به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاري دانشجو»، به گزارش اشراف، اندیشکده آمریکایی بروکینگز در گزارشی راهبردی به قلم رابرت آینهورن دستیار سابق وزیر خارجه آمریکا در امور خلع سلاح و عضو تیم مذاکره کننده هسته ای این کشور با ایران طی سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۳ که هم اکنون در اندیشکده بروکینگز فعالیت میکند در تحلیلی مفصل “برنامه جامع اقدام مشترک” را با طرح ۶ سؤال بررسی کرده است. مواضع و اظهارات آینهورن به عنوان یک کارشناس ارشد در حوزه خلع سلاح و عدم اشاعه و با توجه به اینکه سالها مشاور دولت اوباما بوده است همواره مورد توجه مقامات رسمی و حلقههای تصمیمگیر آمریکا قرار میگیرد. چکیده این یادداشت در ادامه میآید:
مرکز رصد راهبردی اشراف بدون تایید محتوا و ادعاهای مطرح شده در این گزارش، ترجمه کامل آن را صرفا جهت اطلاع نخبگان، کارشناسان، پژوهشگران، دانشجویان و تصمیمگیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاههای اندیشکدههای غربی منتشر میکند و دروغ پراکنیها، اطلاعات نادرست، اتهامات و القائات این گزارش مورد تأیید اشراف نمیباشد.
بسیاری از عناصر برجام به طرز گستردهای مثبت دیده شده است. کاهش عمده در تعداد سانتریفیوژهای نصب شده و نیز ذخیره اورانیوم غنی شده، بعلاوه محدودیتهای دیگر در میزان غنیسازی زمان لازم برای تولید مواد لازم برای تولید یک سلاح هستهای را طولانی میکند و طی ۱۰ سال اول توافق را دست کم به یک سال افزایش میدهد. بازطراحی راکتور آب سنگین اراک، خروج سوخت مصرفی از ایران و ۱۵ سال ممنوعیت بازفرآوری به طور موثری مسیر پلوتونیوم به سوی بمب را در آینده قابل پیش بینی سد میکند.
محدودیتها بر روی تحقیق و توسعه و سانتریفیوژهای پیشرفته برای ۱۰ سال اول بسیار محدودکننده است و به ایران اجازه میدهد تنها ماشینهای منفرد و یا آبشارهای بسیار کوچک را آزمایش کند. آزمایش پیشرفتهترین سانتریفیوژهای ایران و آبشارهای با مقیاس عملیاتی تنها پس از یک دهه انجام میشود.
توافق همچنین درجه اعتماد بالایی برای کشف عدم همکاری ایران در تاسیسات اعلام شده را تضمین میکند، این امر به دلیل استفاده از تکنولوژیهای پیشرفته راستی آزمایی و حجم و شدت سازوکارهای نظارت است.
همچنین روند حل و فصل اختلافات درباره دسترسی به سایتها به امریکا و شرکای اروپایی خود برای تسلط بر ایران (حتی در صورت حمایت چین و روسیه) و الزام ایران به ارائه دسترسی به آژانس بین المللی انرژی اتمی به هر مکانی، تضمین کننده این است که تاسیسات نظامی نیز برای (دسترسی) بازرسان ممنوع نخواهد بود.
برنامه جامع اقدام مشترک -علی رغم گفتمان ایران مبنی بر پایان یافتن تحریمها در روز دستیابی به توافق- اعلام میکند که تا زمانی که آژانس اجرای تعهدات ایران را تأیید نکند تهران تعدیل تحریمها را کسب نمیکند. بر اساس یک روند بازگشت بی سابقه، اگر آمریکا ایران را به عدم اجرای جدی تعهداتش متهم کند، تحریمهای قبلی شورای امنیت اعمال خواهد شد، مگر اینکه یک قطعنامه جدید شورای امنیت برای حفظ تعلیق تحریمها تصویب شود. ضمائم توافق شامل جزئیات متعدد فنی است که ابهامات را در اجرای آن به حداقل میرساند.
– سؤال اول: پس از دهه اول توافق چه بر سر برنامه هستهای ایران میآید؟
برنامه جامع اقدام مشترک تضمین خواهد کرد که دست کم طی ۱۰ سال اول ایران یک سال تا کسب مواد لازم برای تولید یک بمب فاصله خواهد داشت. اما پس از سال دهم وزمانی که ایران برای افزایش تعداد سانتریفیوژهای عملیاتی خود آزاد میشود و همچنین از سال پانزدهم که ایران قادر به افزایش سطح غنی سازی و ذخیره اورانویم غنی شده خود میشود، دوره گریز هسته ای احتمالاً به چند هفته کاهش مییابد و ایران کشوری “در آستانه” هسته ای شدن نظامی قرار میگیرد.
با این حال عوامل متعدد توافق هستهای مانع از افزایش سریع قابلیت ایران در موضوع غنی سازی میشود. محدودیت سختگیرانه در موضوع توسعه و تحقیق طی ۱۰ سال اول باعث میشود ایران نیازمند توسعه و تحقیق بیشتری بر روی ساتریفیوژهای پیشرفته پس از سال دهم باشد و زمان عملیاتی شدن آنها را افزایش میدهد/ بعلاوه حفظظ سقف ۳۰۰ کیلوگرم اورانیوم با غنای ۳.۶۷ درصد برای ۱۵ سال شیب زمان گریز را در سالهای ۱۰ تا ۱۵ کاهش میدهد.
