به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاري دانشجو، به گزارش اشراف، اندیشکده بروکینگز در گزارشی با عنوان « شاهزاده ضد تروریسم » به قلم بروس ریدل از اعضای ارشد و مدیر برنامه اطلاعات این مؤسسه به بررسی پرونده سرگذشت محمد بن نایف ولیعهد عربستان سعودی پرداخته است. ریدل از اعضای ارشد مرکز سیاست خاورمیانه است. وی در سال ۲۰۰۶ پس از ۳۰ سال خدمت در سازمان اطلاعات مرکزی (سیا) بازنشسته شد و در دوران خدمت دارای پستهایی در خارج از کشور نیز بود. وی به عنوان یکی از کارکنان شورای امنیت ملی مشاوره ارشد چهار رئیسجمهور در امور خاورمیانه بوده است. وی همچنین معاون دستیار وزیر دفاع در امور خاور نزدیک و شرق آسیا و مشاور ارشد سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) واقع در بروکسل بوده است.
مرکز اشراف به دلیل اهمیت بالای این مقاله و نکات قابل تأمل و کلیدیای که در این نوشته وجود دارد اقدام به ترجمه متن کامل این گزارش کرده است که در ادامه تقدیم خوانندگان گرامی میشود. مطالعه این گزارش به تمامی کارشناسان، سیاستمداران و پژوهشگران برای درک بهتر حوادث و تحولات پادشاهی عربستان توصیه میشود.
مرکز رصد راهبردی اشراف بدون تایید محتوا و ادعاهای مطرح شده در این گزارش، ترجمه کامل آن را صرفا جهت اطلاع نخبگان، کارشناسان، پژوهشگران، دانشجویان و تصمیمگیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاههای اندیشکدههای غربی منتشر میکند و دروغ پراکنیها، اطلاعات نادرست، اتهامات و القائات این گزارش مورد تأیید اشراف نمیباشد.
• عربستان در آستانه تغییر نسل در سطح رهبری •
پادشاهی عربستان که قدیمیترین متحد آمریکا در خاورمیانه قلمداد میشود در آستانه تغییر تاریخی در نسل رهبری است. ملک سلمان بن عبدالعزیز آل سعود که ۷۹ سال سن دارد و در ماه ژانویه در پی درگذشت ملک عبدالله به تاجوتخت رسید آخرین نسل از رهبرانی است که پادشاهی مدرن عربستان را شکل دادند و آن را از یک کشور بیابانی فقیر و عقبافتاده به یک قدرت منطقهای شکوفا، بسیار محافظهکار، و دارای ثروت عظیم نفتی تبدیل کردند.
• آمریکا نگران آینده عربستان است •
– تاریخچه آل سعود
آینده عربستان باعث نگرانی فراوان آمریکا شده است. ملک سلمان چند ماه پس از رسیدن به تاجوتخت درگیر جنگ در باتلاق یمن شد، به رئیسجمهور اوباما بیاعتنایی کرد، و از آن دسته از روحانیون تندرو حمایت کرد که مخالف اصلاحات مدنظر اوباما هستند، اصلاحاتی که به باور اوباما اگر عربستان میخواهد همچنان شریک باثبات آمریکا باشد باید به آنها اجرا بگذارد. چنین آغازی از دیدگاه آمریکا چندان امیدبخش نیست. با این حال، یکی از اولین اقدامات ملک سلمان با شور و اشتیاق فراوان مورد استقبال قرار گرفت: وی ترتیب جانشینی پادشاه را تغییر داد و بدین ترتیب برادر ناتنی خود مقرن بن عبدالعزیز را از ولیعهدی خلع و برادرزاده خود یعنی محمد بن نایف ۵۶ ساله را ولیعهد جدید و وارث تاجوتخت معرفی کرد.
• علاقه شدید محمد بن نایف به آمریکا•
محمد بن نایف اولین فرد از نسل خود است که به پادشاهی عربستان خواهد رسید ـ البته به شرطی که پادشاه مجدداً ترتیب جانشینی را تغییر ندهد. مقامات آمریکایی نسبت به این مسئله امیدوار هستند، زیرا محمد بن نایف عزیزدردانه آمریکا در ارتباط با مقابله با تروریسم و سرویس اطلاعاتی محسوب میشود و در پست معاون وزیر کشور و وزیر کشور وقت در چند مورد خدمات حیاتی و مهمی به آمریکا ارائه داده است ـ وزارت کشور در واقع بر همه امور مربوط به امنیتی در داخل نظارت دارد. وی برخلاف پدرش که قبل از خود پستهای مذکور را در اختیار داشت تقریباً بیش از دیگر اعضای دستگاه رهبری عربستان طرفدار آمریکاست.
• تأسیس عربستان امروزی توسط ملک عبدالعزیز بن سعود •
– ترتیب جانشینی
– شاهزاده سیهفکر و خیرهسر: نایف بن عبدالعزیز
در دستگاه سلطنتی عربستان پیوندهای خونی از بیشترین اهمیت برخوردارند. اینکه در سلسله مراتب سلطنت چه کسی پدر شماست نقش مهمی در تعیین سرنوشتتان دارد. اگر پدر شما مستقیماً از تبار پادشاه باشد در آن صورت ممکن است شما هم به پادشاهی برسید. از آنجا که سعودیها چندین همسر و متعه دارند در نتیجه پیوندهای خونی مادر از اهمیت کمتری برخوردار است.
ملک عبدالعزیز بن سعود که در غرب به اسم ابن سعود شناخته میشود بنیانگذار عربستان امروزی و پدر همه پادشاهانی است که پس از وی به سلطنت رسیدهاند. وی در اوایل قرن بیستم به کمک ارتش قبیلهای خود در ریاض به قدرت رسید و تا دهه ۱۹۳۰ همهکاره شبهجزیره عرب از دریای سرخ تا خلیج فارس و از جمله دو مکان مقدس مکه و مدینه شد.
ابن سعود حداقل ۲۲ همسر و ۴۴ فرزند داشت. از زمان مرگ وی در سال ۱۹۵۳ تاکنون شش نفر از فرزندانش به ترتیب به پادشاهی رسیدهاند. فرزند بیست و سومش نایف بن عبدالعزیز (نایف) ـ پدر محمد بن نایف ـ پس از ملک عبدالله به پادشاهی میرسید، اما در سال ۲۰۱۲ چند سال قبل از آنکه بتواند جانشین ملک عبدالله شود از دنیا رفت.
• پیوند سه دههای آل سعود با وهابیت •
نایف در سال ۱۹۳۴ در نزدیکی طائف به دنیا آمد و در ریاض در مدرسهای که «مدرسه شاهزادگان» نام داشت به تحصیل پرداخت. معلمان وی را روحانیون وهابی تشکیل میدادند. وهابیت شاخهای از اسلام سنی است که بر پادشاهی عربستان حاکم است. پیوند میان آل سعود و وهابیت تقریباً به سه دهه قبل و به ابتدای حاکمیت سعودیها بازمیشود. در سال ۱۷۴۴ یک روحانی و واعظ دورهگرد به نام محمد ابن عبدالوهاب با محمد آل سعود رئیس وقت خاندان سعودی متحد شد و اولین پادشاهی عربستان را به وجود آورد. در حالی که سعودیها رهبر سیاسی و نظامی بودند وهاب و نوادگانش رهبری مذهبی سلطنت را بر عهده داشتند و به آن مشروعیت میبخشیدند. وهاب و مریدانش یک برداشت سختگیرانه و فرقهگرایانه از اسلام را موعظه میکردند که بازگشت به بنیادگرایی و عدم تحمل هرگونه انحراف از دیدگاههای سختگیرانهشان درباره دین اصیل حضرت محمد (ص) را ترویج میداد.
