گروه آزاداندیشی «خبرگزاری دانشجو»- مریم عظیمی؛ همانطور که اشاره کردیم پس از رنسانس اتفاقاتی افتاد که اندک اندک انسان محوری جایگزین خدا محوری شده و وحی الهی کنار گذاشته شد. در راستای این اعتقادات، دیدگاه ها و نظریه هایی در علوم غربی ها پدید آمد که نشر و گسترش این دیدگاه ها زمینه ظهور نهیلیسم را فراهم آورد. در این بحث یک به یک این دیدگاه ها را نام برده و به بررسی آن ها خواهیم پرداخت.
دیدگاههایی که در غرب منجر به ظهور نهیلیسم شد
1. دیدگاه های تقلیل دهنده
در این گونه دیدگاه ها دین به طور کلی انکار و نادیده گرفته نمی شود بلکه تنها به جزئی از مفاهیم دینی محدود شده و تقلیل می یابد.
الف) تقلیل دین به اخلاق
در این دیدگاه، دین به طور کامل انکار نمی شود، بلکه غایت دین به جزء آن یعنی اخلاق تعریف می شود. کانت که مهمترین فیلسوفی است که این نظریه را پذیرفته است در این زمینه می گوید:
«مجموعه آن چیزی که آداب و رسوم دینی خوانده می شود، در جهت اراده ما به سوی استکمال اخلاقی است.» در راستای این اعتقاد بود که کانت خداوند را به عنوان یک آرمان علمی و اخلاقی قبول داشت نه یک قدرت فوق طبیعی وحی و اقتدار. بدین ترتیب کانت استدلال می کند که زندگی اخلاقی به هر یک از انسان ها بر اساس تقوی و فضیلت آن ها باید پاداش بدهد، اما غالبا این اتفاق در زندگی دنیوی نمی افتد و برعکس آن ها که متقی و با فضیلت نیستند خوشبخت تر و کامیاب ترند.
اینجاست که زندگی اخروی نیز وارد دنیای کانت می شود تا انسان ها با تقوی و با فضیلت را به پاداش اعمالشان برساند. و در نهایت کانت از این استدلال سه نتیجه می گیرد: اولا خدایی هست؛ ثانیا معادی باید باشد و ثالثا نفس انسان جاویدان است.
نتایج منفی این دیدگاه
اولا در سایه این نظریه بسیاری از مناسک دینی از زندگی انسان حذف می شود و ثانیا به دلیل حذف مناسک، دین جنبه فردی به خود گرفته و بدین ترتیب از عرصه اجتماعی هم حذف می شود.
ب) تقلیل دین به احساس
در این دیدگاه، دین به عنوان نوعی احساس فردی تعریف می شود. در این زمینه فردریک شلایر ماخر معتقد است که تجربه دینی یک تجربه عقلی یا معرفتی نیست بلکه احساس اتکای مطلق به قدرتی متمایز از جهان است. این تجربه، تجربه ای شهودی و قائم به خود است که از مفاهیم، تصورات، اعتقادات و اعمال مستقل می باشد. در نهایت تجربه ای حسی و عاطفی شمرده می شود که معرفتی نیست و لذا قابل توصیف هم نمی باشد. پس از شلایر ماخر افرادی چون رودولف اوتو و کیرکگارد نیز معنای دین را به احساس تقلیل دادند.
نتایج منفی این دیدگاه
در این دیدگاه نیز دین به فردیت محدود شده و هیچگونه مناسک و رفتاری که مربوط به این احساس برگرفته از دین باشد، تعریف نمی شود. این به این علت است که در این روش، محتوای معرفتی دین انکار شده و دین به عنوان یکسری احساسات و عواطف شخصی بدون هرگونه دستورالعمل و توصیه و فاقد جهان بینی و هستی شناسی و اصول نظری تلقی می شود.
ج) تقلیل دین به صرف کار کرد داشتن
در این دیدگاه، دین به دلیل داشتن کارکردهای فردی و اجتماعی پذیرفته می شود، هرچند که در نهایت نفی و انکار می شود. دلیل پذیرفته شدن دین در این نظریه این است که دین در حوزه های مختلف فردی و اجتماعی کارکردهای مناسبی دارد. برای مثال در جامعه وحدت بخش است و نقش ائتلاف دهی را به خوبی ایفا می کند. بریث ویت و ولتر از پذیرندگان این نظریه هستند. ولتر در مورد اثر عملی اعتقاد به خدا می گوید: «من می خواهم وکیلم، خیاطم، مستخدمم و حتی همسرم معتقد به خدا باشند. در این صورت به نظر من، کمتر در معرض دزدی و تجاوز به همسرم قرار می گیرم.»
د) تقلیل دین به معنویت
این دیدگاه نیز که در قرن نوزدهم در اروپا اتفاق افتاد، استفاده از دین را تنها در جهات مثبتش محدود کرده و جهاتی را که ممکن بود برای بشر ضرری به بار آورد نفی کرد. شوپنهاور آلمانی یکی از نظریه پردازان تقلیل دین به معنویت محسوب می شود.
2. دیدگاه های انکار کننده
اما در دیدگاه های انکار کننده، دو اتفاق ممکن است رخ دهد؛ اول آنکه اساس دین مستقیما انکار می شود و دوم آنکه محوری ترین ادعای دین مثل اعتقاد به وجود خداوند مورد تردید واقع می شود.