همچنین ایران بر اساس تعهداتش به پروتکل الحاقی، پاییز امسال به آژانس برنامه ای را ارائه میکند که بخشی از آن شامل شیب و روند گسترش برنامه غنی سازی را تا ۱۴ سال آینده است. بر اساس گزارشات ایران برنامه غنی سازی خود را به صورت تدریجی توسعه خواهد داد. بر اساس این عوامل، انتظار میرود که حداقل تا سال چهاردهم، زمان گریز ایران بیشتر از زمان کنونی و احتمالاً حدود ۶ ماه باشد، بعلاوه اگر ایران با مشکلات فنی در توسعه و ساخت سانتریفیوژهای پیشرفته مواجه شود که امر عجیبی نیست زمان گریز بیشتر خواهد بود.
با این حال، در نقطهای- احتمالاً بین سالهای ۱۵ تا ۲۰- ایران قادر خواهد بود ظرفیت غنی سازی خود افزایش داده و زمان گریز به چند هفته میرسد. در چنین زمانی، سؤال این است که میتوان مانع از تصمیمگیری ایران برای گذر از آستانه و ساخت سلاح هستهای شد (یا خیر؟). اما مشخص نیست که رهبران ایران- که هزینه عظیم تحریمها و انزوای بین المللی را برای پیگیری برنامه هستهای پرداختهاند- به این نتیجه برسند که سلاح هستهای یک الزام ملی است. این موضوع بسیار بستگی به این دارد- در آن زمان- که آنها محیط امنیتی منطقهای خود را چگونه ارزیابی میکنند، آیا آنها فکر میکنند که قادر به رسیدن به اهداف ملی بدون تسلیحات هستهای هستند (یا خیر)، و اینکه آنها واکنش دیگر کشورها را در قبال نقض تعهدات بین المللی و اصول مذهبی اعلام شده خود چگونه ارزیابی و ادراک میکنند.
اینکه ایران در نهایت حرکت به سمت سلاح هستهای را انتخاب نمیکند با برآوردهای مکرر جامعه اطلاعاتی آمریکا تأیید و تقویت شده است. از سال ۲۰۰۷، جامعه اطلاعاتی آمریکا برآورد کرده که در حالی که رهبران ایران گزینه پیگیری سلاح هستهای را بازنگه داشتهاند، اما تصمیم چنین کاری را نگرفتهاند.
حتی اگر رهبران ایران پس از سال پانزدهم و یا سالهای بعد از آن، اعتقاد داشته باشند که منافع ملی آنها با کسب سلاح هستهای به بهترین وجه حفظ میشود، بدون هیچ تضمینی درباره موفقیت آن، دست به خطر بزرگی در این مسیرمی زنند. حتی در آن سالها، برنامه جامع اقدام مشترک سازوکار نظارتی شدیدی را اعمال خواهد کرد. جهان از برنامه هسته ای ایران آگاهی دست اول پیدا خواهد کرد که به آمریکا آگاهی و هشدار فوری درباره هرگونه تلاش ایران برای حرکت به سمت بمب را میدهد. حتی اگر زمان گریز به چند هفته کاهش یابد، آمریکا احتمالاً زمان کافی برای مدخله نظامی و توقف آنها را دارد. و طی سالهای قبل از آن آمریکا از امکانات موثرتر جاسوسی برای کشف استفاده خواهد کرد و از امکانات نظامی موثرتری نیز برای خنثی کردن هر حرکت ایران در جهت ساخت بمب به کار خواهد بست.
ارجح بود که محدویت های دائمی و یا طولانی تری بر برنامه غنی سازی ایران اعمال میشد تا زمان گریز یک سال را پس از سال پانزدهم حفظ میکرد. اما ممانعت از یک ایران مجهز به سلاح هستهای بدون محدودیتهای طولانیتر امکان پذیر است در صورتی که آمریکا و شرکای اصلی یک بازدارندگی قوی و معتبر را در مقابل تصمیم آینده ایران در این جهت حفظ کنند. برای این هدف، رئیس جمهور فعلی و آینده آمریکا، با حمایت آشکار کنگره، باید اعلام کنند که این سیاست آمریکاست که برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته ای از هر ابزار لازم از جمله نیروی نظامی استفاده خواهد کرد.
– سؤال دوم: توافق چگونه به نگرانیها درباره ابعاد نظامی احتمالی برنامه هستهای ایران در گذشته میپردازد؟
ایران وآژانس بین المللی انرژی اتمی در ۱۴ جولای ۲۰۱۵ به یک «نقشه راه» دست یافتهاند تا موضوعات باقی مانده مرتبط با ابعاد نظامی احتمالی (پیام دی) را حل و فصل کنند. این نقشه راه که توافقاتی محرمانه را نیز شامل میشود، قرار است تا ۱۵ اکتبر (۲۴ مهر ماه) کامل شود و تا ۱۵ دسامبر (۲۴ آذر) مدیر کل آژانس ارزیابی نهایی خود را به شورای حکام ارائه خواهد کرد.