• جهان اسلام در ابتدای امر سعودیها را کوتهفکر و غاصب میدانست •
در اوایل قرن ۱۹ و در مقطعی که امپراتوری عثمانی مشغول مقابله با تهاجم ناپلئون به مصر و فلسطین بود سعودیها از راه خشکی به قلمرو عثمانی حمله بردند. قوای قبیلهای سعودیها به جایی که امروزه عراق نامیده میشود حمله کردند و شهر مقدس کربلا را غارت کردند، سپس به سمت غرب رفته و شهرهای مقدس مکه و مدینه را به تصرف خود درآوردند و هرگونه نماد حاکمیت عثمانی و هر چیزی که از دید وهابیها نماد انحراف بود را از این دو شهر زدودند. اکثریت جهان اسلام در آن زمان سعودیها و متحدان روحانی آنها را کوتهفکر و غاصب میدانستند، از برخی جهات مشابه همان نگاهی که در حال حاضر اکثریت مسلمانان در قبال داعش دارند. کشور اولیه عربستان در دوران اوج از لحاظ وسعت بزرگتر از حالا بود اما دوران حاکمیتش چندان طولانی نبود. پس از آنکه فرانسه در جنگ با عثمانی شکست خورد عثمانیها ارتش خود را روانه شبهجزیره عرب کردند تا شهرهای مقدس را بازپس گیرند و سپس الدرعیه پایتخت سعودیها که در حومه ریاض امروزی قرار داشت را ویران کردند. بعدها سعودیها به کویت تبعید شدند و دیگر نتوانستند در شبهجزیره عرب حکمرانی کنند تا آنکه ابن سعود با هدایت ارتش قبیلهای خود از تبعید خارج شد، ریاض را مجدداً فتح کرد، و سومین حکومت پادشاهی سعودی را تأسیس کرد، حکومتی که ـ همچون قدرت و نفوذ وهابیها ـ تا به امروز ادامه پیدا کرده است.
• اتحاد خانواده سلطنتی با وهابیها با هدف سلطه بر جامعه عربستان •
اتحاد وهابیها با خانواده سلطنتی به آنها امکان داد تا بر جامعه عربستان نظارت داشته باشند و قوانین و سنن اسلامی را به اجرا بگذارند. آنها در این زمینه از همکاری نزدیک وزارت کشور که مهمترین متحدشان در حکومت است بهره میبرند. در سال ۱۹۷۰، هنگامی که فهد برادر تنی نایف وزیر کشور بود نایف را به سمت معاون وزیر منصوب کرد. در سال ۱۹۷۵ ملک فیصل برادر بزرگشان به دست یکی از شاهزادگان که به خاطر ورود تلویزیون به عربستان عصبانی و خشمگین بود ترور شد و در نتیجه فهد به عنوان ولیعهد و نایف به عنوان وزیر کشور منصوب شدند.
• شاهزاده سیه فکر و خیرهسر •
نایف در کسوت وزیر کشور به عنوان یک فرد بسیار مرتجع شناخته میشد. وی شدیداً با خشکهمقدسترین اعضای روحانیت همسو شد، با هرگونه اصلاحات و تغییر مخالفت کرد، درخواستها مبنی بر آزادی بیان بیشتر را رد کرد، اقلیت شیعه ـ حدود ۱۰ درصد کل جمعیت کشور که عمدتاً در استان نفتخیز شرق ساکن هستند ـ را همچنان شهروندان درجه دو تلقی کرد، و هرگونه توسعه و پیشرفت را صرفاً با بیمیلی تحمل میکرد. هنگامی که از نایف سؤال شد چرا مخالف اصلاحاتی است که کشور را در مسیر سلطنت مشروطه قرار میدهد، وی که آشکارا به تاجوتخت چشم داشت اینگونه پاسخ داد: «من نمیخواهم ملکه الیزابت باشم». سیاستهای نایف بهقدری افراطی بودند که وی در میان شمار بالای کارگران غربی شاغل در عربستان به شاهزاده سیه فکر و خیرهسر معروف شد.
• اولین چالش عمده در برابر خانواده سلطنتی عربستان •
در ماه نوامبر ۱۹۷۹ مشروعیت و حاکمیت خانواده سلطنتی عربستان با یک چالش عمده مواجه شد. گروهی از افراطیون اسلامگرا که معتقد بودند آخرالزمان فرا رسیده است کنترل مسجد اعظم مکه را در دست گرفتند. این مسجد که بزرگترین مسجد دنیا به شمار میرود خانه کعبه که مقدسترین مکان اسلامی قلمداد میشود را در خود جای داده است. خانه کعبه اولین محل عبادت مسلمانان است.
نیروهای وزارت کشور و گارد ملی عربستان به کمک کماندوهای فرانسوی که خاندان سلطنتی به طور مخفیانه بکار گرفته بود و با استفاده از مواد شیمیایی مرگباری که خانواده سلطنتی اجازه استفاده از آنها در مسجد اعظم را با اصرار از روحانیون وهابی گرفته بود توانستند پس از هفتهها نبرد افراطگرایان را تارومار کنند. با این حال، هنگامی که مجرمین تحت بازجویی قرار گرفتند مشخص شد بسیاری از آنها نزد وزارت کشور شناخته شده هستند که این امر شرمساری و خجالتزدگی حکومت را به دنبال داشت. برخی از آنها حتی قبل از حمله به مسجد بازداشت شده بودند، اما به سفارش روحانیون ارشد نزدیک به نایف آزاد شده بودند.
با این حال، شاهزاده سیهفکر و خیرهسر به خاطر آن حمله مقصر شناخته نشد. در عوض فرماندار مکه که یکی از لیبرالترین شاهزادگان سعودی بود این وسط قربانی شد. این مسئله نمونه دیگری بود از الگوی آشنای سلطنت که در قالب آن با قربانی کردن افراد اصلاحطلب اسباب خشنودی روحانیون و اطرافیانشان فراهم میشد.
رویداد فوقالذکر باعث شد تا خاندان سلطنتی دچار وحشت شده و حتی به دستگاه وهابیون نزدیکتر شود، اصلاحات را کند سازد، و بر حمایت از ستیزهجویان اسلامگرا در دیگر کشورها بیفزاید. سعودیها به ویژه ـ به کمک آمریکا ـ مجاهدین افغان را در جریان تجاوز شوروی به خاک افغانستان در طول سالهای ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۹ مسلح کرده و به طرق دیگر نیز مورد حمایت قرار داد.
• خانواده سلطنتی عربستان القاعده را تهدیدی برای خود نمیدانست •
ملک سلمان که در آن مقطع فرماندار ریاض بود مسئول جمعآوری اعانه برای مجاهدین در میان خانواده سلطنتی و دیگر سعودیهای ثروتمند شد. وی دهها میلیون دلار پول به دست مجاهدین رساند و بعدها برای جنبشهای اسلامی در بوسنی و فلسطین نیز دست به کار مشابهی زد. بعدها هنگامی که اسامه بنلادن القاعده را بنیان گذاشت نایف آشکارا خیلی دیر پذیرفت که القاعده تهدیدی برای پادشاهی عربستان به شمار میرود. نایف در جریان جنگ روسیه و افغانستان که بنلادن با مجاهدین متحد شده بود با وی آشنا شد و بر این باور بود که تمرکز وی منحصراً بر روی شکست دادن شوروی است. نایف معتقد بود که شهرت القاعده به عنوان یک گروه تروریستی نتیجه تبلیغات آمریکاست و اطمینان داشت که القاعده هیچگونه تهدید واقعیای متوجه عربستان نمیکند ـ توهمی که بسیاری دیگر از اعضای خانواده سلطنتی نیز گرفتارش بودند.
