به گزارش خبرنگار «خبرگزاری دانشجو»، سارا فلاحی، مدیر گروه رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد ایلام، عربستان یمن را مورد تجاوز قرار می دهد، آمریکا و هم پیمانان غربی آن به همراه اسرائیل و برخی دول مرتجع عربی از این تجاوز آشکار حمایت می کنند و تمام قواعد بین المللی را زیر پا می گذارند؛ ماجرا چیست؟ این سئوال مهمی است که باید پاسخ داده شود.
ائتلاف آمریکایی-صهیونیستی –عربی در فاصله چند ماه سه بار تشکیل می شود، بار اول علیه بشار اسد و حکومت شیعی عراق بار دوم به ظاهر علیه داعش و این بار علیه یمن! آیا یمن کشور دیگری را مورد تجاوز قرار داده است؟ آیا امنیت منطقه ای و یا جهانی را به خطر انداخته است؟ آیا به سلاح هستهای دست پیدا کرده است و می خواهد جهان را با تسلیحات هسته ای خود نابود کند؟ آیا حقوق بشر را به خطر انداخته است؟ آیا به پایگاه تروریسم بین المللی تبدیل شده است؟ آیا مردم یمن تقاضای کمک کرده اند که از شرایط جدید نجات پیدا کنند؟ نه، یمنی ها فقط علیه حکومت دیکتاتوری حاکم بر کشورشان انقلاب کرده اند و می خواهند سرنوشت خودشان را رقم بزنند اما چرا به یکباره مورد تجاوز یک ائتلاف مرتجع قرار می گیرند؟
برای پاسخ به سئوالات فوق باید به چند نکته مهم اشاره کرد:
۱-عربستان به عنوان رهبر این ائتلاف مرتجع مطرح است؛ این نکته تأمل بر انگیز ماجراست.
۲-اسرائیل در صف مقدم حملات هوایی علیه یمن قرار دارد.
۳-آمریکا و غرب که در حال مذاکرات هسته ای با ایران هستند، از این تجاوز آشکار حمایت می کنند و بعضاً به طور مستقیم با عربستان همراه هستند.
۴-دولت های مرتجع عربی که از قیام های مردمی علیه سیستم سیاسی قبیله ای و مرتجع خود در هراس هستند حامیان و تشکیل دهندگان اصلی ائتلاف علیه یمن هستند.
۵- یمن یک کشور شیعی است و انصار الله به عنوان یک گروه انقلابی و خواهان حکومت اسلامی در مرکز تحولات یمن قرار دارد.
۶- یمن حامل موج دوم بیداری اسلامی است که دولت های مرتجع عرب برای فرار از آن با حمایت از داعش تلاش نمودند آن را به جنگ مذهبی بین شیعه و سنی تبدیل کنند.
۷- ائتلاف اول که علیه بشار اسد و دولت عراق تشکیل شده بود با شکست های پی درپی تروریسم تکفیری در عراق و سوریه شکست خورده است.
۸- ناکارآمدی ائتلاف دوم علیه داعش با مشخص شدن ماهیت این ائتلاف برای مردم منطقه.
۹- تلاش های آمریکا، اسرائیل و متحدان عرب آن ها برای تضعیف جبهه مقاومت از جنگ سی و سه روزه اسرائیل علیه حزب الله و جنگ های ۸ روزه و ۵۱ روزه علیه غزه تا تقابل داعش با سوریه و عراق با شکست مواجه شده است.
۱۰- ایران در حال از سر گذراندن یک دوران نوین دیپلماسی در جهان و منطقه است که می تواند نقش جهانی و منطقه ای خود را گسترش دهد.
نتیجه موارد ده گانه فوق شکست فاحش عربستان و متحدین منطقه ای و فرا منطقه ای آن در برابر ایران و جبهه مقاومت حامی آن است، در واقع عربستان در دعوای منطقه ای خود با ایران که از اول انقلاب وارد یک فاز جدیدی شد راهبردهای گوناگونی را اتخاذ کرده است تا نقش ایران را به چالش بکشد، همراهی و مساعدت دلاری، جغرافیایی و تسلیحاتی صدام در برابر ایران، قرار گرفتن در جبهه اسرائیل و آمریکا و تقابل با جبهه مقاومت مخالف اسرائیل، تلاش برای انحراف بیداری اسلامی، حمایت از تروریسم تکفیری در سوریه و عراق و... نتیجه این خطاهای استراتژیک شکست راهبردی عربستان و کاهش نقش منطقه ای آن و در مقابل افزایش نقش ایران در منطقه است، جبهه مقاومت حامی ایران که عربستان به همراهی اسرائیل و آمریکا و سایر کنش گران مرتجع عربی به دنبال تضعیف آن بودند تا در نهایت ایران را تضعیف کنند وارد دوران نوینی از حیات سیاسی و نظامی خود شده است تا جایی که دامنه و گستره این جبهه به یمن که عربستان آن را حیات خلوت خود می داند رسیده است؛ این یعنی این که جبهه مقاومت نه تنها تضعیف نشده بلکه به مرزهای عربستان هم رسیده است.