اجرای نقشه راه به آژانس دیدی کامل تر درباره فعالیتهای گذشته ایران میدهد اما حتی اگر ایران گامهای رسمی نقشه راه را اتخاذ کند، به سختی میتوان تصور کرد که همکاری ایران با آژانس به اندازه کافی راهگشا باشد و یا پاسخهای ایران به سؤالات آژانس به حد کافی کامل و صادقانه باشد تا آژانس بتواند یک درک کامل از این فعالیتها کسب کند. در نتیجه گزارش مدیر کل در ماه دسامبر به احتمال زیاد بدون نتیجه گیری باشد و به پیشرفت در شفاف سازی برخی موضوعات اعلام کند اما به باقی ماندن سؤالات و نگرانیها نیز اشاره کند.
چنین نتیجهای از موضوع پیامدی خیلی رضایت بخش نیست. اما افشای کامل و صریح این موضوع از سوی ایران هرگز در دستور کار نبود است. سؤال اصلی این است که آیا عدم اذعان کامل ایران درباره فعالیتهای سابق خود مانعی عمده در مسیر کسب اعتماد برای اینکه ایران به دنبال سلاح هستهای هست یا خیر.
پاسخ به این سؤال بسیار مناقشه برانگیز است با این حال با توجه به ابزارهایی که ما برای ممانعت از یک ایران مسلح هسته ای در اختیار خواهیم داشت، بعلاوه اقدامات پیش بینی شده در برنامه اقدام مشترک و نیز ابزارهایی فراتر از آن، شکست در دستیابی به شناخت جامعی از گذشته نقص عمدهای ایجاد نمیکن. برنامه اقدام مشترک اقداماتی را برای بازدارندگی و ممانعت از تسلیحاتی شدن بیشتر فعالیتهای ایران در نظر گرفته است. همچنین محدودیتهای سازمان ملل درباره واردت تلکنولوژی های حساس برای اهداف نظامی و همزمان فراهم کردن مسیر کسب تجهیزات با استفاده دو گانه و با کاربردهای صلح آمیز مانع از تلاش ایران برای واردات مواد و تجهیزات با هدف نظامی کردن برنامه هسته ای میشود.
بعلاوه جامعه بین الملل نیاز خواهد داشت تا شدیداً به قابلیتهای اطلاعاتی و جاسوسی، به خصوص آمریکا و شرکایش، تکیه کند تا هر گونه حرکت ایران در این مسیر را کشف کند. حفظ موضوع هستهای ایران در رأس اولویتهای جاسوسی آمریکا میتواند راهی مفید برای پرداختن به این موضوع باشد.
با اجرای سختگیرانه برنامه اقدام مشترک، جمع آوری اطلاعات پیوسته، و تهدید معتبر توسل به زور در صورت تلاش برای گریز هسته ای ایران میتوان این کشور را از اعمال گزینه ساخت سلاح هستهای بازداشت، حتی اگر خروجی موضوع پیام دی کاملاً رضایت بخش نباشد. اگر اجرای «نقشه راه» در این باره نگرانیهای آژانس در این باره را کاهش ندهد، پرونده پیام دی باید طی چند سال آینده مفتوح بماند.
– سوم: آیا دسترسی آژانس به سایتهای حساس از لحاظ زمانی کافی است؟
یکی از موضوعات مورد مناقشه که طی هفتههای اخیر مورد توجه قرار گرفته این است که آیا تمهیدات برنامه اقدام مشترک درباره دسترسی آژانس به سیات های مشکوک- علاوه بر سایتهای اعلام شده- میتواند بازدارنده باشد و نقضهای مخفی توافق را کشف کند یا خیر. مفاد برنامه جامع اقدام مشترک درباره حل و فصل اختلاف در مورد دسترسی- که یک کمیسیون مشترک، با اجماع از ایران میخواهد تا دسترسی را ارائه کند ویا با بازگشت تحریمهای شورای امنیت مواجه شود- تضمین میکند که تهران نمیتواند مانع از دسترسی به هر نقطه ای شود.
موضوع مورد مناقشه اصلی درباره دسترسیها این است که آی بازرسان آژانس در یک زمان مناسب و منطقی اجازه ورود به تاسیسات مشکوک را پیدا میکنند یا خیر، بعلاوه آنها دسترسی را پیش از آنکه ایران بتواند شواهد فعالیتهای ممنوع را پنهان یا برطرف کند کسب میکنند یا نه. برنامه اقدام مشترک حداکثر ۲۴ روز از زمان درخواست آژانس تا زمانی که ایران با تصمیم کمیسیون مشترک برای ارائه دسترسی موافقت میکند زمان تعیین کرده است.