• امتناع نایف از ارائه اطلاعات مربوط به بمبگذاری ظهران به آمریکاییها •
هنگامی که جورج تنت رئیس وقت سازمان اطلاعات ملی آمریکا (سیا) و دیگر مقامات ارشد اطلاعاتی آمریکا به نایف هشدار دادند که القاعده یک شبکه گسترده زیرزمینی در داخل عربستان ایجاد کرده است وی با دیده شک و تردید به این مسئله نگریست. دلیل چنین امری عمدتاً آن بود که وی مدتها به انگیزههای آمریکا در منطقه ظنین بود. من به عنوان مشاور رئیسجمهور کلینتون در امور خاورمیانه در آن دوران به طور گسترده با نایف سروکار داشتم. وی فردی صمیمی و دوستانه اما فاقد روحیه همکاری بود. در سال ۱۹۹۶ هنگامی که تروریستهای شیعه پایگاه نیروهای هوایی آمریکا واقع در برجهای خبر ظهران را بمبگذاری کردند و ۱۹ پرسنل نیروی هوایی را کشتند نایف چندان مایل نبود اطلاعات مربوط به عاملان بمبگذاری و ارتباط آنها با ایران را با آمریکاییها در میان بگذارد. وی ادعا کرد از این میترسد که واشنگتن از اطلاعات مذکور جهت توجیه اقدام نظامی علیه ایران استفاده کند، زیرا چنین اقدامی پای عربستان را نیز به جنگ میکشانید. اما من فکر میکنم دلیل اصلی امتناع وی این بود که وی اساساً مخالف آمریکاست. نایف سالها همچنان هشدارها درباره القاعده را نادیده گرفت. اما تهدید القاعده در نهایت به گونهای شد که نادیده گرفتن آن ممکن نبود و فرزند نایف، یعنی محمد بن نایف، نبرد علیه این تهدید را بر عهده گرفت.
• آماده شدن محمد بن نایف برای پست وزارت کشور و جانشینی پدرش •
– فرزند بپا میخیزد
محمد بن نایف همچون نسلهای بسیاری از اشراف سعودی در آمریکا به تحصیل پرداخت و به کالج لویس و کلارک واقع در شهر پورتلند ایالت اورگون رفت، هرچند هیچ مدرکی اخذ نکرد. وی برای آنکه آماده شود جانشین پدرش در وزارت کشور شود در اواخر دهه ۱۹۸۰ در اف.بی.آی مشغول به تحصیل شد و بین سالهای ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۴ نیز در موسسه مقابله با تروریسم اسکاتلندیارد تحصیل کرد. در آن زمان من به عنوان افسر ارشد سیا با امور خاورمیانه سروکار داشتم و متوجه اوجگیری محمد بن نایف شدم.
بعدها من به عنوان دستیار ویژه رئیسجمهور کلینتون در امور خاور نزدیک و شرق آسیا در شورای امنیت ملی الگور معاون رییسجمهور را در ماه مه ۱۹۹۸ در سفرش به خاورمیانه همراهی کردم و به همراه وی از عربستان دیدن کردم. ما در جریان دیدار از ریاض با نایف و فرزندش محمد بن نایف ملاقات کردیم. تنها پس از آن بود که فهمیدیم وزارت کشور عربستان توطئه القاعده برای حمله به کنسولگری آمریکا در جده در جریان حضور معاون رئیسجمهور در آنجا جهت ملاقات با عبدالله ولیعهد وقت را خنثی کرده است.
توطئه علیه الگور یک استثنا بود، زیرا بنلادن به طور کلی از انجام اقدامات خشونتآمیز در داخل عربستان اجتناب میورزید. از آنجا که زیرساختهای القاعده در داخل عربستان تأمینکننده شمار بالایی از اعضا و همچنین حمایت مالی فراوان بود در نتیجه بنلادن ترجیح میداد این مسئله از دید وزارت کشور مخفی بماند و به لطف بیبصیرتی نایف در این راستا عمدتاً موفق بود.
• عربستان در پی رویداد ۱۱ سپتامبر منکر وجود پایگاههای القاعده در خاک خود بود •
سپس حادثه ۱۱ سپتامبر اتفاق افتاد و خبر رسید که ۱۵ نفر از هواپیماربایانی که هواپیماها را در خاک آمریکا ساقط کردند سعودی بودهاند. اما حتی در آن مقطع نیز مقامات سعودی مایل نبودند دیدگاه خود را تغییر دهند. نایف در اواخر ماه دسامبر ۲۰۰۲ همچون بسیاری دیگر از اعضای خانواده سلطنتی متقاعد نشده بود که القاعده در درون مرزهای عربستان دارای پایگاه است و اصرار داشت که هواپیماربایان سعودی «فریب یک توطئه صهیونیستی» را خورده بودند ـ علیرغم آنکه بر اساس منابع سعودی دو نفر از هواپیماربایان قبلاً در توطئه حمله به الگور دست داشتند.
اما پسر نایف کاملاً متفاوت بود. محمد بن نایف تا سال ۲۰۰۱ به یک چهره عمده ـ و مورد احترام ـ در جنگ علیه تروریسم تبدیل شده بود. او دو سال قبل از آن دستیار وزیر کشور شده بود. وی به عنوان دستیار وزیر مسئولیت اداره اکثر امور روزمره وزارتخانه را از پدرش گرفته بود که این امر خیال مقامات آمریکایی را راحت کرده بود. این مسئله به نفع عربستان تمام شد، زیرا بنلادن در همان مقطع آماده میشد تا توجه خود را به سمت موطن خود تغییر دهد. پس از رویداد ۱۱ سپتامبر و سرنگونی طالبان به دست آمریکا، بنلادن به شبکههای زیرزمینی القاعده در داخل عربستان دستور داد عملیات علیه حکومت سلطنتی و متحد آمریکاییاش را آغاز کنند. طالبان میزبان القاعده در افغانستان محسوب میشد.
• آشکار شدن خصومت اسامه بنلادن با خانواده سلطنتی عربستان •
روز ۱۴ فوریه ۲۰۰۳ ـ که مصادف با عید قربان بود ـ نیات بنلادن در عربستان کاملاً مشخص شدند. وی با انتشار یک پیام صوتی با عنوان «در میان گروه شوالیهها» خاندان آل سعود را متهم کرد که در جریان جنگ جهانی اول امپراتوری عثمانی را به انگلیسیها و صهیونیستها فروخته است. وی در این پیام بیان داشت که اکنون خانواده سلطنتی مساجد و دیگر اماکن مقدسه را تسلیم جنگجویان صلیبی آمریکا کرده و به طور مخفیانه با «یهودیها و آمریکاییها» همدست شده تا به فلسطین خیانت کند و یک «اسرائیل بزرگتر» در منطقه به وجود آورد. بنلادن پیشبینی کرده بود که از پایگاههای نیروی هوایی آمریکا در خاک عربستان جهت حمله قریبالوقوع به عراق استفاده خواهد شد و به همین خاطر خاندان سلطنتی عربستان و متحدان آنها در کویت، بحرین و قطر را «خائن» نامید.
• آغاز فعالیتهای تروریستی القاعده در عربستان •
اولین حمله بزرگ در داخل عربستان روز ۱۲ ماه می ۲۰۰۳ در مجتمعی واقع در ریاض اتفاق افتاد. این مجتمع محل زندگی کارشناسان نظامی خارجی بود که با نیروهای مسلح عربستان همکاری میکردند. بیش از ده تروریست القاعده سوار بر خودروهای بمبگذاریشده و مسلح به سلاحهای کوچک به این مجتمع یورش بردند. حداقل هشت آمریکایی، دو استرالیایی، و چند تبعه غربی دیگر به همراه محافظان سعودی مجتمع جان خود را از دست دادند. این اولین مرحله از یک پیکار تروریستی علیه کارکنان خارجی ساکن عربستان و میزبانان سعودی آنها بود. در آن مقطع، «رابرت جوردن» سفیر آمریکا در عربستان بود ماهها بود که بر سعودیها فشار میآورد تا القاعده را جدیتر بگیرند؛ وی حمله ماه مه را پرل هاربر عربستان نامید.
