به گزارش گروه بين الملل خبرگزاري دانشجو، به گزارش اشراف، اندیشکده واشنگتن در یادداشتی به قلم جیمز جفری سفیر سابق آمریکا در عراق و ترکیه و عضو برجسته این مؤسسه و رابرت فورد دیپلمات سابق آمریکا در سوریه و عضو ارشد موسسه خاورمیانه نوشت: بر اساس تجربه زیاد ما در عراق، این کشور از دست نرفته است؛ اما در یک بنبست بحرانی است. بیشتر اهداف ایالات متحده آمریکا محقق شده است، اما دو نیروی مخالف و متخاصم (داعش و ایران) تلاش دارند تا عراق را کنترل کرده و منطقه را بیثبات کنند. ایالات متحده آمریکا میتواند دوستان عراقی خود را با مبارزه مؤثرتر و سریعتری علیه داعش و افزایش مساعدتها به بغداد و دولت اربیل یاری داده و به ثبات آنجا کمک کند. اما چنانچه این کار صورت نگیرد، پیامدهای هولناکی در انتظار نظم منطقهای است.
مرکز رصد راهبردی اشراف بدون تایید محتوا و ادعاهای مطرح شده در این گزارش، ترجمه کامل آن را صرفا جهت اطلاع نخبگان، کارشناسان، پژوهشگران، دانشجویان و تصمیمگیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاههای اندیشکدههای غربی منتشر میکند و دروغ پراکنیها، اطلاعات نادرست، اتهامات و القائات این گزارش مورد تأیید اشراف نمیباشد.
• آمریکاییها بهای سنگینی را در عراق پرداخت کردند اما نتیجه دلخواه خود را نگرفتند •
ما از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۵ زمانی که عراق گرفتار درگیریهای داخلی و جنگهای وحشتناکی بود با همدیگر در سفارت آمریکا در بغداد همکاری داشتیم. هرکدام از ما برای مأموریتهای بیشتر در عراق داوطلب شده بودیم تا به دیدگاه و تجربیاتمان در خصوص تحولات عراق بیفزاییم. ما به جنگ نزدیک بودیم و ارتش امریکا و پرسنل غیرنظامی تلاش زیادی کردند تا عراقیها کشورشان را حفظ کنند. با توجه به پیشبینی برخی تحلیلگران که عراق یک کشور شکستخورده و رو به افول است، ما در وهله اول برای مشاهده اوضاع از عراق بازدید کردیم. آمریکاییها بهای سنگینی را در عراق پرداخت کردند و از اینرو در مورد سرنوشت عراق انتظارت و استانداردهای زیادی دارند. عراق به هیچکدام از آن استانداردها دستنیافته است.
• آیا عراق یک کشور شکست خورده است؟•
اما ناامیدی ما که شیعه و سنی عرب و کردها، مسیحیان و ترکها و بسیاری از گروههای مذهبی و قومی دیگر با یکدیگر به خوبی در تعامل نیستند به این معنا نیست که عراق یک کشور شکستخورده است و خواهد بود. در حقیقت، بعد از جنگهای خصمانه در بغداد در کمتر از یک دهه گذشته، پایتخت این کشور نسبتاً آرام است و به لحاظ فیزیکی نیز بسیار بهتر به نظر میرسد. پارلمان عراق با تحرک مسائل را به بحث میگذارد و نخستوزیر و کابینه را در صلح و آرامش و مطابق با قانون اساسی انتخاب میکند. چند کشور دیگر در منطقه اینگونهاند؟ اعراب سنی که ما از سه استان آنها دیدار کردیم همگی خواستار تشکیل دولتهای محلی توانمند در یک عراق یکپارچه بودند. این از خواستهی آنها نسبت به ده سال گذشته عراق بسیار متفاوت است که همچون همسایگان عربشان دولت مرکزی قدرتمند دارند و طرز فکر عربهای سنی جدید بسیار نزدیک به قانون اساسی ۲۰۰۵ است که شیعیان عراق و کردها آن را نگاشتند.
• ایجاد یک دولت عراقی فدرال کاملا قابلدستیابی است•
روابط بین دولت مرکزی در بغداد و دولت منطقهای کرد در اربیل تیره است. اما اربیل اعلام استقلال نکرده است. کردهای عراق استقلال زیادی در دولت عراق دارند، و سیاست کردهای عراق در حال توسعه و تکامل است. بغداد و اربیل بیسروصدا در حال ادامه مذاکره درباره نحوه مدیریت درآمدهای حاصل از صادرات نفتی هستند. لحن دولت مرکزی بغداد و مسئولان کرد منطقه بسیار بهتر و عملگرایانهتر از یک دهه قبل است. هر دو دولت متوجه هستند که آنها یک دشمن مشترک دارند که داعش است. بنابراین موفقیت در ایجاد یک دولت عراقی فدرال هنوز قطعی نشده اما کاملاً قابلدستیابی است.