منتقدان استدلال میکنند که ایران در ۲۴ روز فرصت کافی برای حذف شواهد را پیش از ورود بازرسان دارد. حامیان توفاق تاکیدمی کنند که امکان ندارد در ۲۴ روز شواهد و آثار فعالیتهای هستهای را حذف کرد. بعلاوه نمونه گیری پیشرفته محیطی کشف آثار میکروسکوپی فعالیتهای مرتبط با اورانیوم و هسته ای را فراتر از ۲۴ روز، امکانپذیر میکند. آنها همچنین استدلال میکنند که به محض اینکه آژانس خواستار یک بازرسی شود، عوامل اطلاعاتی آمریکا بر سایت مشکوک تمرکز میکنند و قادر خواهند بود تا نشانههای پاکسازی را شناسایی کنند.
حتی آنگونه که برخی منتقدان درخواست دارند حتی سازوکار بر مبنای زمان یک هفته و یا چند روز نمیتوانست چنین تضمینی را ایجاد کند. سیستم بازرسی اعمال شده در برنامه اقدام مشترک کامل نیست، اما از لحاظ زمانی برای ممانعت از جابه جایی و یا پنهان کردن شواهد فعالیتهای غیرقانونی کافی است.
بعلاوه بازرسیها تنها یکی از اجزاء سازوکار نظارت جامع برنامه جامع اقدام مشترک است. نظارت پیوسته بر کلیت چرخه تأمین از جمله ممنوعیت واردات تجهیزات حساس پیگیری یک برنامه مخفیانه غنی سازی توسط ایران را مشکل خواهد کرد.
برای موفقیت یک برنامه پنهان علاوه بر یک سایت مخفیانه به تعداد قابل توجهی تاسیسات مخفی، تحرکات کشف نشده تجهیزات و مواد بین این تاسیسات نیاز است. سازوکار لایه بندی شده نظارت در برنامه جامع اقدام مشترک احتمال کشف یک یا چند عنصر لازم برای پیشبرد یک برنامه مخفی را به احتمال بسیار زیادی افزایش میدهد.
بازرسی از ” هر مکان و هر زمانی” هرگز امکان پذیر نبود. اما رویکرد اتخاذ شده درباره بازرسیها در توافق هستهای میتواند مانع از واکنش با تأخیر شده، تأیید نقضهایی که سریعاً قابل پنهان کردن نیست را تسهیل میکند.
– چهارم: محدویت ها بر انتقال تسلیحات متعارف و فعالیتهای موشک بالستیک چه اهمیتی دارد؟
یکی از موضوعاتی که در روز آخر مذاکرات حل و فص شدو به موضوعی بحث برانگیز تبدیل شد محدویت ها بر صادرات و واردات تسلیحات متعارف و موشکهای بالستیک است. ایران با حمایت روسیه و چین فشار وارد کرد که آنها را همزمان با رفع دیر تحریمهای شورای امنیت حذف کنند اما آمریکا تاکید بر حفظ آنها در یک قطعنامه جدید شورای امنیت داشت. مصالحه ای درباره زمان آنها کسب شد که تحریم تسلیحات متعارف ۵ سال دیگر و محدودیتهای موشکهای بالستیک برای ۸ سال ادامه یابد.
محدودیتهای اولیه شورای امنیت به عنوان تنبیه ایران برای نقض تعهدات هستهای خود و نیز انگیزهای برای مذاکره درباره یک توافق هسته ای وضع شدند. قرار نبود محدودیتها دائمی باشد؛ پایان آنها به توافقی منوط بود که جهان نسبت به ماهیت صلح آمیز برنامه هسته ای ایران اعتماد کسب کند. با توجه به این واقعیت و فشارهای زیاد ایران، روسیه و چین برای لغو فوری آنها، دستاورد مهمی بود که دست کم محدودیتها حفظ شد.
منتقدان به انقضای این محدودیتها پس از ۵ و ۸ سال اعتراض دارند. آنها می گویند همینکه تحریمها پایان یابد، ایران به سرعت برای تقویت تواناییهای نظامی خود آزاد میشود و همسایهها را تهدید میکند. بعلاوه ایرانیها علناً گفتهاند که حتی در دورههای ۵ و ۸ ساله خودشان را محدود نمیکنند، همچنان که آنها خود را محدود و مقید به تحریمهای اصلی شورای امنیت نکردند، تحریمهایی که ایران آن را غیر قانونی توصیف کرده است. آنها اعلام کردهاند تنها به اجرای تعهدات خود بر اساس برنامه جامع اقدام مشترک متعهد خواهند ماند.
اما با وجود اینکه تحریمهای تسلیحاتی و موشکی ایران زمان پایان دارد و با وجود اینکه ایران هیچ قصدی برای رعایت آنها ندارد، نفس وجود آنها ارزش دارد. تحریمها ایران را از خرید تسلیحات متعارف مدرن و فن آوری موشکهای بالستیک با میلیاردها دلار دارایی آزاد شده خود در طی منع خواهد کرد. هر چند تحریم تسلیحاتی همه گونههای تسلیحات (سامانههای دفاع موشکی همچون اس-۳۰۰ را شامل نمیشود) را شامل نمیشود اما انتظار میرود نه روسیه و نه چین تسلیحات شامل تحریمها از جمله جنگندههای با کارآیی بالا را به ایران بفروشند.