• هشدار رئیس سازمان سیا به خانواده سلطنتی عربستان درباره تهدید القاعده •
بلافاصله بعد از حمله ماه مه، جورج تنت رئیس سازمان سیا در سالهای آخر دولت کلینتون و سالهای ابتدایی ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش به عربستان رفت تا با عبدالله ولیعهد وقت دیدار کند. عبدالله در آن مقطع در پی سکته مغزی ملک فهد حدوداً هشت سالی میشد که به طور بالفعل نایبالسلطنه وی به شمار میرفت. بر اساس کتاب خاطرات «تنت» با عنوان «در چشم طوفان»، وی به ولیعهد گفته بود: «اعلیحضرت، پایان دادن به عمر خانواده شما و حاکمیتتان اکنون به هدف القاعده تبدیل شده است. عوامل القاعده آماده میشوند تا اعضای خانواده سلطنتی را ترور کنند و به اهداف اقتصادی مهم و کلیدی حمله کنند.» «تنت» به سعودیها هشدار داده بود که «ما درباره برنامهریزیها کاملاً آگاهی داریم. حملات متوجه خانواده شما هستند». «تنت» عبدالله و محمد بن نایف را متقاعد کرد که خطر جدی است.
تنت به محمد بن نایف به چشم نزدیکترین شریک سیا در مبارزه با القاعده مینگریست و نقش وی را در رفع تهدیداتی که القاعده بین سالهای ۲۰۰۳ و ۲۰۰۶ متوجه خاندان آل سعود کرده بود مهم و کلیدی میدانست. وی در این باره مینویسد: «مهمترین مخاطب من یک مرد نسبتاً جوان بود که برایش احترام زیادی قائل بودم و به او بسیار اعتماد داشتم.» در آن مقطع بود که محمد بن نایف به پختگی رسید.
• آغاز درگیریهای مسلحانه گسترده میان القاعده و عربستان •
در طول سه سال بعد از آن عربستان به صحنه نبرد تبدیل شد و القاعده به اهدافی حمله کرد که حتی مقر وزارت کشور واقع در ریاض را نیز شامل میشدند. دیگر مجتمعهای مسکونی اتباع خارجی نیز مورد حمله قرار گرفتند و یک آمریکایی ربوده شده و سپس سر بریده شد. درگیریهای مسلحانه میان تروریستهای القاعده و پلیس عملاً در همه شهرهای بزرگ و بسیاری از شهرهای کوچک اتفاق میافتاد. حملات بیشتری علیه اهداف خارجی صورت گرفتند و از جمله یک حمله بزرگ روز ۶ دسامبر ۲۰۰۴ علیه کنسولگری آمریکا در جده اتفاق افتاد که در جریان آن یک دیپلمات زن و جوان آمریکایی نزدیک بود اسیر تروریستها شود. در جریان این نبردها صدها نفر کشته شدند و بسیاری دیگر مجروح شدند. این ناآرامیها طولانیترین ناآرامیهای خشونتآمیزی بودند که عربستان در طول ۵۰ سال قبل از آن مشاهده میکرد و همچنین جدیترین چالشی بود که خاندان آل سعود از زمان روی کار آمدنش در سال ۱۹۰۲ با آن مواجه میشد. حکومت بیش از ۳۰ میلیارد دلار برای جنگ با القاعده هزینه کرده بود.
• تبدیلشدن محمد بن نایف به نماد جنگ عربستان با القاعده •
محمد بن نایف حملات متقابل را هدایت کرد. وزارت کشور فهرستی از اصلیترین تروریستهای تحت تعقیب القاعده را منتشر نمود و سپس تلاش جهت جستجو و دستگیری آنها را آغاز کرد. هرگاه یکی از این افراد در جریان تیراندازی یا عملیات کمین کشته میشد وزارت کشور فهرست خود را بهروزرسانی میکرد و نامهای جدید به آن میافزود. وضعیت در آن مقطع سخت و خطرناک بود ـ اکثر خارجیهایی که میتوانستند از عربستان خارج شوند همین کار را میکردند یا حداقل خانوادههایشان را از کشور خارج میکردند. محمد بن نایف به نماد جنگ عربستان علیه القاعده تبدیل شده بود. وی با حضور در تلویزیون و مصاحبه با روزنامهها تهدیدی که متوجه کشور بود را توضیح میداد.
• غلبه نهایی بر القاعده بدون برانگیختن واکنش منفی مردم •
علیرغم آنکه راهبرد محمد بن نایف یک راهبرد کارآمد و مرگبار بود اما خودش مراقب بود دست به عملیاتهای عظیم و مخل مبتنی بر جستجو و انهدام نزند، زیرا چنین عملیاتهایی خسارات مادی به همراه داشتند و این تصور را به وجود میآوردند که عربستان در آتش جنگ میسوزد. عملیاتهای جستجو و انهدام به صورت هدفمند و گزینشی صورت میگرفتند و از تلفات غیرنظامی و خشونتی که مشخصه عملیاتهای ضدتروریستی در الجزایر در دهه ۱۹۹۰ و در عراق امروز است اجتناب به عمل میآمد. در نتیجه کماندوهای وزارت کشور توانستند تروریستها را شکار کنند بدون آنکه با واکنش منفی مردم را برانگیزند. شاهزاده به خوبی میدانست جنگ با تروریسم زیرزمینی مستلزم حساب و کتاب و مصلحتاندیشی است.
تا سال ۲۰۰۷ مشخص شد که محمد بن نایف و وزارت کشور بر القاعده تفوق یافتهاند و تهدید در حال رنگ باختن است. جهادیها نتوانستند ذهن و قلب مردم عربستان را با خود همراه سازند. با اینکه بسیاری از مردم عربستان با جنگ القاعده علیه آمریکا موافق بودند اما هنگامی که سعودیهای بیگناه در جریان حملات القاعده کشته شدند و جنگ به خاک خودشان کشیده شد آنها هم از خوابوخیال بیرون آمدند. تروریستها نتوانستند حمایت مردم از آرمان خود را جلب کنند و همین امر آنها را به شکست کشانید.
• ظهور القاعده در شبهجزیره عرب •
– سرکرده جاسوسان: محمد بن نایف
سه سال طول کشید تا شکست القاعده در خاک عربستان قطعی شود، اما القاعده به طور کامل نابود نشده بود. این سازمان در عوض در بخشهای زیادی از خاورمیانه و آفریقا گسترش یافته بود. در سال ۲۰۰۹ گروه القاعده در شبهجزیره عرب در یمن ظهور کرد. این گروه جانشین همان گروهی شد که در عربستان مغلوب محمد بن نایف شد. القاعده در شبهجزیره عرب در ماه دسامبر ۲۰۰۹ عمر فرخ عبدالمطلب از اتباع نیجریه را سوار بر پرواز ۲۳۵ نورتوست ایرلاینز کرد تا در این هواپیما را در روز کریسمس در مسیر اونتاریوی جنوبی به دیترویت منفجر سازد. اما مواد منفجرهای که عبدالمطلب زیر لباس خود پنهان کرده بود عمل نکرد و وی توسط یکی از مسافران و خدمه هواپیما از پای درآمد.
