گروه اندیشه «خبرگزاری دانشجو»- مریم عظیمی؛ در شماره های قبل مطرح شد که یک رادیکال همیشه به تغییر می اندیشد. او می خواهد اوضاع جامعه را آنگونه که خود فکر می کند و مناسب می بیند تغییر دهد، بنابراین یک رادیکال میداند که به دنبال چه چیزی است و برای چه چیزی مبارزه می کند.
در اینجا تفاوت اندیشه و روش یک رادیکال با یک تروریست مشخص می شود. تروریسم عقیده به لزوم آدم کشی برای رسیدن به هدفی تعیین شده را بیان می دارد، در حالیکه چنین هدفی واقعا در دنیای خارج وجود ندارد و در حقیقت تعریفی پوشالی است. به همین دلیل تروریسم نمی تواند یک مکتب باشد و تنها، کنشی محسوب می شود که برهم زننده آرامش جامعه است.
اسلام گرایی جایگزین مناسبتری برای رادیکالیسم اسلامی
در سالهای اخیر در کشورهای مختلف، خصوصا در کشورهای اسلامی موجی بوجود آمده است که از جریان های مختلف سیاسی و فکری اسلامی سخن می گوید. بنیادگرایی اسلامی، اسلام گرایی، بیداری اسلامی، رادیکالیسم اسلامی و اسلام سیاسی واژه هایی هستند که از این جریان ها حکایت می کنند. این ها همه اصطلاحات مدرنی هستند که پیش از این و تا زمانی که هنوز مدرنیسم غربی و آموزه سکولاریسم در جهان مسلط نشده بود، کاربرد نداشتند.
رادیکالیسم و بنیادگرایی اسلامی؛ اصطلاح مدرن غربی که حاکی از جدایی دین از سیاست است
دنیای غرب در رویاروی خود با مسلمانان و خصوصآ بعد از حادثه یازده سپتامبر، برای گسترش سیاست غیریت سازی در شناسایی و معرفی همه طیفهای سیاسی و جریان های مقابل خود از واژه بنیادگرا استفاده و سود برده است. به طوری که در فرهنگ لغات سیاسی آکسفورد از بنیاد گرایی اسلامی برای توصیف هر حرکتی که خواهان اجرای کامل و بی چون چرای آموزه های قرآن و شریعت باشد استفاده شده است.
این در حالی است که اسلامی که در جهان اسلام شناخته شده است، دینی کامل و جامع است که شامل مباحث سیاسی نیز می شود و از همین جهت نیز نیازی به تقید اسلام به قید سیاسی احساس نشده است، اما از دیدگاه مدرنیسم غربی دین از سیاست جدا بوده و هرگونه حضور و دخالت دین در عرصه سیاست امری نابهنجار، منفی و ارتجاعی تلقی می شود؛ لذا می توان گفت منشأ پیدایش اصطلاحات مدرنی که به هر وجهی قید سیاست را در کنار اسلام به کار می برند همین مدرنیسم غربی است.
اما از میان این اصطلاحات، بنیاد گرایی و رادیکالیسم منشأ غربی دارد که با بیداری اسلامی چندان سازگار نیست، لذا عمدتا بار منفی یافته است. اما اصطلاحات اسلام سیاسی و اسلام گرایی نسبتا خنثی و فاقد بار منفی اند. می توان گفت این دو اصطلاح کلیت ماهیت حرکت اسلامی معاصر را تبیین می کنند و لذا جامعیت بیشتری داشته و شفافتر و خالی تر از ابهام هستند. به همین علت توصیه می شود برای نامیدن حرکت ها و جریان های سیاسی از این دو واژه استفاده شود.
ریشه های رادیکالیسم اسلامی
ریشه بنیاد گرایی اسلامی را می توان در اوائل قرن نوزدهم جستجو کرد. در این مقطع از تاریخ، جهان اسلام با دو چالش جدی یعنی انحطاط و عقب ماندگی و تهاجم غرب روبرو بود. پاسخی که جهان اسلام برای این بی حرمتی های دنیای غرب و استبداد و عقب ماندگی در نظر داشت، همان پاسخ سنتی بازگشت به اسلام اصیل و نهضت اصلاحی بود.
این نهضت توسط سید جمال(97-1847 ) و محمد عبده (905-1849 ) به جریان افتاد. پس از آن در اواخر سده قرن نوزده و اوائل قرن بیستم میلادی، جریان دفاع از احیای اسلام و جامعه اسلامی بر جریان اصلاحی سید جمال چیره شد. این در حالی بود که سر نوشت جهان اسلام در اختیار قدرت های سلطه جوی غرب افتاده بود و آنان به دلخواه خود به آن سامان می دادند.
