گروه دانشگاههای کشور "خبرگزاری دانشجو"- علی صالحی؛ این روزها زینب کبری(س) چله نشین یار سفرکرده است. اسوه صبر و استقامت به سوگ نشسته در کنار مزار برادر اما نه برای چهل روز اسارت گریه می کند نه برای اهانت های کوفه و شام و نه برای به غارت رفتن خیمه ها نگران است. حتی افسوس نمی خورد بایت اینکه همراه با حسینش پای در عرصه مبارزه گذشته است.
آری امروز زینب کبری حتی برای قحط آب و تحریم کاروان و پیاده روی با پاهای پر از ابله پریشان نیست، او این روزها پریشان هجران امام اش است. او افسوس می خورد که چرا در رکاب مولای زمانه اش شهید نشد و حالا در فراغش به سوگ نشسته است. عقیله بنی هاشم داغدار غم ولایت است و زانوی غم آقایش را بغل گرفته است اما وجود یک وظیفه برایش راه چاره نهاده و امید را در نگاهش می پروراند، مقاومت،صبر و روشنگری...
او خوب یادش است که پدرش امیرالمومنین(ع) ندای این عمار را برای روشنگری در غفلت سپاهیان سر میداد و حالا او مبارز میدان مقاومت و روشنگری است. حالا وظیفه خطیر اوست تا قیام برادرش را که تا پشت خیمه های عمر سعد پیش رفت تا پیروزی نهایی ادامه دهد و پیام پرچم دار کربلا را در همه گستره گیتی فریاد زند.
بعد از چهل روز اسارت، اهانت و تحقیر در مجلس یزیدیان، زینب(س) امروز، از دستاوردهای روشنگری اش به فرمانده نبرد گزارش می دهد. دستاوردهایش را یکی یکی می شمارد و به امام عرضه می دارد که نه تنها از سختی ها شکوه نکردیم بلکه راه شما و شهدای روز عاشورا را مستحکم تر از آنچه انتظار می رفت ادامه دادیم تا پیروزی نهایی...
شاید حالا بعد از 1400 سال بازهم عمه سادات به همراه مولایمان مهدی (عج) در عصر اربعین خدمت امام رسیده اند و باز هم گزارش می دهند از سال ها روشنگری و هدایت و مقاومت اصحاب و پیروان قیام عاشورا و پرونده شیعیان را یکی یکی خدمت امام (ع) عرضه می دارند.
شاید فهوای کلامشان این باشد کسی چه می داند؟ شاید می گویند مولا بعد از فریاد هل من ناصر شما، یک غافله عزای اربعین سال شصت و یک هجری حالا شده است نماز جماعتی به طول 30 کیلومتر از کربلا تا حریم پدرتان امیرالمومنین (ع) و صفوف به هم فشرده عشاق مالا مال از ارادت است برای همراهی تان در عرصه کارزار با یزیدیان زمان.
می گویند امسال هم مترسک های امریکایی نتوانستند به بهانه ی ترس از داعش در برابر این حضور میلیونی و 100 ها میلیون عاشق جامانده مانعی باشد تا ندای لبیک یا حسین را سر ندهند و دوباره با آوای حریت خود از ظالمان گوش فلک را کر کردند.
اینها هم شاید از گزارش عمه سادات باشد که از زمان فرزندتان روح الله و قیام سربازان رشیدش تا امروز که سیدعلی پرچم دار نهضت شده است، روز به روز بر خیل عشاق و سربازان جان بر کف سالار شهیدان افزوده می شود و روز به روز سپاه فرزندمان مهدی موعود در حال آماده تر شدن است.
دیروز صحنه های بین الحرمین را که نشان می داد مادر شهیدی می گفت: اینها از برکت خون شهدا و امام شهدا است که اینطور عاشقان و دلداگان اباعبدالله می توانند در صحن و سرایش بر سر سینه زدند و ندای لبیک یا حسین(ع) سر بدهند.
گفتم چه فایده! عده ای این روزها خودشان خسته شده اند و به بهانه مردم دارند در جاده دشمن قدم بر می دارند و مدام از مذاکره و تحریم دم می زنند و مبارزه را فراموش کرده اند. مادر شهید گفت: نه اینها، نه امریکا و نه کس دیگری، هیچ کدام نمی توانند غلطی بکنند. باید ایمان بیاورند که مقاومت رمز پروزی است و راه پیروزی نیز از کربلا می گذرد.
شاید ندای میلیونها زائر اباعبدالله در این روزها و آنهایی که قسمتشان نشد زیارت امام و دلشان را در شبکه های ضریح امام رضا گره زده اند از غم کرببلا این باشد که لبیک یا حسین این روزها یعنی اینکه ما عاشق مبارز ه ایم، عاشق مبارزه با ظالم از یزیدیان تا داعش و صهیونسیت.
و محرم و صفر رو به پایان است، بازهم شیرخواره های شیعیان از گهواره ها ندای یا حسین(ع ) سر می دهند و این یعنی ما عاشق درس های کربلائیم... ما عاشق مقاومت و مبارزه ایم به رسم علی اصغر امام و یعنی ما در رکاب مولا سید علی عاشق مبارزه با صهیونیست هستیم...