محمد بن نایف همواره حواسش به خطراتی که القاعده همچنان متوجه عربستان میکند بوده است. وی در این راستا شبکهای از جاسوسان را به وجود آورده و بیش از یک توطئه علیه آمریکا را خنثی نموده است. هنگامی که القاعده در آستانه انتخابات سال ۲۰۱۰ کنگره آمریکا در هواپیماهای آپز و فدکس که از یمن عازم شیکاگو بودند بمبگذاری کرد محمد بن نایف با کاخ سفید تماس گرفت و شماره رهگیری بستههای مرگبار بمب را به جان برنان مشاور اوباما در امور تروریسم داد. هواپیماهای مذکور در دبی و ایستمیدلند واقع در انگلیس متوقف شد و بمبها خنثی شدند.
• تبدیلشدن محمد بن نایف به یک قهرمان با جان به دربردن از یک سوءقصد •
محمد بن نایف علاوه بر اینکه به عنوان یک فرد اطلاعاتی همهفنحریف در سطح بینالمللی شناخته شده در داخل نیز به خاطر اتفاقی که شش سال پیش نزدیک بود به قیمت جانش تمام شود به یک قهرمان تبدیل شده است. در آن زمان عبدالله عسیری از تروریستهای القاعده گفته بود که خودش را مستقیماً تسلیم معاون وزیر کشور میکند و محمد بن نایف پذیرفت که با او دیدار کند. عسیری قول داده بود که اگر بتواند رو در رو با وزیر ملاقات کند در آن صورت قادر خواهد بود تا رفقایش ـ از جمله برادرش ابراهیم عسیری بمبساز نخبه القاعده که بعدها بمبهای مورد استفاده در هواپیماهای عازم دیترویت و شیکاگو را ساخت ـ را وادار به تسلیم کند. عسیری روز ۲۷ اوت ۲۰۰۹ هنگام ملاقات با محمد بن نایف خودش را منفجر کرد، اما شاهزاده آسیب چندانی ندید. چند ساعت بعد محمد بن نایف بر صفحه تلویزیون ظاهر شد و ماجرا را تعریف کرد، اما وارد جزئیات نشد.
• ماجرای سوءقصد به جان محمد بن نایف •
چند روز بعد لئون پانتا رئیس وقت سیا در جریان دیدار از ریاض شرح کاملتری از ماجرا را دریافت کرد. محمد بن نایف برایش گفته بود که پس از آنکه عبدالله عسیری وارد دفترش شده هر دو بر روی زمین نشسته و به چند پشتی تکیه کردهاند. ناگهان عسیری شروع به لرزیدن کرده و به گریه میافتد. او یک تلفن همراه از جیب لباسش بیرون آورده و میگوید که قصد دارد با اعضای خانوادهاش تماس بگیرد. او پس از آنکه از طریق تلفن با لحن تندی با برادرش ابراهیم صحبت میکند گوشی را به محمد بن نایف میدهد. محمد بن نایف سخن خود را با عبارت «سلام علیکم» آغاز میکند که نزد اعراب مرسوم است و در همان لحظه عسیری خودش را منفجر میکند. مواد منفجره که در بدن عسیری جاسازی شده بودند به سمت پایین منفجر شده و چالهای در محل نشستن وی به وجود میآورند، اما محمد بن نایف جان سالم به درمیبرد.
این حداقل سومین سوءقصد بزرگی بود که علیه شاهزاده صورت میگرفت. اما این سوءقصدها تنها باعث شدند تا محمد بن نایف با عزم و اراده بیشتری عربستان را در حمله به القاعده هدایت کند. یکی از مشخصههای محمد بن نایف این است که همواره به شدت احساس وظیفه میکند. او این خصیصه را از پدرش به ارث برده که به مدت ۳۷ سال وزیر کشور بود.
• نگرانی آمریکاییها از ولیعهدی نایف پدر محمد بن نایف •
در سال ۲۰۱۱ نایف پدر محمد بن نایف ولیعهد عربستان شد. این مسئله باعث نگرانی مقامات آمریکایی شد، زیرا آنها دوست نداشتند نایف به تاجوتخت برسد. همان سال بود که بهار عربی شکوفه زد. بسیاری در غرب از آنچه سرنگونی مسالمتآمیز حکومتهای خودکامه در تونس و مصر به نظر میرسید استقبال کردند. این رویدادها با برگزاری تظاهرات در دیگر نقاط منطقه از جمله شیخنشین بحرین در همسایگی عربستان همراه شدند. با این حال، نایف همانند بسیاری از افراد صاحب قدرت در منطقه از وضعیت به وجود آمده دچار وحشت شد ـ و هنگامی که دید اوباما بر حسنی مبارک فشار میآورد تا از ریاست جمهوری مصر کنار برود خشمگین شد. نایف خواستار مداخله عربستان در بحرین جهت تقویت خانواده سلطنتی سنی حاکم بر منامه شد که با ناآرامیهای اکثریت شیعه مواجه شده بود. در پی آن، اعتراضات در بحرین به شکل وحشیانهای سرکوب شدند و جنبش اصلاحات درهم کوبیده شد. علیرغم اعتراضات بیسروصدای آمریکا اما نیروهای سعودی همچنان در خاک بحرین حضور دارند.
محمد بن نایف نماد بارز سرکوبگری در عربستان است. مخالفان در منطقه خلیج فارس وی را به ترویج صلح سعودی یا همان «پکس سعودیانا» متهم کرده و معتقدند وی همه مخالفان سعودی را تروریست میداند.
• ملک عبدالله رویکرد نرمتری در قبال اصلاحات داشت •
نایف در داخل نیز از ملک عبدالله برادر ناتنیاش مصرانه خواست تا با درخواستها مبنی بر تغییر موافقت نکرده و در برابر آنها واکنش نشان دهد. اما ملک عبدالله رویه نرمتری اتخاذ کرد. وی در طول سالها به صورت محتاطانه و تدریجی اصلاحات محدودی را به اجرا گذاشته بود. در دوران حاکمیت وی زنان بیشتری توانسته بودند از تحصیلات عالیه برخوردار شوند و حداقل چند شغلی دولتی در سطوح متوسط نیز نصیب آنان شده بود. در دربار وی حتی زمزمههایی شنیده میشد مبنی بر اینکه ممکن است روزی به زنان سعودی اجازه رانندگی داده شود. ملک عبدالله همچنین شوراهایی را تشکیل داد که مردم را نمایندگی میکردند و در امور شهری نقش ایفا میکردند. وی صد میلیارد دلار به بهبود وضعیت طبقات پایین و متوسط عربستان اختصاص داد.
• سرکوب حامیان اصلاحات توسط محمد بن نایف•
اما اصلاحات عبدالله هیچگاه شالودههای نظام حاکم بر عربستان را به چالش نکشیدند. وزارت کشور که توسط محمد بن نایف اداره میشد مخالفان را بیرحمانه سرکوب کرد و هرکسی که از اصلاحات حمایت میکرد را به زندان میانداخت. محمد بن نایف در زمینه مقابله با تهدیدات تروریستی که متوجه کشورش بودند ماهر و زبردست بود، اما در زمینه مواجهه با خطرات ناشی از محروم ساختن شهروندان از حق آزادی بیان چندان مهارتی نداشت. اصلاحات عبدالله به تدریج شکل عکس به خود گرفته و به بنبست رسیدند. مرتجعان بار دیگر مسیر اصلاحات را مسدود ساختند.
اما وضعیت سلامت نایف در سال ۲۰۱۲ وی را ناکام گذاشت. وی در ماه ژوئیه همان سال در سن ۷۸ سالگی در شهر ژنو از دنیا رفت. هنگامی که او از دنیا رفت مقامات آمریکایی نفس راحتی کشیدند ـ و نسبت به همکاری با محمد بن نایف فرزند وی خوشبین شدند، زیرا وی در آن زمان ردای شاهزاده ضدتروریسم را بر تن کرده بود.