طی مهلت ۵ و ۸ ساله تا پایان تحریمها، آمریکا و شرکایش فرصت خواهند داشت تا قابلیتهای تسلیحات متعارف و دفاع موشکی در منطفه را تقویت کنند. برای حفظ برتریهای کیفی اسرائیل و کشورهای عربی خلیج فارس، کنگره بادی به آنها فروش تسلیحات را پیشنهاد کند و تفاهم نامه جدید کمک نظامی ۱۰ ساله به اسرائیل را تصویب کند.
حتی پس از آنکه محدودیتهای جدید شورای امنیت منقضی شود، آمریکا امکانات قانونی و ابزارهای سیاسی دیگری برای پرداختن به موضوع انتقال تسلیحات ایران به گروههای مورد حمایت خود و واردات فن آوری های حساس دارد.
– سؤال پنجم: الزامات رفع تحریمها از جمله آزاد سازی بیش از ۱۰۰ میلیارد داراییهای بلوکه شده چیست؟
مفاد توافق هستهای درباره رفع تحریمها سؤالات مهمی ایجاد کرده است، از جمله آیا تعدیل (تحریمها) مشروط به اعمال ایران دارد، آیا تعدیلهای اصلی و اولیه سطح بالای همکاری مورد نیاز ایران برای ادامه کار را هدرم دهد یا خیر، آیا تحریمها میتواند در صورت عدم همکاری ایران دوباره برقرار شودند یا خیر، آیا ایران به خاطر رفتارش در خارج از حوزه هسته ای تنبیه خواهد شد یا خیر.
دولت اوباما به بسیاری از این سؤالات پرداخته است، نه به حدی که منتقدان توافق رضایت کامل را کسب کنند، بلکه برای رفع جدیترین نگرانیها به حد کافی توضیح دادهاند.
رفع تحریمها در پی_ و نه پس از_ اجرای تعهدات اصلی هستهای ایران انجام میشود. تحریمهای مرتبط با موضوعات غیر هسته ای (همچون حمایت از تروریسم، مسئله حقوق بشر) باقی خواهند ماند و تحریمهای اضافی میتواند تحمیل شود. تعداد قابل توجهی از نهادهای ایران در فهرست تحریمهای ۸ ساله ویا نا محدود باقی خواهند ماند. (از جمله سپاه پاسداران، سپاه قدس و شرکتهای مختلف نظامی و موشکی)
بانکهای خارجی و شرکتهایی که با نهادهای باقی مانده در فهرست تحریمها دادو ستد کنند از سیستم مالی آمریکا منقطع خواهند شد. تحریمهای آمریکا در صورت نقض تعهدات ایران طی یک روز قادر به بازگشت هستند و تحریمهای شورای امنیت نیز میتواند به صورت خودکار طی ۳۰ روز از زمانی که یک طرف دخیل در برنامه جامع اقدام مشترک ایران را متهم به عدم اجرای تعهداتش کند قابل بازگشت است.
هر چند برنامه جامع اقدام مشترک صراحتاً پیش بینی بازگشت تحریمها را کرده است، سؤالات مشروعی درباره اینکه آیا شرکتها و دولتها با اعمال مجدد تحریمها همراهی خواهند کرد یا خیر، به ویژه اگر آنها تعامل سیاسی و یا اقتصادی قدرتمندی با ایران برقرار کرده باشند.
این موضوع تا حد زیادی به جدیت و استحکام مستندات نقضهای ایران بستگی دارد. مدارک متقن و قابل اشتراک از نقضهای فاحش، همانند زمینهسازیها برای گریز هستهای، گردآوری دوباره ائتلاف بین المللی تحریمها را تسهیل میکند. مدارک ضعیفتر و یا تخلفات نه چندان جدی این کار را سخت تر میکند.
دولت اوباما اکنون باید با شرکای بین المللی اصلی خود وارد گفتگو شود تا آنها را نسبت به نیاز احتمالی اعمال مجدد تحریمها- به کلی یا تا بخشی- توجیه کند و روندها و احتمالات مورد نیاز در این راه را فراهم کند.
یکی از موضوعات مورد مجادله این است که ایران با درآمدهای نفتی بلوکه شده خود پس از اجرای توافق چه خواهد کرد. منتقدین در داخل و خارج از آمریکا این دارایی را ثروت بادآوردهای میدانند که ایران را قادر به اختصاص منابع اضافی برای بی ثبات کردن همسایگانش و توسعه نفوذ منطقهای میکند. آنها استدلال میکنند که علی رغم توانایی برگرداندن تحریمها، درآمدهای بلوکه شده همین که آزاد شود دیگر قابل بازیابی نیست.
دولت تلاش کرده تا تاثیرات سوء احتمالی آزادسازی این منابع را حداقل کند. مقامات دولت آمریکا مدعیاند که ایران احتمالاً اولویت را به هزینه عظیم مورد نیاز برای بازسازی اقتصاد خود میکند که جک لو وزیر خزانه داری گفته است ایران نیازمند بیش از ۵۰۰ میلیارد دلار برای تزریق در سرمایه گذاریها و تعهدات دولت دارد.