• ایران به دنبال تسلط در عراق است•
اما این لحظهی چالشبرانگیز خاصی است. بغداد و اربیل با بحرانهای ملی و سیاسی مشترکی مواجه هستند. بحران مالی برای کردها خطرناکتر است و بحران سیاسی برای بغداد. این بحرانهای سیاسی و مالی تا حدی توسط داعش ایجاد شده اما بیشک توسط آنها تشدید شده است. عبادی نخستوزیر عراق با چالشهای بزرگی از سوی نیروهای سیاسی وشبهنظامی ایران مواجه است که اصلاحات را رد میکند و تمایلی به صلح و سازش ملی ندارد. تمامی عراقیها معتقدند که ایران، همچون در سوریه، در بیشترین موضع بهرهبرداری در عراق است و از عدم کامیابی علیه داعش سوءاستفاده کرده است و این امر اکنون با توجه به توافقنامه همکاری اطلاعاتی با روسیه نیز احتمالاً قوت میگیرد (هرچند دولت عراق میگوید عملیات را با مسکو هماهنگ نمیکند). اگر بغدادِ تحت کنترل شیعیان و جنوب تحت نفوذ تهران قرار گیرد، صلح میان سه گروه اصلی عراق خاتمه مییابد و یک کشوری که بیشتر از لحاظ فرقهای شیعه است را بیشتر به ایرانیها نزدیک میکند. این نسخهای است که رهبر داعش به آن امید بسته است؛ چون یک کشور فرقهای خطرناک، اعضای بسیاری را برای خلفای داعش دستوپا میکند تا جایگزین تلفات نبردهای خود کند.
• عراقی که به ایران و سوریه بپیوندد، باعث ایجاد هلال شیعه میشود•
خیلی مهم است که عراق این راه را دنبال نکند. اگر چنین کند، عراقیها و منطقه، ایالات متحده آمریکا را برای عدم شکست داعش و سپس سقوط یک همپیمان متهم خواهند کرد. عراقی که به ایران و سوریه بپیوندد، باعث ایجاد “هلال شیعه” میشود که ملک عبدالله اردن آن را هشدار داده بود. علاوه بر آن، ذخایر نفتی ۱۴۰ میلیارد بشکهای جنوب عراق به همراه ذخایر مشابه ایران از ۲۶۸ میلیارد بشکه عربستان سعودی فراتر است. این تغییر موازنه قدرت از این بُعد در میان منطقه به نفع ایران (و کمتر از آن به نفع داعش) میتواند منطقه، همپیمانان و شرکای نزدیک آمریکا و در نهایت خود آمریکا را به سمت درگیرهای منطقهای شیعه-سنی سوق دهد. این جنگ دیرینه شیعه-سنی هم روسیه و هم افراطیونی که از غرب به ویژه آمریکا بیزارند را منتفع خواهد ساخت.
• حفظ عراق یکپارچه و حامی آمریکا یکی از منافع حیاتی آمریکاست•
حفظ عراق یکپارچه و حامی آمریکا یکی از منافع حیاتی آمریکاست. لذا حیاتیترین مسئله مبارزه جدیتر علیه داعش است. استراتژی “انحطاط-نابودی” آمریکا بر این فرض است که زمان به نفع ماست (“سه تا پنج سال” که گاهی ما میشنویم “یک دهه”). اما اینگونه نیست. شکست در اقدام در سوریه، داعش را به وجود آورده است، سپس موج پناهندگانی که ثبات منطقه اتحادیه اروپا را به خطر میاندازند و هماکنون ورود مجدد و خطرناک روسیه به منطقه. علاوه بر آن، درصورتیکه ایالات متحده آمریکا زودتر از وقایع اقدام نکند، رویدادهای غیرمترقبه ناخوشایند یکی از معدود پیشبینیهای قابل اطمینان ما خواهد بود. اینکه چگونه مبارزه نظامی آمریکا علیه داعش شدیدتر و سریعتر شود، موضوعی نظامی و فراتر از [دایره] ماست، اما با توجه به توان نظامی آمریکا، محدودیتهای انجام آن عمدتاً سیاسی است و بنابراین موضوع مناسبی برای بحث عمومی است.
• پوتین بهرغم محدودیتها در سوریه مداخله کرد•
پوتین که ابزار نظامی ضعیفتری را در اختیار دارد، اجازه نداد دغدغههای سیاسی و لجستیکی حرکت وی به منطقه را محدود کند. عملیات نجات هوشمندانه نیروهای ویژه در ۲۲ اکتبر نشاندهنده ظرفیت بیشتر ماست. حمایت عمومی/مردمی طبق نظرسنجی ۲۰۱۵ اندیشکده شورای شیکاگو وجود دارد. جدای از اقدام نظامی، ایالات متحده آمریکا میبایست بر روی اهداف معدود مهمی تمرکز کند— من جمله کمک به بغداد و عربهای سنی در نیل به یک توافق دوجانبه، کاهش برخی بارهای مالی طاقتفرسا بر کردها (با کمک به پناهندگان و آوارگان داخلی و رساندن سلاحهای لازم به اربیل)، و نادیده نگرفتن مشکلات حکومتی داخلی اما بیش از آن ترغیب اربیل و بغداد برای حل مشکلات جهت تقویت ثبات بلند-مدت.
اصلا معلوم نیست کی داره میزنه کی داره کتک میخوره ولی یه چیزی روشنه
بازنده این شلم شوربا فقط مردم سوریه و عراق هستن
دل آدم برا کودکای سوری و عراقی میسوزه