• اتخاذ تاکتیکهای ابتکاری توسط محمد بن نایف در مقابله با تروریسم •
محمد بن نایف در زمینه اتخاذ تاکتیکهای جدید و ابتکاری در نبرد با تروریسم پیشگام بوده است. وی به ویژه تلاش کرد تروریستهایی که توسط پلیس بازداشت شده یا پس از بیدار شدن از خوابوخیال از گروههای تروریستی جدا شده و به پلیس تسلیم شده بودند را بار دیگر به زندگی بازگرداند. وزارت کشور عربستان در حال حاضر دارای پنج زندان ویژه بسیار امنیتی و ۳۵۰۰ زندانی است که تقریباً همهشان از عوامل سابق القاعده هستند. هدف از نگهداری آنها نه محبوس ساختن آنها بلکه بازپروری و اصلاح آنها است. زندانیها از امتیازات فراوانی برخوردارند، میتوانند با اعضای خانواده خود دیدار کنند، و حتی اجازه مییابند به صورت تحتالحفظ در مراسم عروسی یا تشییعجنازه شرکت کنند؛ خانوادههای آنها در راستای برخورداری از مسکن، خدمات پزشکی، و آموزش بهتر مستمری ویژهای از دولت دریافت میکنند. هدف در واقع وادار ساختن خانوادههای تروریستهای سابق به پذیرش مسئولیت آینده فرزندانشان است. استدلال ورای این موضوع آن است که اگر خانواده احساس کند از بازپروری فرزند یاغی خود منفعت میبرد در آن صورت تلاش خواهد کرد تا خطاهای فرزندش را به وی بقبولاند. وزارت کشور اذعان کرده که ۲۰ درصد از زندانیان بازپروریشده که زندان را ترک میکنند باز هم سراغ فعالیتهای تروریستی میروند، اما این نرخ بازگشت به میزان قابل توجهی کمتر از نرخ بازگشت زندانیان در آمریکا و اروپاست.
• سرکوب مخالفان و تیره شدهن روابط با غرب•
با این وجود سیستمی که محمد بن نایف، ولیعهد فعلی، به اجرا گذاشته دارای نقیصههای مهمی نیز است. محمد بن نایف به عنوان متصدی وزارت ترسناک کشور ـ وی در سال ۲۰۱۲ وزیر کشور شد ـ همانند پدرش نماد سرکوب در کشور محسوب میشود. مخالفان در منطقه خلیج فارس وی را به ترویج صلح سعودی متهم (پکس سعودیانا) میکنند، زیرا عربستان همچنان با همه مخالفان در داخل کشور به مثابه تروریست رفتار میکند.
گستره سرکوب هر نوع مخالفت توسط حکومت روابط نزدیک میان آل سعود و آمریکا و دیگر دموکراسیهای غربی را زیر سؤال برده است. نشریه «اکونومیست» طبق معمول خواستار پایان دادن به روابط تجاری با عربستان و ترغیب ریاض به اتخاذ سیاستهای شفافتر و مسئولانهتر شده است. این نشریه در مقالهای با عنوان «یک پیمان نامقدس» که بلافاصله پس از روی کار آمدن ملک سلمان منتشر شد نوشت: «وهابیتی که آنها [سعودیها] رواج میدهند نه تنها دنیای خارج بلکه خود حاکمیت آل سعود را به مخاطره میاندازد»، زیرا این کار باعث ترویج افراطگرایی میشود.
• حمایت سفتوسخت اوباما از عربستان •
رئیسجمهور اوباما یکی از حامیان سفتوسخت عربستان بوده است؛ عربستان اولین کشور خاورمیانه بود که وی به عنوان رئیسجمهور از آن دیدن کرد. اما اوباما نیز گفته است که عربستان با اینکه با تهدیدات خارجی واقعی، از جمله از طرف ایران، مواجه است اما تهدید داخلی جدیترین تهدید قلمداد میشود. جمعیت عربستان «در برخی موارد ناخشنود و بیزار شده است، جوانان بیکارند، یک ایدئولوژی ویرانگر و پوچگرایانه موجود است، و این باور وجود دارد که هیچ راهکار سیاسی مشروع برای رفع نارضایتیها وجود ندارد». اوباما وعده داده که با رهبران عربستان «گفتگوهای سخت و جدی» درباره آزادسازی برخی سیاستها خواهد داشت.
• گرایش بیشتر به تشکیلات وهابیت در پی روی کار آمدن ملک سلمان •
ملک سلمان در عوض کشور را حتی بیشازپیش به سمت تشکیلات وهابیت سوق داده است. او تنها عضو زن کابینه را بلافاصله پس از رسیدن به تاجوتخت از کابینه اخراج کرد؛ عضو مذکور مدافع تربیتبدنی دختران بود و به همین خاطر در معرض حملات تندروها قرار گرفته بود. ملک سلمان اغلب با اعضای مرتجع روحانیون ارشد ملاقات میکند. وی در طول ۵۰ سالی که حاکم ریاض بود روابط نزدیکی با این روحانیون برقرار کرد. در دورانی که ملک سلمان حاکم ریاض بود جمعیت این شهر از ۲۰۰۰۰۰ نفر به بیش از ۷ میلیون نفر افزایش یافت اما همچنان محافظهکارترین شهر اسلام باقی ماند.
• ظهور داعش یک چالش جدید پیش روی عربستان به وجود آورده است •
– ورود داعش و یمن به صحنه
اسلام وهابی عربستان بنیادیترین شاخه اسلام سنی به شمار میرود. اما این شاخه از اسلام اکنون تحتالشعاع آن دسته از افراطگرایان مذهبی قرار گرفته که کمتحملتر، بیگانههراستر، و بسیار خشنتر از وهابیها هستند. ظهور دهشتانگیز دولت اسلامی عراق و شام (داعش) در سال ۲۰۱۴ چالشی جدید برای دنیا و به ویژه محمد بن نایف و برنامه مقابله با تروریست وی بوده است. داعش در واقع میراثدار گروه القاعده در بینالنهرین است که در جریان حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۷ به فعالیتهای زیرزمینی روی آورد و پس از خروج نیروهای خارجی از عراق بار دیگر فعالیتهای علنی را از سر گرفت. این گروه در چند جبهه دست به پیکار زده است. داعش در سالهای ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ حمله به زندانهای عراق که محل حبس تروریستهای القاعده بودند را آغاز کرد و برای کمک به احیای خود زیرساختهایی در کشور سوریه به وجود آورد. این گروه در تابستان ۲۰۱۴ دست به یک حمله برقآسا به مناطق سنینشین عراق زد، کنترل موصل دومین شهر بزرگ کشور را به دست گرفت، و تأسیس یک خلافت جهت حکومت بر کل اسلام را اعلام کرد.
• اعلام قصد داعش مبنی بر تحت کنترل گرفتن مساجد مکه و مدینه •
در ماه نوامبر ۲۰۱۴ داعش اعلام کرد که قصد دارد کنترل مساجد مکه و مدینه را در دست گرفته و «سر افعی» ـ یعنی خانواده سلطنتی عربستان ـ را از آنجا بیرون کند. نشریه انگلیسیزبان داعش مقالهای در این رابطه منتشر کرد و تصویری از کعبه را به روی جلد آورد که پرچم سیاه داعش بر فراز آن افراشته شده بود. جنگجویان داعش به پستهای مرزبانی عربستان در مرز با عراق حمله بردهاند و بمبگذاران انتحاری این گروه به عربستان اعزام شدهاند تا خود را در مساجد شیعیان منفجر کنند و بدین ترتیب به خصومتهای فرقهای دامن بزنند. وزارت کشور عربستان در پاسخ به این تهدیدات صدها نفر از عوامل داعش را بازداشت کرده و مشغول ساختن یک حصار یا دیوار امنیتی ۶۰۰ مایلی در امتداد مرز عربستان و عراق است. این دیوار مشابه دیوار ۱۰۰۰ مایلی در مرز عربستان و عراق است که با هدف شکست دادن القاعده در شبهجزیره عرب ایجاد شده است.
