گروه اندیشه «خبرگزاری دانشجو»- مریم عظیمی؛ لغت رادیکال از واژه Radix به معنای اصل و ریشه گرفته شده و به نظر کسانی گفته می شود که درصدد تغییر اساسی و سریع در جامعه برآمده اند. همانطور که می دانیم در ریاضیات نیز علامت رادیکال [ ] به معنی یافتن ریشه عدد به کار می رود.
اصطلاح رادیکالیسم نیز در مواردی أخذ می شود که افرادی در جامعه از وضع اجتماعی و سیاسی موجود ناراضی باشند و لذا برای کسب رضایتمندی خویش، خواهان بر هم زدن اوضاع موجود بوده و درصدد تأسیس موسسات و انجام اعمال و ارائه نظریه های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی شایسته تری برآیند.
در نتیجه می توان گفت هرگونه عمل و نظر سیاسی و اجتماعی که در راستای تغییرات فوری و قاطع در نهادهای اجتماعی انجام بگیرد، نوعی رادیکالیسم است.
لازم به ذکر است که این اصطلاح بیشتر در مورد افکار سیاسی گروههای چپ افراطی، اعم از مارکسیست و غیر مارکسیست به کار می رود که با اعمال و نظریه های خود درصدد تغییر ریشه ای نهادهای اجتماعی هستند. در مقابل این گروه می توان از میانهروها و سپس محافظهکاران نام برد که به بازگشت به نهادها و سازمان های دیرین تمایل نشان می دهند.
اما علی رغم این تفکیک، در سالهای اخیر، «پل» در اثر خود با عنوان «پایان ایدئولوژی» از گروهی به نام راست بنیاننگر نیز سخن می گوید و معتقد است که این گروه، از یک سو چون رعایت حقوق فردی را مهم می شمارد، در برابر محافظه کاری سنتی قرار گرفته و از سوی دیگر به دلیل پدیدآوردن الگوهای نوین در حیات امریکایی، مطرح می باشد.
اهداف رادیکالیسم
اهداف مهم این دیدگاه، مشارکت بیشتر مردم، برابری اقتصادی و رشد سریعتر هستند. این سه هدف بی آنکه هیچگونه تقابلی با یکدیگر داشته باشند، در حقیقت جنبه های مختلف یک پدیده را مطرح می کنند. از نظر رادیکال ها اوضاع اقتصادی یک جامعه باید به گونه ای باشد که همه افراد جامعه از شرایط برابر اقتصادی، اجتماعی و سیاسی برخوردار باشند.
رادیکالیسم امروزی
در جامعه جدید رادیکال ها کسانی هستند که در فکر بهبود بخشیدن به اوضاع اقتصادی و اجتماعی جامعه بوده و لذا معمولا برای نجات مردم محروم از فقر، برضد ثروتمندان و صاحب منصبان مبارزه می کنند، اما در کل می توان گفت امروزه رادیکالیسم به معنای طرفداری از دگرگونیهای بنیادی و یا بنیانگری است.
مرز بین رادیکالیسم و بنیانگری
با این توضیحات شایان ذکر است که بنیانگری نباید با افراط گرایی که شامل هر مکتب تند و افراطی است، اشتباه شود. جالب تر آنکه در حقیقت بین رادیکالیسم و بنیانگری نیز تفاوت وجود دارد؛ بطوریکه مرز ظریفی میان این دو قابل مشاهده است.
توضیح بیشتر آنکه، رادیکالیسم بازگشت صرف به بنیانها نیست؛ بلکه در واقع رادیکال ها درصدد ایجاد پرسش در بنیان ها برآمده و ریشه و اصل مسائل جامعه را به چالش می کشند. این مسائل می تواند حتی مسائلی باشد که در جامعه بسیار مرسوم شده و جا افتاده است.
عمر رادیکالیسم
نکته دیگر آنکه رادیکالیسم های مختلف عمدتا واکنشی هستند نسبت به اوضاع و شرایط مختص به زمان خود و پر واضح است که با تغییر شرایط زمان و جامعه تا حدودی از اعتبار آن ها کاسته شده و به همین علت است که معمولا عمر رادیکالیسم ها به درازا نمی کشد.
درپایان آنچه می توان در مورد رادیکالیسم نتیجه گرفت، این است که باید گفت علی رغم وچود پسوند ISM که به مکتب اختصاص دارد، رادیکالیسم نوعی تفکر است نه یک مکتب.
همانطور که می دانیم در تعریف یک مکتب، یک اصل و ریشه وجود دارد که مکتب حول آن تشکیل شده است. همچنین هر مکتب یک بنیان گذار دارد که بر اساس انگیزه خاصی آن مکتب را تأسیس کرده و پیروان و هوادارانی دنباله رو او و مکتب او شده اند.
از سویی هدف رادیکالیسم تغییر و تحول بنیادی است در حالی که دقیقا نوع تغییر و تحول کاملا مشخص نیست و ممکن است این تغییر و تحول در نظام های مختلف سلطنتی، اقتصادی، کمونیستی و یا غیره شکل بگیرد. به همین دلیل است که می گوییم رادیکالیسم نوعی تفکر است نه یک مکتب.
منابع:
1. آشوری، داریوش (1357)، فرهنگ سیاسی، چاپ یازدهم، انتشارات مروارید
2. بنی هاشم، فروغ السادات (1373)، ماهنامه جهاد، سال چهاردهم، شماره 168
3. پاپلی یزدی، محمد حسین و دیگران (1381)، نظریه های توسعه روستایی، انتشارات سمت
4. ساروخانی، باقر (1370)، در آمدی بر دائره المعارف علوم اجتماعی، انتشارات کیهان
5. نقد و بررسی دیدگاه رادیکالیسم بر مکاتب فلسفی، اجتماعی و جغرافیا، رضا لحمیان
مي خواستم بگم خيلي خوب ميشه اگه در مورد اين تفکرات و اين ISMهاي شکست خورده مقالات بيشتري قرار بديد. (بلکه چشم يه عده باز بشه و بدونن و بفهمن که اسلام در مورد همه چيز برنامه داره و همه اين مکتب هاي پوچ در مقابل مکتب اسلام محمدي (ص) حرفي براي گفتن ندارن)