گروه آزاداندیشی «خبرگزاری دانشجو»- مریم عظیمی؛ آدولف هیتلر در پایان ژانویه 1933 در آلمان به صدارت منصوب شد. در مدت چند ماه حزب او به نام «ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان» نازى آزادى هاى مدنى را از میان برد، سازمان هاى مستقل اقتصادى، اجتماعى و سیاسى را منحل و دولتى تک حزبى برقرار کرد.
این دولت ناسیونالیستى به آزار و اذیت بسیارى از اتباع کشور پرداخت و در اولین گام مخالفان سیاسى را اعم از کمونیست ها و سوسیال دموکرات ها از میدان به در کرد. کم کم نابودى اقلیت هاى نژادى بویژه یهودیان آغاز شد و در سال 1939 رایش سوم آتش جنگى را در جبهه هاى شرق اروپا براى دستیابى به رویاى آلمان بزرگ و متحد شعله ور ساخت که ورود قدرت هاى بزرگ جهان به آن، جنگ جهانى دوم نام گرفت.
نازیسم علامت اختصاری عبارت ناسیونال سوسیالیسم کارگران آلمان به رهبری هیتلر است و به مجموعه ایدئولوژیهای حزب نازی اطلاق میشود. نازیسم در حقیقت شکلی از فاشیسم است که نژادپرستی نیز به اصول آن افزوده شدهاست. نازیسم را در دسته احزاب راست دسته بندی میکنند. نازیها به برتری نژادی معتقد بودند و مدعی بودند که خالص ترین نژاد آریایی هستند. در طرف مقابل نازیها یهودیان را دشمنان شماره یک نژاد آریایی میخواندند.
نازیها مخالف دموکراسی بودند و دموکراسی را تنها در تئوری زیبا میدانستند، نازیها دموکراسی را دروغ گویی برای رسیدن به قدرت میخواندند. نازیها مخالف نظام سوسیالیسم و کمونیسم نیز بودند و سبکی از سرمایه داری را ترویج میدادند که از سرمایه داری در جهت خواستههای دولت حمایت میکرد و این سبک را سوسیالیسم ملی نام گذاشتند.
آنها اهداف سوسیالیسم ملی را رفاه عمومی کارگران، افزایش دستمزدها و عدالت در تقسیم سرمایهها اعلام کردند. نازیسم در آلمان امروزی غیر قانونی است، گرچه بقایا و احیا کنندگان نازیسم مشهور به «نئو نازیها» در آلمان و خارج از آن مشغول فعالیت هستند.
وضعیت مردم و دولت در حزب نازی
مفهوم مردم یا نژاد اساس ایدئولوژی نازیستی را تشکیل می دهد. دولت باید تابع مردم یا ملت باشد به همان شکل که افراد و گروه های اجتماعی باید تابع دولت باشند. دولت یک ابزار است نه هدف. بنا به اعتقاد هیتلر هدفی که دولت باید برای نیل به آن تلاش کند حفظ و بقای «نژاد» است و هدف دولت آلمان باید حفظ نژاد آریایی باشد.
بنا به اعتقاد نازیست ها مبارزه برای بقا، مبارزه میان نژادها است نه میان افراد یا طبقات اجتماعی. وظیفه سیاست دفاع و حمایت از ضعیف تر نیست بلکه تسهیل و تسریع این مبارزه است. بنابراین نازیست ها پایه کل نظریه خود را دکترینی درباره تکامل و نژادها قرار می دهند.
این دکترین که بنا به ادعای آنها اساسا بیولوژیک است و عملکرد اصلی آنها عبارت از تقویت گرایشات نژادپرستانه و قبل از همه یهود ستیزی بود که پیش از این در گوشه و کنار اروپا و به ویژه در آلمان جریان داشت. بنا به درک آنها کلیه نژادهای غیر آریایی در یک کلام «پست تر» اند. تفاوت میان آریایی ها و یهودی ها تقریبا تمام عرصه ها را در بر می گیرد. آریایی ها در مقابل هم نژادان خود سرشار از روحیه ایثارند، در حالی که یهودی ها فردباورانی بی عاطفه اند.
تمایز نازیسم با جنبش های فاشیستی دیگر در این است که نازیسم نظریه برتری نژادی را اساس دکترین سیاسی خود قرار می دهد. با این همه باید به این نکته اشاره کرد که عنصر نژاد پرستی تقریبا در تمامی انواع فاشیسم وجود دارد؛ گرایش اصلی در تمام آنها یکسان است. بنا به درک فاشیستی ارزش انسان ها متفاوت است و ارزش هر کس بر پایه ویژگی های بیولوژیک و تعلق ملی اش تعیین می شود؛ و بیشترین ارزش را کسی دارد که توانایی دست زدن به هر عملی را در خدمت مردم و رهبر خود داشته باشد.