منتقدان توافق هسته ای به حق اشاره دارند که در برنامه جامع اقدام مشترک هیچ چیز ایران را از ادامه دخالت در رفتار بی ثبات ساز در منطقه منع نمیکند. به طرز مشابهی هیچ چیز آمریکا و شرکایش را از مهار این رفتار منع نمیکند، از جمله اعمال تحریمهای رفع نشده در برنامه جامع اقدام مشترک و یا استفاده از طیف وسیعی از ابزارهای سیاسی در دسترس برای مقابله با تروریسم و قاچاق غیر قانونی تسلیحات.
در جلسه استماع کمیته روابط خارجی سنا، وزیر خزانه داری جک لو اظهار داشت که آمریکا به شدت هر گونه تلاش از سوی ایران را برای استفاده از منابع آزاد شده در جهت حمایت از بازوهای نظامی خود (در منطقه) هدف قرار خواهد داد. شرکای آمریکا در منطقه با دقت برا انجام این تعهد واشنگتن نظارت دارند.
– سؤال ششم: عواقب رد توافق (در کنگره) کدامند؟
با نزدیک شدن به زمان رأی کنگره درباره برجام، بحث درباره عواقب رد آن تشدید شده است. دولت استدلال میکند که در صورت رد آن، رژیم تحریمها به رهبری آمریکا از هم میپاشد؛ آمریکا منزوی میشود؛ ایران به سرعت قابلیتهای هسته ای خود را افزایش میدهد؛ چشم اندازها برای یک منازعه نظامی افزایش مییابد. محالفان توافق سناریوی روشن تری را ترسیم میکنند: آمریکا حمایت برای تحریمهای شدید تر را فراهم خواهد کرد؛ اعضای ائتلاف بین المللی تحریمها به امید برگرداندن مذاکرات به ریل با هم متحد میشوند؛ مانع از تقابل (نظامی) میشوند و از اعمال تحریمها بر شرکتهای خود اجتناب میکنند؛ ایرانیها به فریز کردن برنامه هسته ای خود (بر اساس توافق موقت ژنو) ادامه میدهند؛ و در آینده نزدیک مذاکرات برای دستیابی به توافقی بهتر از سر گرفته میشود و نتیجه حاصل میشود.
در صورتی که مجالس دوگانه کنگره توافق را رد کنند و در ادامه بر وتوی رئیس جمهور هم فائق آیند قانون بازبینی توافق هسته ای ایران مانع از صدور مجدد دستور اجرایی رئیس جمهور برای اجرای تعهدات آمریکا در برجام میشود و بنابراین انگیزه ایران را برای عمل به تعهداتش نابود خواهد کرد. رد توافق در کنگره، رئیس جمهور را از ادامه اجرای رفع محدود تحریمها بر اساس برنامه اقدام مشترک (توافق موقت ژنو) باز میدارد. مهمترین اقدام توافق موقت توقف کاهش خرید نفت ایران و تثبیت آن به میزان همان زمان بود.
از سال ۲۰۱۲ تحریمهای دولت آمریکا کشورهای خریدار نفت ایران را ملزم میکرد که هر ۶ ماه یکبار خرید نفت خود را به میزان عمده ای کاهش دهند. برنامه اقدام مشترک به این کشورها اجازه داد تا خرید خود را در سطح همان دوره حفظ کنند. اما پایان برنامه اقدم مشترک بدین معناست که دولت باید تحریمها را بر کشورهای وارد کننده نفت ایران در صورتی که کاهش خرید در ۶ ماهه اول نداشته باشند اعمال کند. کشورهایی که متأثر از این تحریم میشوند، چین، ژاپن، کره جنوبی و ترکیه هستند. چین کشوری کلیدی و بزرگترین خریدار نفت ایران است که از تحریمهای قبلی را با بی میلی انجام داد، پکن با توجه به اینکه آمریکا از یک راهکار مؤثر درباره موضوع هسته ای ایران کنار کشیده است، احتمالاً به تحریم مجدد آمریکا بر روی نفت ایران بی اعتنا بماند و از کاهش خرید نفت امتناع کند. آمریکا بنابراین بین اجبار آنها و یا خطر مقابله جدی با چین قرار میگیرد. کشورهای هند، ژاپن، کره جنوبی از سال ۲۰۱۲ برای اجتناب از ضررهای تجاری، اقدام به کاهش خرید نفت کردند، اما آنها تنها به موازات اقدام چین دست به این رفتار زدند.
در صورت رد توافق از سوی آمریکا این کشورها نیز ممکن است مسیر چین را در پیش بگیرند، یعنی یا کاهش نمادین و جزئی خرید نفت داشته باشند و یا اعمال مجدد تحریمها را نادیده بگیرند با این تصور که آمریکا با یک جبهه متحد از قدرتهای منطقه ای و شرکای تجاری خود به مقابله برنخواهد خواست.