در همین زمان است که جنبش فکری و سیاسی با عنوان «سلفیه» در جهان عرب متولد می شود. هدف اصلی جنبش سلفی، یگانگی قدرت مسلمانان و ایستادگی در برابر غرب از طریق بازگشت به سنت سلف صالح اسلام بود.
در همین مقطع از تاریخ در ایران، جریان مذهبی به رهبری روحانیون و روشنفکران تحت عنوان مشروطیتخواهی شکل می گیرد. اما پس از مدتی گرایش رادیکال مشروطه مشروعه به رهبری آیت الله شیخ فضل الله نوری از مجتهدین طراز اول تهران به انزوا کشیده شده و سر انجام جدایی روحانیون از سیاست و جدایی بین روشنفکران و جریان مذهبی و دینی و سپس کناره گیری علما از عرصه سیاسی- اجتماعی اتفاق می افتد. در همین زمان است که بیان مذهبی و دینی در ارتباط با مسائل سر نوشت ساز جامعه به کنج عزلت رانده می شود.
در فاصله بین جنگ جهانی اول و دوم نظام غربی به شدت در صدد جذب و ادغام فرهنگ، سیاست و اقتصاد جوامع اسلام برمی آید. آنان استراتژی اسلام زدایی و غربی شدن را به اشکال متفاوت در جهان اسلام اعمال می نمایند. به طوریکه به تدریج و در طول نیمه نخست سده بیست مرز بندی همه جانبه میان اسلام با غرب شکل می گیرد. در این زمان طرح اندیشه حکومت اسلامی به عنوان جاگزین نظریه خلافت در افکار متفکرانی هم چون رشد رضا، راه های جدیدی را برای از میان برداشتن این تعارض و دو گانگی موجود پیشنهاد می کند.
رادیکالیسم اسلامی در مصر
در همین زمان اتفاق مهمی در جهان عرب می افتد و آن تاسیس اخوان المسلمین در مصر 1928 به رهبری حسن البنا است. این اتفاق در تاریخ بنیاد گرایی اسلامی- عربی نقطه عطف مهمی به شمار می رود. اشغال فلسطین و بحران ناشی از آن نیز نقش فوق العاده موثری بر مقابله جویی و رادیکالیسم اسلامی، بویژه در کشور های عربی و در میان اخوانیها بر جا می گذارد.
در این زمان با توجه به گرفتاری هایی که اخوان المسلمین در داخل مصر دارد زمان زیادی می برد تا بتواند مشروعیت و کارآمدی اسلامخواهان برای حضور در صحنه سیاسی را تثبیت کند. واقعیت های ساختاری، نظم منطقه ای و بین المللی نیز عامل دیگری است که به طول کشیدن این موضوع را تشدید می کند.
شواهد نشان می دهد توانائی اخوان المسلمین برای ارائه مدل کارآمد حکومت داری و تکمیل هژمونی خود، بیشتر از آنکه به توانمندی سیاسی اخوان وابسته باشد به میزان مدیریت ایشان برای بهبود اقتصاد مصر در سطح داخلی، حضور سنجیده در سطح بین المللی بستگی خواهد داشت.
این ها همه نشان می دهد که دولت اسلامی مصر در چنین شرایطی باید بسیار محتاطانه عمل کند؛ لذا می بایست با منطق عملگرایی سیاسی اعتبار گفتمان تازه حاکم شده را تقویت کرده و از تلاش های گفتمان های رقیب برای اعتبارزدایی از گفتمان اسلام خواهی جلوگیری کند؛ چراکه در این اوضاع، اسلام خواهان با توجه به موقعیتشان نمی توانند در عرصه سیاسی الگویی رادیکال را در پیش گیرند و نمی توانند از بنیان های هویتی خود عبور کنند.
رادیکالیسم اسلامی در پاکستان
رادیکالیسم اسلامی پاکستان نیز از ملی گرایی تا جهان گرایی در تحرک است. عناصر مولد رادیکالیسم در پاکستان از سطح ملی همچون مدارس مذهبی و انواع گروههای تروریستی آغاز می شود و در سطح منطقه ای در پی ارتباط آنان با طالبان در افغانستان و تقویت عملیات تروریستی در منطقه کشمیر ادامه می یابد و در نهایت به سطح جهانی یعنی ترکیب رادیکالیسم اسلامی از نوع پاکستانی با القاعده می رسد.
