گروه آزاداندیشی «خبرگزاری دانشجو»- مریم عظیمی؛ همانطور که در بحث قبل گفته شد، پلورالیسم یا همان تکثرگرایی، به معنی پذیرش کثرت و تعدد دین، فرهنگ، اخلاق و... است. پلورالیسم دینی یکی از مهمترین شاخه های پلورالیسم شمرده می شود که به معنی پذیرش کثرت و تعدد دین هاست. در این قسمت از بحث به بیان نظریه های مختلف در مورد تکثر ادیان پرداخته و سپس پلورالیسم دینی را تبیین می نماییم.
دیدگاههای مختلف در مورد تکثر ادیان:
دین امری همیشگی و دائمی است که در همه دورانهای تاریخ بشری وجود داشته است، اما با وجود این استمرار و دائمی بودن، همواره تنوع گسترده ای داشته است. بنابراین می توان گفت با توجه به وجود انواع مختلف دینداری و دین ورزی، نوعی تکثر و تنوع در ادیان وجود دارد که نه تنها وهمی و خیالی نیست، بلکه واقعی و حقیقی است. در بحث زیر نظریه های مختلف در مورد تکثر ادیان را به دو قسمت نظریه های ناواقع گرایانه و واقع گرایانه تقسیم کرده و هر یک را توضیح می دهیم.
الف) نظریه های ناواقع گرایانه در مورد تکثر ادیان
1. طبیعت گرایی
در این دیدگاه ادعا می شود که همه ادیان به طور مساوی کاذب هستند و هیچ حقیقت الهیای وجود ندارد. به عبارتی دیگر، هیچیک از مدعاهای ادیان در مورد حقایق الهی مصداقی ندارد. بر اساس این دیدگاه، واقعیت، صرفا شامل عالم طبیعی و از جمله اذهان بشری است که اشیاء مادی و کارکرد آن ها هستند. در نتیجه همه ادیان کاذب بوده و صرفا به عنوان مکانیزم فرافکنی بشری تبیین می شوند.
2. نسبی گرایی
نسبی گرایان دینی نیز در برابر مسئله تنوع ادیان ادعا می کنند که هیچ باور دینی مطلقا صادق نیست و باورهای متناقض و متعارض درباره خدا همگی می توانند صادق باشند. بنابراین، نسبی گراها معتقدند که واقعیت و حقیقت نسبی بوده و واقعیتی مستقل از ذهن وجود خارجی ندارد.
ب) نظریه های واقع گرایانه در مورد تکثر ادیان
1. انحصار گرایی
در چنین دیدگاه هایی ایمان به دینی خاص و پذیرش ادعاهای اساسی آن دین، پیروان آن دین را به حقیقی بودن دین خود معتقد می کند. چنین حالتی طبیعی ترین حالت انسان مومن به یک دین است و بر اساس این ادعا، نجات، اخلاقیات و عقاید یک دین مزیتی معرفتی دارد و پیروان ادیان دیگر از این مزیت بیرون هستند.
2. شمول گرایی
شمول گرایان گروهی دیگر از واقع گرایان در تکثر ادیان هستند که معتقدند تنها مندرجات یکی از ادیان جهان به طور کامل صحیح است، اما ادیان دیگر هم در بردارنده حقیقتی از آن دین صحیح هستند. به تعبیر دیگر، تنها یک دین خاص است که واقعیت غایی را در خود نهفته دارد و بیشترین راه نجات و عملی ترین راه رستگاری را همین دین ارائه می کند. ادیان دیگر نیز تنها مدخلهایی برای ورود به این دین برتر بوده و قرابتهایی نیز با آن دارند. در نتیجه پیروان ادیان دیگر نیز برای نجات و رهایی می توانند راهی پیدا کنند.
3. کثرت گرایی
کثرت گرایی و یا همان پلورالیسم دینی معتقد است که همه سنت های دینی، دارای اعتبار یکسان هستند. بر این اساس، واقعیت دینی غایی یگانه به صورت های متفاوت، در همه سنت های دینی اصلی، درک و تجربه می شود. تا جایی که می توان گفت همه آن ها به طور برابر راه های عملی برای رسیدن به رستگاری و نجات ارائه می کنند. در قسمت بعدی به بررسی تفصیلی پلورالیسم دینی می پردازیم.
معنای پلورالیسم دینی
پلورالیسم از واژه یونانی به معنی قبول کثرت و تعدد گرفته شده است که می تواند در زمینه های گوناگون دین، فرهنگ، سیاست، اخلاق و... مطرح شود. در این میان پلورالیسم دینی یکی از انواع مهم پلورالیسم است که از منظر افراد مختلف به گونه های متفاوتی تعریف شده است:
پروفسور جان هیک که نظریه تکثر گرایی دینی منسوب به اوست، در مورد پلورالیسم می گوید: «قبول و پذیرش این دیدگاه که تحویل و تبدیل وجود انسانی از حالت خودمحوری به خدا (حقیقت) محوری به طرق گوناگون در درون همه سنت های دینی بزرگ عالم صورت می گیرد.» او در جای دیگر نیز گفته است: «سنن دینی بزرگ جهان بیانگر تصورات و ادراکات متفاوت بشری از واقعیت الهی نامتناهی و پاسخ آن ها به آن هستند.»
استاد محمد تقی مصباح یزدی نیز پلورالیسم را اینگونه تعریف کرده است: «امروزه در عرصه فرهنگی و مذهبی بدین معناست که عقاید و روش های گوناگون مورد قبول باشد.»