بنابراین در بدترین حالت، رد توافق در کنگره میتواند آمریکا را به یک بن بست خطرناک بکشاند و در بهترین حالت آمریکا میتواند حمایت همراه با اکراه کاهش نمادین تحریمهای اضافی را کسب کند. اما احتمال اینکه کاهش عمده خرید نفت، که موجب اعمال فشار بیشتر بر ایران برای گرفتن امتیازاتی مهمی شود -که این کشور تحت تحریمهای ویرانگر سالهای قبل به آنها تن نداد- بسیار کم است. به خصوص زمانی که همه مشتریان ایران توافق حاصله را منطفی میدانند و از واشنگتن برای رد آن دلخور میشوند.
وسوسه ورود به بازار ایران ممکن است در بسیاری از زمینهها بر احتیاط شرکتهای خارجی در مقابل تنبیهات آمریکا فائق آید. در استقبال از توافق و پیش از رفع تحریمها تجار و شرکتها از سراسر جهان و با حمایت دولتهای متبوع خود مشتاق ورود و یا ازسرگیری روابط تجاری با ایران بودهاند. رد توافق از سوی کنگره در فعالیت بسیاری از آنها وقفه ایجاد کند اما انتظار میرود شرکتهای دیگری ریسک کرده تا ببیند تحریمهای آمریکا واقعاً اجرا میشود یا خیر.
تاکنون آمریکا پشتیبانی قاطع اتحادیه اروپا و کشورهای اروپایی را در اجرای تحریمهای همراه خود داشت اما در صورت رد این توافق که همین کشورها از آن حمایت قاطع داشتهاند دولتهای اروپایی احتمالاً اراده کمتری در مقابله با ناقضان تحریمها داشته باشند.
احتمالاً تحریمهای فعلی یکباره فرو نمیپاشد اما در طی زمان، شاید طی چند ماه تا یک سال، مطمئناً فرسوده خواهند شد و اگر حفظ رژیم فعلی تحریمها بسیار مشکل است، به طریق اولی متقاعد کردن جامعه بین المللی برای تشدید تحریمها- آنگونه که مخالفان توافق استدلال میکنند که روی ایران فشار وارد کنند تا “توافق بهتری” را بپذیرد- تقریباً غیرممکن است؛ به خصوص در نبود و فقدان عامل محرک جدیدی از سوی ایران همچون افزایش سریع ظرفیت غنیسازی خود.
واکنش ایرانیها به رد توافق و تلاشهای آمریکا برای تقویت تحریمها چگونه خواهد بود؟ برخی ایرانیها با تفکر تعامل محور ممکن است ” مسیر مثبت و دیپلماتیک” را پیشنهاد دهند، یعنی اجازه دهید آمریکای ها به خودشان شلیک کنند (آسیب بزنند)؛ فریز برنامه هسته ای را بر اساس توافق موقت حفظ کنند، اقدامات نظارتی را بدون اجرای نظارتهای خواسته شده در برجام تقویت کنند؛ یک کارزار گسترده و جهانی را برای مقصرسازی ایران به خاطر اضمحلال روند دیپلماتیک به راه اندازند، و برای افزایش ظرفیت هستهای خود در زمانی که بتوانند مورد انتقادات احتمالی قرار نگیرند برنامه ریزی کنند.
اما چنین واکنشی از سوی ایران بسیار نامحتمل است. با از سرگیری تحریمها از سوی آمریکا که در زمان مذاکرات تعلیق بودند، احتمال کمی وجود دارد که تهران این مسیر را برگزیند، بر اثر فشار مخالفان توافق انتظار میرود، جمهوری اسلامی پاسخ متقابلی به تصمیم کنگره دهد و اجرای اقدامات برجام را ممنوع کرده و اجازه ازسرگیری فعالیتهای هسته ای تعلیق شده در برنامه اقدام مشترک را صادر کند.
رد توافق به معنای پایان مذاکرات برای دورهای از زمان خواهد بود، با تشدید تحریمها و افزایش قابلیتهای هستهای ایران و اتهام زنی دو طرف یه یکدیگر نسبت به عدم حسن نیت، فضا برای از سرگیری روند دیپلماتیک وخیم میشود. حرکت به سوی تقابل نظامی اجتناب ناپذیر نخواهد بود و این تا حد زیادی به روند و جهت برنامه هستهای ایران بستگی دارد. از سرگیری یک دور جدیدی از مذاکرات در آینده نزدیک امکانپذیر است.
اما چشماندازها برای موفقیت کمتر از زمان فعلی است. زمانی که مذاکرات جدید آغاز شود حجم و پیچیدگی فنی برنامه هستهای ایران به طرز قابل ملاحظه ای بزرگتر از وضعیت فعلی خواهد بود. کسب یک” توافق بهتر” اکنون و یا در آینده توهمی بیش نیست. کسب توافقی در آینده که همچون سدی در مقابل دستیابی ایران به سلاح هستهای مستحم باشد، همانند توافقی که اکنون روی میز است، به خصوص بدون اهرم فشار قدرتمند تحریمها که برنامه جامع اقدام مشترک را ممکن ساخت، تقریباً غیر ممکن خواهد بود.
