به گزارش خبرنگار ورزشی «خبرگزاری دانشجو»، کارلوس شخصیت بسیار عجیبی دارد؛ شخصیتی که این روزها مثل ماه های گذشته خریداری در فوتبال ایران ندارد. او ساز مخالفت با کمک به تیم امید را در حالی کوک کرده که دو بازیکن این تیم یعنی سردار آزمون و علیرضا جهانبخش را فقط برای دو بازی دوستانه می خواهد، نه برای شرکت در یک تورنمنت معتبر.
کی روش در چند سال اخیر کاری کرد که همه در فدراسیون گوش به فرمانش باشند و همه شرایط را برای موفقیت او فراهم کنند. گاهی خواسته های مرد پرتغالی کاملاً نامعقول بود، اما فدراسیون نشینان بدون آنکه به کارشناسی ها و حقایق توجه کنند، گوش به حرف کی روش می دادند و حالا نیز کار به اینجا رسیده که او می خواهد برای فوتبال ایران تصمیم گیری کند. کروش همیشه همه چیز را تمام و کمال میخواهد و تا اینجا هر آنچه میخواسته در اختیارش قرار دادهاند. این چیزی نیست که مرد پرتغالی درصدد کتمانش باشد؛ چه اینکه اگر کمبودی هم بوده خود ایشان با استفاده از رابطههای بینالمللیشان مشکلات را حل کرده و برنامههایشان را اجرایی کردهاند. در چنین شرایطی سرمربی تیم ملی به شکلی باورنکردنی همیشه از فدراسیون فوتبال توقع دارد و مثل کارفرما به کفاشیان و همقطارانش میتازد که اگر فلان چیز و بهمان بازیکن را نداشته باشم هیچ تقصیری به گردن نمیگیرم. مرد پرتغالی همیشه با این حربه حرفش را پیش برده و به خواستهاش رسیده اما عجیب اینجاست که وقتی نتیجه نگرفته باز هم از مقام کارفرماییاش استعفا نمیدهد و دوست دارد دستور بدهد. البته این موقعیت در حالی نصیب او شده که مدیران فوتبال کشور با کوتاه آمدن در قبال تمام خواستههای کروش و بزرگنمایی موفقیتهای نسبیاش - که با توجه به پتانسیل فوتبال ایران و برنامههایی که ترتیب داده شده - همچنان در موضع ضعف قرار دارد و به شکلی باورنکردنی ناز او را میکشند.
امروز و در شرایطی که امیدها برای المپیکی شدن تیم امید به اوج خود رسیده، همه مربیان و اهالی فوتبال یکصدا معتقدند که بازی های انتخابی المپیک با درصد بسیار بالایی نسبت به دو دیدار دوستانه با شیلی و سوئد در اولویت قرار دارد. با این وجود مرغ کی روش یک پا دارد و او بر حضور آزمون و جهانبخش در تیم بزرگسالان اصرار می ورزد.
کی روش قرار بود به تیم های رده های سنی پایین تر در فوتبال ایران نیز کمک کند، اما به نظر می رسد که وظیفه اش را فراموش کرده؛ چون اگر اینگونه نبود، او در این شرایط اولویت را به تیم امید می داد. این همه کارشناس -حتی یک مخالف نیز دیده نمی شود- خواستار کمک به تیم امید هستند، اما کی روش بدون توجه به آنچه خواست فوتبال ایران است، فقط و فقط مخالفت می کند.
شاید اگر فدراسیون نشینان از همان ابتدا به هر خواسته او تن نمی دادند و با مدیریت خنده از مشکلات فوتبال ایران فرار نمی کردند، اما تکلیف دو بازیکن مشخص بود و کی روش نیز نمی توانست فراتر از وظایفش عمل کند.
در زمان کنونی حتی فدراسیون فوتبال نیز موافق صحبت های کی روش نیست. جو جامعه و رسانه ها به سمتی پیش رفته که همه خواهان حمایت از تیم امید هستند، اما لجبازی های کی روش فعلاً اوضاع را بغرنج کرده است. کی روش دو روز قبل به نوعی از اخراجش نیز صحبت کرد. او البته زرنگتر از این حرف هاست که بخواهد دست خالی ایران را ترک کند. سرمربی سابق رئال و دستیار قبلی فرگوسن دیگر پیشنهادهایی از سایر کشورها ندارد و در این موضعیت بهتر آن است که برای گذراندن دوران استراحتش پس از اخراج پولش را به طور کامل از فدراسیون بگیرد. بله، این چالش جدید فدراسیون فوتبال است؛ همان فدراسیونی که از سوی کی روش تحت فشار قرار گرفته، اما به حق می داند که حق با کی روش نیست.