• درگذشت ملک عبدالله پس از ۲۰ سال حکومت بر عربستان •
ملک عبدالله در ماه ژانویه سال جاری پس از تقریباً ۲۰ سال حکومت بر عربستان از دنیا رفت. وی در ابتدا به عنوان ولیعهد جای ملک فهد را گرفت که دچار ناتوانی شده بود و سپس به پادشاهی رسید. عبدالله که پس از مرگ دو ولیعهد دیگر، یعنی سلطان و نایف، ولیعهد شده بود تلاش خود را کرد تا فرآیند جانشینی خود را سروسامان دهد. وی در ماه جولای ۲۰۱۲ شاهزاده مقرن برادر ناتنی خود را به عنوان معاون نخستوزیر منصوب کرد. وی پس از سلمان ولیعهد وقت و برادر ناتنی دیگر عبدالله که اکنون پادشاه عربستان است در رده دوم جانشینی قرار میگرفت. مقرن ارتباط بسیار نزدیکی با عبدالله و اصلاحاتش داشت.
• ملک عبدالله بر اساس معیارهای سعودی یک اصلاحطلب بود•
درگذشت عبدالله نقطهعطف بزرگی در تاریخ عربستان بود. وی که بر اساس معیارهای سعودی یک اصلاحطلب به شمار میرفت بیش از دیگر برادرانش حکومت کرد و روزهای پرمخاطرهای را تجربه نمود. او خود شخصاً سلمان را به عنوان جانشین تعیین کرد. سلمان ۱۳ سال از عبدالله کوچکتر بود. سلمان پس از آنکه به پادشاهی رسید همانگونه که انتظار میرفت مقرن را به ولیعهدی منصوب کرد و محمد بن نایف را به عنوان جانشین دوم به عنوان معاون نخستوزیر منصوب نمود. تصور میشد مقرن سی و پنجمین فرزند ابن سعود که در سال ۱۹۴۵ متولد شد روزی به پادشاهی خواهد رسید و در نتیجه محمد بن نایف برای آنکه زمینه پادشاهی خود و انتقال پادشاهی از فرزندان ابن به فرزندان خود را فراهم سازد چند سالی وقت خواهد داشت.
• تغییر ناگهانی و غیرمنتظره ولیعهد توسط ملک سلمان•
اما همه چیز به طور غیرمنتظره و حیرتآوری دستخوش تغییر شد. ساعت چهار صبح روز ۲۹ آوریل سلمان مقرن را از ولیعهدی برکنار و محمد بن نایف را به عنوان ولیعهد جدید منصوب کرد. محمد بن سلمان فرزند ملک سلمان نیز جانشین ولیعهد شد. هنوز هیچگونه توضیحی در رابطه با دلیل برکناری ولیعهد داده نشده است. این گمانهزنی وجود دارد که چون محمد بن نایف پسری از خود ندارد (وی تنها دو دختر دارد) ملک سلمان وی را ولیعهد کرده است، زیرا بدین ترتیب محمد بن سلمان ـ که به گفته برخی منابع هنوز ۳۰ سالش نشده است ـ شانس بیشتری مییابد که روزی به تاجوتخت برسد. برخی نیز حدس میزنند که محمد بن نایف دیر یا زود از ولیعهدی برکنار میشود تا پادشاهی محمد بن سلمان قطعی شود.
• بیزاری دیگر شاهزادگان از محمد بن سلمان •
جاهطلبیهای لجامگسیخته محمد بن سلمان باعث شده تا بسیاری از شاهزادگان دیگر از وی بیزار شوند. او به تکبر و بیرحمی مشهور است. وی سیاستهای نفتی را تحت کنترل خود دارد، اما فقدان تجربه در زمینه صنعت انرژی کاملاً نزد وی واضح و آشکار است. با این حال، مهمترین آسیبپذیریاش این است که وی به عنوان وزیر دفاع و نیروی محرکه و حامی علنی سیاستهای عربستان در قبال همسایه بسیار فقیر و فاقد ثبات سیاسی خود در شبهجزیره، یعنی یمن، به چهره شناختهشدهای تبدیل شده است.
• حمایت عربستان از شیعیان زیدی یمن در گذشته •
یمن همیشه خاری در چشم عربستان بوده است. ابن سعود در سال ۱۹۳۴ با یمن وارد جنگ شد. ارتش وی بخش اعظم دشتهای پست ساحلی در امتداد دریای سرخ را تصرف کرد اما نتوانست نقاط مرکزی و کوهستانی یمن را تصرف کند. بر اساس یک پیمان صلح چند استان مرزی یمن تسلیم عربستان شدند و همین امر باعث شد جنبشی دیرین برای بازپسگیری مناطق از دست رفته در یمن به وجود بیاید. در دهه ۱۹۶۰ سعودیها از حکام شیعه زیدی که به طور سنتی بر یمن حکومت میکردند در برابر جنبش جمهوریخواه تحت حمایت مصر که سرنگونی همه حکومتهای سلطنتی شبهجزیره عرب را تهدید کرده بود حمایت نمودند.
• ترس عربستان از نزدیکی حوثیهای یمن با ایران •
اما در ماه مارس سال جاری عربستان دست به حمله هوایی علیه حوثیها زد. حوثیها همان شورشیان شیعه زیدی هستند که پاییز سال گذشته حکومت طرفدار عربستان در صنعا را سرنگون کردند و کنترل بخش اعظم کشور را در دست گرفتند. سعودیها به ویژه از تصمیم زیدیها مبنی بر برقراری پرواز مستقیم به تهران (که برای اولین بار صورت میگرفت) نگران شدند و از این میترسیدند که زیدیها دسترسی ایران به بندر حدیده را ممکن سازند و یک قرارداد نفتی ارزان با ایران منعقد کنند. ریاض بهجز عمان حمایت دیگر کشورهای عرب خلیج فارس از حملات هوایی خود را جلب کرد. اردن، مراکش، و مصر نیز در جنگ با یمن به عربستان پیوستند اما پاکستان که متحد قدیمی عربستان به شمار میرود از شرکت در جنگ امتناع کرد. ائتلاف عربستان بر ضد یمن که از حمایت آمریکا برخوردار است دیگر کشورهای منطقه خلیج فارس و همچنین مصر و سودان را شامل میشود.
• حمایت اطلاعاتی و لجستیکی آمریکا از ائتلاف عربستان بر ضد یمن•
آمریکا علیرغم آنکه تنها چند ساعت قبل از وقوع اولین حمله از طریق ریاض از ماجرا حمله آگاه شد اما در حال حاضر کمکهای اطلاعاتی و لجستیکی به ائتلاف ارائه میدهد. عربستان در ابتدا پیکار خود را «عملیات توفان اراده» نامید که به گونهای تعمدی حمله آمریکا علیه حکومت صدام حسین و اخراج نیروهای عراقی از کویت در سال ۱۹۹۱ را به ذهن متبادر میساخت. حمله به یمن قاطعترین اقدام در حوزه سیاست خارجی عربستان در تاریخ معاصر این کشور به شمار میرود. مداخلات پیشین عربستان در یمن به صورت مخفیانه صورت میگرفتند. ملک سلمان توان نظامی عربستان را به شکل تهاجمی به نمایش گذاشته است، آنهم به گونهای که از دوران حکومت پدرش ابن سعود در دهه ۱۹۳۰ تاکنون بیسابقه بوده است. اکنون دیگر منافع بسیاری در خطر هستند.