البته مباحث کنگره تنها بر اساس مزیتها و نقائص متن توافق نخواهد بود. برای بسیاری از اعضای کنگره و مردم آمریکا جزئیات توافق احتمال اهمیت کمتری داردتا سوالاتی که توافق مطرح میکند: آیا میتوانیم به ایرانیها اعتماد کنیم؟ آیا توافق رفتار منطقه ای ایران را تعدیل میکند؟ آیا توافق بر توازن سیاسی داخلی ایران بین عملگراها و ایدئولوگها تأثیر میگذارد؟ آیا بر امنیت دوستان سنتی آمریکا در منطقه را به خطر میاندازد؟ نشانه ای از افول نقش منطقه ای آمریکا و تاییدی بر رهبری آمریکا خواهد بود؟
اینها همه سوالاتی است که نیاز به بحثهای مفصلی دارند. اما آزمون اولیه توافق این است که آیا هدف بنیادین خود را در ممانعت از دستیابی ایران به سلاح هسته ای کسب کرده یا خیر؟ برای برآورد اینکه ایا توافق هسته ای در این آزمون حساس موفق بوده است باید موضوعات مطرح شده در این متن به خوبی درک و فهم شود.
هر گونه بحثی درباره این موضوعات مورد مناقشه برخی از نقصانهای توافق را مینمایاند- که امری تعجب آور نیست- عناصر و مفادی از توافق که تا حد زیادی مثبت دیده شده مورد مناقشه نیست. مواردی که بیشترین انتقاد را جلب میکند، آنهایی هستند که سختترین مصالحهها در آن زمینهها صورت گرفته است. همانگونه که طرفداران توافق تأیید میکنند، بهتر بود محدودیتها بر ظرفیت غنی سازی طولانی تر باشد، ایران جزئیات و هدف واقعی خود از فعالیتهای گذشتهاش را افشا میکرد؛ بازرسیهای بدون اطلاع قبلی انجام میشد، محدودتی ها بر تسلیحات و موشکهای بالستیک ایران الزامی و نامحدود میشد و داراییهای بلوکه ایران به صورت تدریجی آزاد میشد. متاسفانه این ایده آلها و ایده آلهای دیگر دست یافتنی نبودند. با این حال، چنین ایده آلی و نتیجههای نشدنی برای کسب یک توافق قابل قبول ضروری نیست.
سؤالات و نگرانیهایی که به خاطر موضوعات مورد اختلاف ایجاد شده میتواند در سیاستهای تکمیلی امریکا که کارآیی کلیت توافق را تقویت میکند لحاظ شود. هیچ کدام از این سیاستها از سوی برنامه جامع اقدام مشترک محدود نشده است.
برای پرداختن به نگرانیها درباره رسیدن ایران به وضعیت کشوری در آستانه هستهای شدن، امریکا باید یک سیاست کلی قاطع برای جلوگیری از چنین تصمیمی از سوی ایران بگیرد. با تأیید گنگره، رئیس جمهور آمریکا باید اعلام کند که کشورش از هر وسیله ای از جمله نیروی قهریه برای ممانعت از دستیابی ایران به سلاح هسته ای استفاده میکند.
در موضوعات حل نشده فعالیتهای قبلی ایران، آمریکا باید هرگونه تسلیحاتی شدن فعالیتهای آینده ایران را به اولویت مهم سیستم اطلاعات خود تبدیل کند. برای دفع اتلاف زمانی که به بازرسان آژانس اختصاص یافته، آمریکا باید برای اجرای فوری دسترسیها بر اساس برجام فشار وارد کند؛ اطلاعات خود را درباره فعالیتهای مشکوک با آژانس و دیگر اعضای کمیسیون مشترک به اشتراک گذارد و آماده باشد در زمان هشدار جدی بدون انتظار برای دسترسی آژانس مستقیماً به شورای امنیت رجوع کند.
آمریکا برای تقویت محدودیتها بر تحریم تسلیحات متعارف و موشکی باید اقداماتی انجام دهد از جمله فشار بر دولتهای تأمین کننده احتمالی برای تمکین از تحریمهای شورای امنیت درباره انتقال تسلیحات مهم متعارف و فن آوری موشکی به ایران. تقویت تلسیحات متعارف و قابلیتهای دفاع موشکی شرکای خود در منطقه. پس از انقضای محدودیتها در سالهای پنجم و هشتم، از دیگر امکانات و ابزارهای قانونی و سیاسی ممکن برای مهار تواناییهای متعارف و موشکی ایران و نیز حمایت از طرفدارانش استفاده کند. حمایت بین المللی برای بازگشت تحریمها را در صورت نقض توافق از سوی ایران تقویت کند. برای پرداختن به نگرانیها درباره استفاده ایران از منابع آزادشده آمریکا با شرکای منطقه ای خود برای رصد دقیق و مهار تلاشهای ایران در جهت تجهیز، آموزش و تأمین مالی حامیان منطقه ای خود کار کند.
علی رغم کاستیهایش، مرور دقیق برنامه جامع اقدام مشترک نشان میدهد که قادر خواهد بود- به ویژه زمانی که با سیاستهای پیشنهادی در این متن تکمیل شود- ایران را از تبدیل شدن به دولتی هسته ای برای آینده قابل پیش بینی جلوگیری کند و منافع امنیتی آمریکا و شرکای منطقه ای واشنگتن را تأمین کند.