و اما عبدالکریم سروش که از طرفداران ایرانی پلورالیسم دینی است در مورد این مکتب می گوید: «تکثر و تنوع را به رسمیت شناختن و به تباین فروناکاستنی و قیاس ناپذیری فرهنگ ها و دین ها و زبان ها و تجربه های آدمیان فتوا دادن.»
تاریخچه پلورالیسم دینی
جان هیک مؤسس پلورالیسم دینی محسوب می شود، اما خود هیک در تاریخچه پلورالیسم دینی این نظریه را به مولانا نسبت داده است. خطا بودن این دیدگاه اولا زمانی مشخص می شود که مولانا اسلام را تنها دین حق می دانست و در آثار خود دین های دیگر را باطل اعلام کرده بود و آن ها را نقد می کرد. ثانیا در برخی از اشعار او انحصارگرایی دینی به وضوح خودنمایی می کند. او در اشعار خود به حقانیت اسلام اشاره کرده و ادعا می کند که اسلام همه حق های موجود را در بر می گیرد.
از طرفی دیگر جان هیک در گزارشات خود درباره چگونگی شکل گیری پلورالیسم آورده است که پلورالیسم دینی مبتنی بر مبانی فلسفی و معرفتی خاصی است که در دوره جدید پدید آمده است. جان هیک همچنین اذعان کرده است که نظریه اش مبتنی بر نظریه معرفت شناسی کانت، فیلسوف قرن هفدهم است. پس با این توصیفات در مورد تاریخچه حقیقی پلورالیسم دینی می توان گفت که نظریه ای مدرن و مربوط به دوره جدید است.
تعابیر مختلف از پلورالیسم دینی
در تبیین و تفسیر پلورالیسم دینی، این دیدگاه به گونههای متفاوتی تبیین شده است. ذیلا به برخی از تعابیر بیان شده در مورد پلورالیسم دینی می پردازیم:
1. در تعبیر ابتدایی از پلورالیسم دینی گفته می شود که دین حق در حقیقت متعدد است و خداوند متعال خود، ادیان متعدد و متفاوت را که همگی حق اند، نازل کرده است.
2. تعبیر دوم در عین اینکه دین را واقعیت واحدی می داند، اما معتقد است دین دارای فهم ها و معرفت های گوناگون و مختلفی است. دین در واقع یکی بیش نیست اما فهم ها و معرفت های افراد از دین متعدد و مختلف است و همه این فهم ها هم به یک اندازه حق و ارزشمندند.
3. در تعبیر سوم همه ادیان هدف و کارکرد یکسانی داشته و همگی به نجات بشر می اندیشند و در نهایت نیز همگی به نتیجه یکسانی دست می یابند.
نقد و بررسی پلورالیسم دینی
در بررسی پلورالیسم دینی نقد و انتقادات بسیاری وارد شده است، در زیر به بیان برخی از این نقد ها می پردازیم:
1. اولین و بدیهی ترین نقدی که بر پلورالیسم دینی وارد است این است که این نظریه مبتنی بر معرفت شناسی کانت است در حالیکه معرفت شناسی او به شدت محل نقد است. کانت در نظریه معرفت شناسی خود اصولا علم و معرفت را ناممکن و بی ارزش می سازد. کانت علم و معرفت را خالص نمی داند بلکه معتقد است که علم و معرفت تحت تأثیر متغیرها و عوامل گوناگون به وجود می آید و چون خصوصیات ذهنی، استعدادها و معلومات هر کسی با دیگران متفاوت است، در نتیجه علم و معرفتی که هر کسی بدست می آورد برای دیگران بی ارزش خواهد بود.
2. با تعریف پلورالیسم و کثرت حقایق که از یک دین حقیقی حاصل می شود، این سوال پیش می آید که چگونه ممکن است از یک حقیقت واحد و یک دین حقیقی، برداشت های متفاوت و یا حقایق متعدد دیگری نیز به دست آید؟
3. در آموزه های پلورالیسم گفته شد که سنت های دینی گوناگون همگی حق اند و یا به یک اندازه از حقانیت برخوردارند. نقدی که به این آموزه وارد می شود این است که چگونه ممکن است معرفت های گوناگون به یک اندازه یکسان حق باشند؟ همانطور که می دانیم در دین های مختلف نبود خدا، یگانه بودن خدا، دوگانه و سه گانه و هزار گانه بودند خداوند وارد شده است. چگونه می توان این گزاره های متناقض و متعارض را کنار هم گذاشت و ادعا نمود که همه این ها به اندازه یکسان از حقانیت برخوردار هستند؟
در حیطه نقد پلورالیسم دینی موارد بسیار دیگری مطرح شده است که در این مجال به همین سه مورد اکتفا می کنیم. در بحث آینده مشخصا وارد مبانی پلورالیسم دینی جان هیک شده و به بررسی انتقادی دیدگاه او می پردازیم. همچنین نظریات هیک را در مورد دین اسلام بررسی خواهیم کرد.
منابع
1. ابن عربی و پلورالیسم دینی، ولی الله عباسی، سعید رحیمیان، فلسفه و کلام، قبسات، زمستان 1388، شماره 54
2. بعد پنجم: کاوشی در قلمرو روحانی، هیک، جان، ترجمه بهزاد سالکی، تهران: انتشارات قصیده سرا، 1382
3. راز تعدد ادیان و نسبت آن ها با یکدیگر با نگاهی به نقد پلورالیسم دینی، محمد هادی رشاد، زمانه، 1391، شماره 25 و 26
4. مباحث پلورالیسم دینی، جان هیک، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران: 1378
5. فلسفه و دین، جان هیک، ترجمه بهرام راد، انتشارات الهدی،1372
6. کتاب نقد، استاد مصباح و پلورالیزم دینی، استاد محمد تقی مصباح یزدی، 1376، شماره 4