با این حال، ماجراجویی در یمن تا اینجای کار خوب پیش نرفته است و جنگ به نظر به بنبست رسیده است. عربستان و متحدانش حریم هوایی و سواحل جنوبی و همچنین بندر عدن در جنوب کشور را به کنترل خود درآوردهاند، اما حوثیها و متحدانشان همچنان بخش اعظم شمال یمن را در کنترل خود دارند.
• حمله عربستان به یمن به نفع القاعده تمام شده است •
در ضمن، در نتیجه محاصره یمن توسط عربستان یک فاجعه انسانی برای جمعیت ۲۵ میلیونی یمن در حال شکلگیری است و جنگ کاملاً به نفع القاعده در شبهجزیره عرب تمام شده است. در حالی که عربستان با حوثیها میجنگد بخش زیادی از شرق یمن حتی بیش از حد معمول گرفتار هرجومرج شده و القاعده را قادر ساخته تا کنترل بخشهای بزرگی از استان حضرموت واقع در جنوب شرق را در دست گیرد. استان حضرموت همانجایی است که پدر بنلادن و خانوادهاش قبل از مهاجرت به عربستان در دهه ۱۹۳۰ در آنجا زندگی میکردند.
• جنگ یمن و کشمکش ایران و عربستان بر سر هژمونی منطقهای •
جنگ یمن که اولین آزمون بزرگ سیاست خارجی ملک سلمان به شمار میرود پیامدهای عمیقی برای ثبات عربستان، شبهجزیره عرب، و کل منطقه به همراه داشته است. این جنگ از ابعاد فرقهای سنی ـ شیعه برخوردار است و همچنین به عرصهای برای کشمکش گستردهتر عربستان و ایران بر سر دستیابی به هژمونی منطقهای تبدیل شده است. به علاوه، از آنجا که جنگ تا حدودی به خاطر تحقق خواسته یمنیها مبنی بر شکلگیری یک حکومت فراگیرتر در کشور بوده است در نتیجه مأموریت نیمهتمام بهار عربی را نیز نمایندگی میکند آنهم در حالی که سعودیها خودشان قاطعانه در برابر بهار عربی مقاومت کردهاند.
احتمال میرود که تداوم جنگ باعث شود که بازیگران بیشتری درگیر آن شوند و جنگ به دیگر کشورها نیز سرایت کند. جنگ در یمن پیشاپیش باعث بروز درگیریهای خشونتآمیز میان نیروهای وزارت کشور و جنگجویان شیعه در استان شرقی عربستان شده است.
• جنگ یمن میتواند به لکه سیاه دوران حاکمیت ملک سلمان تبدیل شود •
خلاصه کلام اینکه یمن ممکن است در نهایت حاکمیت ملک سلمان را لکهدار سازد و به یک عامل خطرناک و مرگبار برای جاهطلبیهای محمد بن نایف و محمد بن سلمان تبدیل شود. با توجه به آنکه محمد بن سلمان به عنوان وزیر دفاع به میزان زیادی خواستار جنگ بوده است در نتیجه وی بیشتر از بقیه متضرر میشود. وی تا اینجای کار چشم و گوش پدرش بوده و به نمایندگی از پدرش از روسیه و فرانسه دیدن کرده است. ملک سلمان برای آنکه نشان دهد از تصمیم اوباما مبنی بر انعقاد توافق هستهای با ایران دلخور است به طور ناگهانی برنامه ملاقات با رئیسجمهور آمریکا در کمپدیوید را لغو کرد و محمد بن سلمان و محمد بن نایف را به جای خود به کمپدیوید فرستاد. اوباما در رابطه با اجرای اصلاحات به آنها فشار آورد اما از جنگ آنها علیه یمن حمایت کرد. هنگامی که ملک سلمان در نهایت به واشنگتن سفر کرد گفتگوها میان وی و مقامات آمریکا کوتاه و مختصر بودند و در این گفتگوها مخاطب بیشتر محمد به سلمان بود تا پدرش.
• محمد بن نایف بیش از هر شاهزاده سعودی دیگری طرفدار آمریکاست •
محمد بن نایف شاید بیش از هر شاهزاده دیگری که تاکنون در عربستان در مسیر پادشاهی قرار گرفته طرفدار آمریکا باشد. او احتمالاً موفقترین افسر اطلاعاتی در جهان عرب در حال حاضر به شمار میرود. «پانتا» نیز همچون «تنت» محمد بن نایف را ستوده و او را «زرنگترین و موفقترین فرد از تبار خویش» نامیده است. تنها ملک فهد که او نیز زمانی وزیر کشور بود شاید تا این حد به طور غریزی حامی منافع آمریکا بود. محمد بن نایف برخلاف پدرش ظاهراً از اینکه از نزدیک با آمریکاییها همکاری کند مشکلی ندارد. او ظاهراً در کمپدیوید ارتباط خوبی با اوباما برقرار کرد. مأموران وی مغز متفکر حمله حزبالله به سربازخانه نیروهای آمریکایی در برجهای خبر واقع در عربستان را دستگیر کردند. این حمله به کشته شدن ۱۹ سرباز آمریکایی انجامید. محمد بن نایف در حال حاضر بیش از هر سعودی دیگری دارای مسئولیت است و با توجه به هرجومرج به وجود آمده در خاورمیانه در پی بهار عربی این مسئولیت احتمالاً سنگینتر هم خواهد شد. او خود میداند که به متحدانی نیاز دارد.
• آمریکا نباید نسبت به اصلاحات در عربستان خوشبین باشد •
اما واشنگتن نباید خیال کند که محمد بن نایف به نصیحت غرب گوش کرده و دست به اصلاحات در کشور خواهد زد. عربستان آشکارا نشان داده که در مخالفت با آرمانهای بهار عربی سال ۲۰۱۱ و آنچه بسیاری در غرب میستایند پیشگام است. سعودیها به مهندسی کودتای سال ۲۰۱۳ در مصر که به بازگشت حاکمیت نظامی در بزرگترین کشور عربی انجامید کمک کردند و بدین طریق ضربه مرگباری به بهار عربی وارد کردند. آنها در زمینه مقابله با تروریسم دارای مهارت هستند، اما در زمینه مقابله با انقلابها نیز گستاخ و کارآزمودهاند.
• خانواده سلطنتی عربستان از تشکیلات وهابیت فاصله نخواهد گرفت •
عربستان آخرین حکومت سلطنتی مطلق در دنیا به شمار میرود. عربستان تجربه «گورباچف» را تکرار نخواهد کرد، زیرا خانواده سلطنتی از کنترل خود بر کشور صرفنظر نخواهد کرد و از پیوند خود با وهابیها و اعتقادات آنها دست نخواهد کشید. ملک سلمان، محمد بن نایف ولیعهد وی، محمد بن سلمان جانشین ولیعهد، و عملاً بقیه تشکیلات سعودی بر این باورند که نه به خاطر عزم و اراده سخت خود جهت ادامه سلطنت بلکه به خاطر اتحاد با روحانیون وهابی بوده که توانستهاند به مدت بیش از دو و نیم قرن در عرصه متلاطم سیاست خاورمیانه دوام بیاورند.
آل سعود برخلاف عثمانیها، ناصریها، کمونیستها، بعثیها و بیشتر خاندانهای سلطنتی دیگر همچنان پابرجا مانده است. در سال ۱۹۷۹ بسیاری تصور میکردند که سرنوشت آنها هم شبیه سرنوشت شاه ایران خواهد بود. من در آن زمان به عنوان تحلیلگر جوان سازمان سیا مسئول پرونده عربستان بودم. در آن زمان پیشبینی من این بود که آل سعود تا دههها همچنان دوام خواهند آورد. هنوز برای نوشتن سوگنامه آنها خیلی زود است، اما تصور میکنم دیگر خیلی دیر شده که از آنها انتظار تغییر داشته باشیم.