رادیکالیسم اسلامی در اندونزی
جماعت اسلامی اندونزی یکی از جریانهای رادیکال در آسیای جنوب شرقی است که ریشههای شکلگیری آن به زمانهای دور برمیگردد، اما جنگ داخلی افغانستان نقش مهمی در رشد و نمو آن داشت. همین جنگ باعث شکلگیری ارتباط بین القاعده و جماعت اسلامی شد، به گونهای که از جماعت اسلامی اندونزی به عنوان الگوی منطقهای القاعده در آسیای جنوب شرقی یاد میشود.
جماعت اسلامی یکی از پرنفوذترین تشکلهای اسلامی تندرو در آسیای جنوب شرقی است و از نظر ساختاری و کارکردی نیز یکی از تأثیرگذارترین سازمانهای اسلامی در آسیای جنوب شرقی به حساب میآید. به طوریکه با وجود ممنوعیت فعالیت آن توسط دولتهای منطقه به خصوص دولت اندونزی و نیز قرار گرفتن آن در فهرست گروههای تروریستی از سوی امریکا، دامنه فعالیت و عملکرد آنان متوقف نشد. شاید بتوان گفت علت اصلی آن این است که این حزب در جامعه اندونزی از پیروان زیادی برخوردار است و در زمینه تشکیلاتی نیز آنچنان ساختاری عمل میکند که کمتر تحت تأثیر جریانات و حوادث قرار میگیرد.
دهه 1320؛ بستر شکل گیری رادیکالیسم اسلامی در ایران
پس از اینکه رضاشاه ایران را ترک کرد جامعه در فکر انتقام گیری افتاد. در پی پیدایش این موج انتقام، فضای سیاسیبازی بوجود آمد که فعالین مذهبی فرصت یافتند تا به یک سری فعالیت های دینی سازمان یافته دست بزنند. در این زمان از یک سو حضور و فعالیت گروههایی مانند حزب توده و اصلاح طلبان مذهبی و از سوی دیگر، همزمان با نهضت ملی شدن صنعت نفت و حوادثی چون ایجاد کشور اسرائیل و بحران فلسطین، مجامع مذهبی را فعال کرد.
این مجامع در قالب اجتماعات به دو دسته تقسیم می شدند:
یک. انجمن های مذهبی- منطقه ای که در امور عمرانی-خیریه ای و فرهنگی و آموزشی منطقه خود فعالیت داشتند و دخالت آنان در امور سیاسی نیز در حد منطقه خود و در انتقاد به عملکرد مسئولین خلاصه می شد.
دو. انجمن های مذهبی- فرا منطقه ای که در صحنه های سیاسی و اجتماعی فعال بودند و نسبت به حوادث ایران و جهان واکنش نشان می دادند، از جمله واکنش به ملی شدن صنعت نفت و خطر اسرائیل، مبارزه الجزائریها و مصری ها با استعمارگران.
منابع
1. اصطلاح و تعریف رادیکالیسم، قاسم قاموس، روزنامه افغانستان، شنبه 30 ثور 1391
2. نقد کاربرد واژه بنیادگرایی اسلامی یا رادیکالیسم اسلامی، محمدصادق مصطفوی، کارشناس ارشد علوم سیاسی، سایت راسخون
3. چیستی سنت فکری رادیکالیسم اسلامی در ایران، ابراهیم عباسی، فصلنامه سیاست، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دوره 41، شماره 4، زمستان 1390، صفحات 100-174
4. انقلاب اسلامی و بنیاد گرایی( تاثیرات و تاثرات)، اسدالله زائری
5. رادیکالیسم اسلامی در پاکستان، دکتر نوذر شفیعی، عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان
6. رادیکالیسم اسلامی در جنوب شرق آسیا: جماعت اسلامی اندونزی، دکتر نوذر شفیعی، فصلنامه مطالعات منطقهای؛ سال هشتم؛ شمارههای 30 و 31؛ تابستان و پاییز 1386
7. خاطرات شهید واحدی، 1381، تدوین مهناز میزبانی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی
8. مصر اسلام خواهان: گفتمان رادیکالیسم یا نوگرایی اسلامی؟، سید حمداله اکوانی، استادیار علوم سیاسی دانشگاه یاسوج
9. افلاکیان زمین(دفتر سوم)، محمدحسین عباسی ولدی، نشرشاهد، تهران-1384