزایش یابد به موازات آن علاقه به محافظهکاری بیشتر و نوعی وابستگی به سنتهای اجتماعی پیدا میشود. پیدایش محافظهکاری و مقاومت در برابر تغییرات موجب درجا زدن و عقبماندگی میشود. همچنین ریسکپذیری در چنین سنینی کاهش یافته و ما با جامعهای که در ابداع و پذیرش نوآوری و اصلاحات از خود ضعف نشان میدهد روبهرو خواهیم شد. نباید فراموش کنیم که رشد علمی و نوآوریها و موفقیتهای امروز کشورمان در عرصه دانش، ورزش و تولید به دلیل کثرت نسل فعلی جوان است و با کاهش نسبت جوانان تداوم این توفیقات بعید خواهد بود. همچنین سالمندان دارای انتظارات خاص خود هستند که از آن جمله میتوان به ارزش دادن به جایگاه و منزلت آنها، ارج نهادن به تجربیاتشان، فراموش نشدن و توقع عشق و تعلق خاطر به آنها در قبال یک عمر زحماتشان اشاره کرد که حتی در صورت تأمین نیازهای اقتصادی، همچنان باقی است و باید مورد توجه جدی در ساختارهای جدید اجتماعی قرار گیرد.
چرخ کشاورزی هم خواهد لنگید
بدیهی است که برای گسترش و توسعه بخش کشاورزی، به عنوان یکی از محورهای توسعه اقتصادی و اجتماعی، در کشور ما به مجموعهای از نیروهای خلاق، آموزشپذیر، ریسکپذیر، پویا و شاداب نیاز است که این ویژگیها نیز اغلب در جوانان بسیار بیشتر از سالمندان وجود دارد. شاغلان در بخش کشاورزی در سالهای گذشته به طور قابلملاحظهای به سمت سالخوردگی رفتهاند، مهاجرت از روستا به شهر از مهمترین دلایل سالخوردگی شاغلان بخش کشاورزی در کنار کاهش نرخ باروری است و درصد اشتغال جوانان در این بخش بسیار پایین است لذا مهمترین نتایجی که سالخوردگی جمعیت بخش کشاورزی به دنبال خواهد داشت، عبارت است از: کاهش بهرهوری، خطر افتادن امنیت غذایی، وابستگی کشور به مواد غذایی و نیاز به واردات این مواد از خارج و نپذیرفتن نوآوری و فناوری نوین در عرصه تولیدات کشاورزی و دامی.
امنیت کشور به خطر میافتد
جمعیت یک کشور با قدرت دفاعی و امنیتی آن در ارتباط است. هر چند به دلیل پیشرفتهایی که در زمینه تولید ابزار و ادوات جنگی داشتهایم توجه به ساختار جمعیت در موضوع امنیت ملی به نسبت سالهای گذشته کمرنگتر شده است اما همچنان این موضوع بویژه برای کشور ما که دارای موقعیت خاص سیاسی است اهمیت بالایی دارد. به عبارت دیگر، جمعیت و ساختار آن به عنوان یکی از مهمترین شاخصههای قدرت ملی به حساب میآید زیرا پوشش مرزهای جغرافیایی نیازمند نیروهای جوان است و پیری جمعیت تهدیدی جدی برای امنیت کشور محسوب میشود. امروز در جنگهای مدرن تعداد افراد جمعیت کشور نهتنها از جنبه تولید نیروی نظامی متشکل و فعال مهم است بلکه به عنوان پشتیبان نیروهای نظامی و تکیهگاه قدرتمند ارتش ملی در دفاع از خانه و کاشانه، تجهیز ارتش و تغذیه آن و بسیج ملت اهمیت فوقالعادهای دارد.
مخالفت با افزایش جمعیت ایران با پروژه NSSM200
طی دهه 70 و در زمان هنری کیسینجر، مشاور امنیت ملی رئیسجمهور وقت آمریکا پروژه تحقیقات با عنوان «مطالعاتی درباره تاثیر روند رشد جمعیت جهانی بر امنیت ملی آمریکا» انجام شد. این پروژه که NSSM200 نام گرفت، روند فزاینده رشد جمعیت جهانی را برخلاف امنیت ملی آمریکا دانسته و با تشریح استراتژی آمریکا درباره جمعیت جهانی، سیاستها، راهکارها، چگونگی همکاری سازمانهای بینالمللی و روش ترغیب و اقناع رهبران کشورهای مورد نظر برای کاهش روند رشد جمعیت را تبیین میکند.
براساس این پژوهش، جمعیت کشورهای در حال توسعه و با منابع غنی در صورتی که با همان ضریب رشد افزایش یابد، موجب سیر صعودی افزایش خواستها و انتظارات عمومی در میان مردم از جمله آموزش، اشتغال، بهداشت و مسکن میشود. این امر به ناپایداریهای اجتماعی و سیاسی در این کشورها منجر خواهد شد. این ناپایداریها تا اندازه زیادی منافع کشورهای صنعتی همچون آمریکا و بهره آنها از این منابع و سرمایهگذاری در کشورهای یادشده را به خطر خواهد انداخت. نخستین اهداف کشورهای هند، بنگلادش، پاکستان، اتیوپی، مکزیک، اندونزی، برزیل، فیلیپین، تایلند، مصر، ترکیه، نیجریه و کلمبیا بودند و از قبل از انقلاب اسلامی ایران، کشورمان به عنوان کانون هدف کاهش جمعیت قرار داشت که این موضوع بعد از انقلاب اسلامی شدت بیشتری یافت.
منبع: وطن امروز