نتیجه این مهم باز هم نشان دهنده نقش پر رنگ ایران در منطقه است، گروه ۱+۵ به عنوان قدرت های بزرگ جهانی بر سر میز مذاکره با ایران هستند تا به شکل مسالمت آمیز مسئله هسته ای ایران حل شود و این یعنی قدرت دیپلماسی ایران که می تواند شکست دیگری برای عربستان باشد چون اگر ایران در این مذاکرات موفق شود دیگر نمی توان با مطرح کردن ایران به عنوان تهدید منطقه ای از فشار قدرت های فرا منطقه ای بر آن استفاده کند.
عربستان به جای همراهی با ایران و سایر کشورهایی اسلامی که در برابر اسرائیل قرار دارند تاکنون با اسرائیل همراه بوده است در حالی که اسرائیل با شکست در جنگ های نیابتی نشان داد که نمی تواند متحد قدرتمندی برای عربستان باشد لذا از عربستان به عنوان ابزاری برای ایجاد تفرقه در بین کشورهای اسلامی استفاده می کند تا با شکاف در بین کشورهای مسلمان از پتانسیل مقاومت آن ها در برابر خود بکاهد.
شکست داعش و تروریسم تکفیری و افشای ماهیت ضد بشری و ضد اسلامی آن ها برای مردم منطقه و جهان از یک طرف، پتانسیل مقاومت در برابر نظام آل سعود در بین گروه های معترض در عربستان خصوصاً شیعیان این کشور، ساختار مرتجع، قبیله ای و غیر دموکراتیک سیاسی حاکم بر عربستان به همراه ایدئولوژی مذهبی واپسگرا و غیر جذاب حاکم بر این کشور باعث شده است تا آل سعود از ترس فرو ریختن نظام سیاسی خود به یک فرافکنی جدید دست بزند، آن ها برای فرار از مشکلات داخلی وقتی از جنگ شیعی –سنی که با حمایت از داعش به راه انداختند نتوانستند به نتایج مورد نظر خود برسند حال با تشکیل یک ائتلاف مرتجع و با تجاوز به یمن در حال دست و پا زدن هستند تا نقش منطقه ای خود را باز تولید نمایند و در برابر ایران دوباره قد علم کنند چون نمی توانند به زعم خودشان بپذیرند که ایران بعد از بیروت، دمشق و بغداد صنعا را به عنوان چهارمین پایتخت جهان عرب فتح کند؛ این در حالی است که اقبال این کشورها به ایران نه به خاطر نظامی گری و یا استیلای نظامی ایران است بلکه دیپلماسی عمومی و همراهی واقعی و انسانی ایران با این کشورها باعث اقبال مردم این کشورها به سمت ایران شده است.
عربستان مانند اسرائیل از توافق ایران با ۱+۵ به وحشت افتاده است و در شرایط کنونی با تجاوز به یمن و مقابله با انصار الله به عنوان یک گروه حامی ایران به دنبال تضعیف جایگاه ایران در مذاکرات با گروه ۱+۵ است. نکته قابل توجه در این شرایط این است که همان گونه که آمریکا با طناب صهیونیست ها به چاه عراق افتاد این بار عربستانی ها هم با همین طناب در باتلاق یمن افتاده اند، چون اسرائیل به دنبال گسترش دامنه جنگ بین مسلمان هاست تا از قبل درگیری مسلمان ها با هم امنیت خود را تأمین کند و هورا و هلهله سیاسی آن ها بعد از تجاوز عربستان به یمن ناشی از موفقیت این استراتژی است.
از طرف دیگر عربستان با این تجاوز ضمن این که باعث ایجاد حمیت جمعی در بین یمنی ها می شود زمینه برای تشکیل بسیج مردمی به سبک انقلاب اسلامی ایران، مانند آن چه در عراق و سوریه شکل گرفته است فراهم می کند و در صورت طولانی شدن جنگ با یمن این بسیج مردمی می توانند حتی زمینه جدایی استان های اسماعیله از عربستان که یمنی و زیدی نشین هستند را فراهم آورند و باعث تجزیه عربستان شوند.
کافی است جنگ با شلیک چند موشک به قلب ریاض و به سمت عرب های خوش پوش و خوش خوراک و تنبل حجازی ادامه یابد آن وقت تکلیف مردانی که تا کنون به جای اسلحه ساز و تنبک به دست گرفته اند در مقابل یمنی هایی که جنگجو هستند و به واسطه بافت قبیله ای حاکم بر زندگی آن ها در تمام خانه هایشان سلاح یافت می شود و مشق شبشان شلیک با اسلحه است مشخص شود، خطای راهبردی که عربستان با حمله به یمن مرتکب آن شده است در واقع اولین بوسه آل سعود بر تابوت خود است.
این تجاوز و همراهی مستقیم کشورهای غربی، مدعی حقوق بشر و دموکراسی با آن، بار دیگر نشان داد که واقعاً و به قول خانم تاچر سازمان ملل فقط برای جهان سوم ساخته شده است، وقتی خانم تاچر در جنگ فالکلند با این سؤال دوستان انگلیسیش مواجه شد که تجاوز ما به این جزایر مخالف قوانین سازمان ملل است گفت: ما سازمان ملل را برای جهان سوم ساخته ایم!