به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، در وبلاگ رهسپار قدیمی آمده است؛ در روزگار جنگ، در برخی از عملیاتها از همان آغاز آماده سازی نیروها برای عملیات احساس میکردم این عملیات موفقیتی ندارد و حلاوتی به کاممان نمیریزد!
از جمله این عملیاتها، کربلای ۴ بود؛ نمیدانم چرا دلم راضی نمیشد که این عملیات موفقیت آمیز باشد؛ کم کم که به روزها و ساعات آغازین عملیات نزدیکتر میشدیم دلهرهام بیشتر میشد.
آن روز عصر وقتی وارد جزیره مینو شدیم در نهری که عمود بر رودخانه اروند بود جرثقیلها مشغول پیاده کردن قایق از روی کفیها بودند؛ این یعنی ما میخواهیم در اینجا عملیات آبی خاکی انجام دهیم و عراقیها بدون نیاز به دوربین میتوانستند ما را رصد کنند.
یادم میآید در عملیات بدر وقتی میخواستیم قایقها را برای عملیات به جزیره مجنون منتقل کنیم این کار را در تاریکی و ظلمت شب انجام دادیم تا مبادا دشمن متوجهمان شود.
دشمن هم دقیقاً ما را زیر نظر داشت و از همان ابتدای تاریکی شب شروع کرد به آتش ریختن بر روی ما؛ وقتی که قرار شد نیروهای گردان سوار قایقها شوند دشمن محل استقرارمان را زیر آتش گرفت و یکی دوتا از قایقهایمان مورد اصابت قرار گرفت و مسعود مهدوی تبار نخستین شهید گردان این عملیات بود. لحظاتی بعد مجموعه کادر گردان که در کنار بهداری لشکر مستقر بودیم گلولهای در نزدیکیمان منفجر شد و فرمانده گردان از ناحیه سر مورد اصابت ترکش قرار گرفته و مجروح شد.
با شروع عملیات سید جمشید که جلودار نیروهای غواص بود و از طریق بیسیم با او در ارتباط بودیم ناگهان جایش را به حاجی محمد سعادت فرمانده غواصها داد و خبر دار شدیم که سید شهید شده است.
به هر تقدیر ما هم با قایق حرکت کردیم و پس از عبور از عرض اروند وارد جزیره سهیل شدیم جایی که نیروهای خط شکن گردان موفق به تصرف آنجا شده بودند؛ با اینکه ما به اهداف خود رسیده بودیم اما این پیروزی دلچسبمان نبود زیرا صبح فردا با بالا آمدن آفتاب کم کم زمزمه عقب نشینی و برگشت به سمت ساحل خودی بگوش رسید؛ سردار شهید عظیم محمدی گفت: کم کم نیروهایتان را جمع کنید و به عقب برگردید.
و این گونه بود که خستگی تمام تلاشها و زحماتی که بچهها برای این عملیات متحمل شده بودند بر تنشان ماند و حسرت رفتن جمعی دیگر از یاران بر دلمان. از دوستان بخاطر تلخی این خاطره پوزش میخواهم.