الف) انکار اساس دین
بر اساس این دیدگاه، هیوم منشا اعمال دینی را استدلال های عقلی مبتنی بر نظم طبیعی نمی داند، بلکه معتقد است اعمال دینی در حقیقت از ترس و جهل بشر ناشی می شوند. دیدرو، هولباخ و فروید نیز همین اعتقاد را دارند. تا جایی که فروید در این باره می گوید:
«بازگوگران روح مذهبی و ایمان توهمی می گویند آن کس که اعتراف به جهل و نادانی (و البته نوعی نادانی که تنها مذهب برآن صحه می گذارد) بنماید .... کسی است که اندیشه اش به ژرفای ایمان مذهبی رسیده است.»
در نگرشی دیگر فروید، خاستگاه دین را سرکوب امیال و غرایز نفسانی می داند و معتقد است که اگر این امیال وجود نداشت و یا به نحو نامناسبی سرکوب نمی شد، از دین هم خبری نبود. در نتیجه این دیدگاه های ناقد دین در قرن هجدهم و نوزدهم، پوزیتیویسم منطقی یکی از بحث برانگیز ترین نحله های فکری در قرن بیستم شد.
ب) انکار جزء محوری دین
این دیدگاه نیز هرچند در ابتدا به انکار اصل و اساس دین نمی پردازد اما به دلیل انکار محوری ترین جزء دین، در نهایت عملا به حذف دین می انجامد. هیوم یکی از نظریه پردازدان در این زمینه است که با اینکه منکر خدا نشد ولی با استدلال های مختلف و شدید علیه خدا و خداباوران، به شدت در براهین اثبات وجود خدا تشکیک کرد. برای مثال منکر برهان علت و معلول شد و همچنین برهان نظم را زیر سوال برد.
3. دیدگاه های جایگزین کننده
در اواخر قرن نوزدهم همزمان با پیشرفت علم در زمینه های مختلف، کارکردهای مناسب علم و تکنولوژی در زندگی بشر جایگزین دین و مناسبات دینی شد. یکی از مهمترین این نظریه ها نظریه تاریخی گرای اگوست کنت است که بر اساس آن دیگر عصر دین به پایان رسیده و نوبت حاکمیت علم فرارسیده است. گفتنی است که در میان پیروان این دیدگاه برخی از افراد، هرچند معتقد به عصر حاکمیت علم و خانه نشینی دین هستند؛ لکن معتقدند که علم نمی تواند کارویژه های دین را هم داشته باشد. پیتر مداور، کارل پوپر و آرتور شالو از جمله این افراد شمره می شوند.
4. دیدگاه های تغییر دهنده
در این دیدگاه، اصولا دین نوینی تأسیس می شود که اصول و پایه های ادیان پیشین را تغییر داده است. برای مثال اگوست کنت در سال های پایانی عمر خود به مسائل عاطفی و عشقی گرایش پیدا کرد. او ضمن آنکه معتقد بود عصر، عصر حاکمیت علم است اما به این نیز قائل شد که بشر ناگزیر از داشتن دین است. بدین ترتیب دینی را تأسیس کرد به نام دین انسانیت که در آن انسان بجای خدا معبود بود. او مبدأ این دین را عشق و انتظام آن را مبنا و غایتش را ترقی تعریف نمود.
با بررسی دیدگاه هایی که منجر به ظهور نهیلیسم در اروپا شد، می توان به راحتی ادعا نمود که دین، اساسی ترین التزام بشر است که او را در ثابت قدم ماندن در زندگی و حرکت و پیشرفت انسان در جهت سعادت و کامیابی یاری خواهد داد و لذا به محض وارد شدن خدشه ای در دین، از تقلیل، جایگزینی و تغییر دین گرفته تا انکار آن، کوچکترین ضرری که متحمل انسان خواهد شد، رسیدن به پوچی است که در نهایت انسان را سرگردان در زندگی دنیوی کرده و اگر منجر به انواع خودکشی نشود، وی را از لذت حیات و زندگی سعادتمندانه و کامیابانه محروم خواهد کرد. در بحث آینده به بررسی انواع و گونه های نهیلیسم خواهیم پرداخت.
منابع:
1. فلسفه پوچی، آلبرکامو، ترجمه دکتر محمد تقی غیاثی، انتشارات پیام
2. نیهیلیسم: از انکار تا واقعیت، علی زمانیان، علوم سیاسی، راهبرد، تابستان 85، شماره 40
3. وضعیت دین در جهان پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، احمد رهدار، رواق اندیشه، فروردین 84، شماره 40
4. رویکرد انتقادی به خاستگاه دین از نگاه فروید، غلامحسین توکلی، تهران: انتشارات سهروردی، چاپ اول، 1378
5. آینده یک پندار، زیگموند فروید، ترجمه هاشم رضی، تهران: انتشارات آسیا، چاپ اول، 1357
6. عقل و اعتقاد دینی، مایکل پتروسون و دیگران، ترجمه احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، تهران: طرح نو، چاپ دوم، 1377
7. علم و دین و معنویت در آستانه قرن بیست و یک، مهدی گلشنی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ اول 1379
اگر ميشه برخي از مهمترين شبهاتي که هريک از اين نطريه ها درمورد دين و خدا ايجاد کردند را بيان کنيد