آلمان نازی
آلمان نازی یا رایش در دوران بین سالهای 1933 تا 1945 در حکومت آلمان اطلاق میشود که دولت آدولف هیتلر تا سال 1945 میلادی در آن کشور در راس حکومت بود. در این دوران، کشور آلمان تحت حکومت حزب سوسیالیست ملی کارگران آلمان به رهبری آدولف هیتلر به عنوان صدراعظم بود. وی از سال 1934 رهبر حزب سوسیالیست ملی کارگران آلمان شد. پس از روی کار آمدن نازیها در سال 1933، نام رسمی آلمان تغییر نکرد و رایش آلمان یا رایش سوم که از سال 1871 بود، باقی ماند. پرچم حزب نازی از صلیب شکسته و رنگهای قرمز و سیاه که گفته میشود نشان دهنده خون و خاک هستند به عنوان نماد و سمبل خود استفاده مینمود. در حقیقت سیاه، سفید و قرمز رنگهای قدیمی پرچم آلمان متحد شمالی بودند.
حزب نازی از چند دسته شبه نظامی، همچون اس آ، اِس اِس، و گِشتاپو تشکیل شده بود، همه اینها پس از سال 1933 در حکومت نازی یکپارچه شدند. اِس آ نیروی اصلی برای برهم زدن قوای نیروی دیگر دولتها بود. برای نمونه، در سال 1933، اِس آ نقش اصلی را در سوزاندن کتابها بر عهده داشت. اِس اِس بیشتر یک نیروی مخفی بود، بسیار بی رحم که عاقبت در سال 1933 در شب تیغههای بلند اِس اِی را از میان برد. افراد اِس آ لباس قهوهای رنگ میپوشیدند، به این دلیل که آنها پس از جنگ جهانی اول در روز به آسانی قابل شناسایی بودند.
افراد اِس اِس لباس سیاه رنگ میپوشیدند. ان اس د آ پ نیروی سیاسی اصلی آلمان نازی از زمان سقوط جمهوری وایمار در سال 1933 تا انتهای جنگ جهانی دوم در سال 1945 بود. تا وقتی که غیر قانونی بودن آن اعلام شد و بسیاری از سران نازی دستگیر، و در دادگاه نورنبرگ محکوم به جنایت جنگی و جنایت بر ضد بشریت شدند. چراکه بیشتر از 40 میلیون تن در نبرد کشورهای مختلف با رایش سوم به قتل رسیدند. گفته میشود 6 میلیون یهودی در کشتار و سوزاندن جمعی کشته شدند.
صلیب شکسته آلمان نازیسم یا چلیپای ایرانی
نشان صلیب شکسته که به وسیله آلمان نازی و به دستور آدولف هیتلر پیشوای قدرتمند آلمان به عنوان نماد کشور آلمان در نظر گرفته شده است یک نشان آریایی و ایرانی است و میتوان گفت آدولف هیتلر به دلیل تعصب و افتخاری که نصبت به نژاد آریایی و ژرمن خود داشت از این نماد سود برد. هندوها نیز در بسیاری از معابد این نماد را نمایان کرده اند وحتی هندوها در هنگام ازدواج که به دور آتش مقدس هفت بار میگردند در کنار آتش چلیپا بر روی زمین کشیده شده است.
چلیپا نخستین بار در حدود خوزستان یافت شد و مربوط به پنج هزار سال پیش از میلاد میباشد و به این ترتیب پیشینه تاریخی آن در ایران به احتمال، بسی کمتر از سابقه آن نزد آریاییان هند است و هرتسفلد آن را گردونه خورشید نامیده است.
نشان چلیپا آریایی همچنین در وسط پرچم آلمان نازی به کار برده شده است و نیز نمادی برای افسران نیروی هوایی در آلمان نازی است که روی کلاه آن ها نصب شده است. در قسمت بعدی بحث به جزئیات دیگری در مکتب نازیسم از جمله عوامل موفقیت نازیسم، نازیسم و اقتصاد و ... خواهیم پرداخت.
منابع:
1. پی یر آنجل، هیتلر و آلمان ها، ورنر پاریس، ادیسیون سوسیال، 1982
2. عبدالله شهبازی، رازهای پنهان صعود نازیسم
3. هیتلر و نازیسم، دیک گیرى، ترجمه احمد شهسا، انتشارات خجسته