در تمامی دنیا پیامرسانها بهتنهایی محبوب نمیشوند بلکه سرویسها،امکانات و تبادلاتی که دارند باعث محبوب شدنشان میشود. این در حالی است که در ایران فقط بحث برقراری ارتباط است که باعث محبوبیت این پیامرسانها شده است. بنابراین اینیک مسئله اجتماعی است که نیاز به مطالعه دارد. برای مثال پیامرسانی در چین با ایجاد بیش از 100 سرویس باعث محبوب شدنش شده است. یا پیامرسانی دیگر در کشور کره جنوبی که 5 خانواده از سرویسها را طراحی نموده است که باعث مطلوب و محبوب شدن آنها شده است. اما متأسفانه پیامرسانهایی که هماکنون در کشور ما فعالیت میکنند هیچ سرویسی غیر از برقراری ارتباط به کاربران خود نمیدهند که این ضعف بزرگی است.
پیامرسانهای داخلی ما چند مسئله متفاوت نسبت به پیامرسانهای خارجی دارند. بعضی از این مسائل ناظر به پیامرسانها است و بعضیها ناظر به کشور است. مسئله اول این است که پیامرسانهای خارجی خیلی زودتر از ما شروع کردهاند بنابراین باید از ما جلوتر باشند. چه ازنظر دانش اجتماعی پیامرسانها و چه ازنظر دانش فنی از ما جلوتر هستند. این تفاوت دانشی تفاوت بزرگ و مهمی است.
مسئله دیگر این است که نرخ رشد ما ضعیف است. برای مثال ما پیامرسانی را طراحی نمودهایم، یکی از مسائلی که در دنیا برای پیامرسانها اتفاق افتاده است مربوط به سرمایهگذاری بلندمدت است. اما متأسفانه این مسئله را در کشورمان مشاهده نمیکنیم. بحث سرمایهگذاری نه در سطح خصوصی و نه در بخش دولتی مشاهده نمیشود. متأسفانه فهم سرمایهگذاری خطرپذیر و درازمدت را در کشور نمیبینیم. بهطورکلی صبر سیستمی چه دولتی و چه مردمی در کشور پایین است. یعنی وقتی یک پیامرسان داخلی وارد فضای مجازی میشود و مورداستفاده قرار میگیرد مردم صبر کافی را برای رفع ایرادات ندارند و به سراغ نمونههای خارجی میروند. البته این رفتار از مردم قابل پیشبینی است اما سؤال ما از مسئولان است که چرا این صبر را ندارند تا ما بتوانیم بهپای محصولات خارجی برسیم؟ برای مثال تلگرام 4 سال روی پروژهاش کارکرده است یا واتسآپ 13 سال روی پروژهاش فعالیت نموده است. ما باید برای نمونههای داخلی صبر سیستمی لازم را به خرج دهیم.
در اینجا ذکر یک نکته قابلتأمل است. متأسفانه دستگاههای دولتی ما مانند صداوسیما بزرگترین مبلغ پیامرسان تلگرام است در این شرایط از کاربران چه توقعی میشود کرد که با این سطح از تبلیغات به سراغ پیامرسانهای داخلی بیایند؟
اجازه دهید بحث پهنای باند را طور دیگری بیان کنیم. مقام معظم رهبری بحث شبکه ملی اطلاعات را مطرح کردند. این مفهوم یکی از مباحث علما و فقهای کشور شد. یک عده مدعی بودند اینهمه چیز است. یک عده معتقد بودند این همان اینترنت ملی است و یک عده نیز بحث اینترنت ملی را به سخره گرفتند. درنتیجه، ثمره این گفتمانها و بحثها این شد که یکسری زیرساخت و امکانات را در کشور افزایش دادیم درحالیکه متناسب با آنها نه سرویسهای خودمان را و نه محتوای تولیدشده را ایجاد نکردیم. این یعنی ما اتوبان را احداث کردیم اما فیسبوک و تلگرام و غیره در این اتوبان فعالیت میکنند.
عملاً از بحث شبکه ملی اطلاعات یکقسمتی که مربوط به افزایش ظرفیت بود اتفاق افتاد که به معنای واقعی غلطترین کار ممکن بود زیرا این ظرفیت هم میتواند مفاهیم شبکه ملی اطلاعات و اینترنت داخلی را شامل شود و هم محتوای خارجی را شامل شود. شبکه ملی اطلاعات اگر به معنای درست استفاده شود رفاه و کیفیت بالاتر، ارزانتر و البته سلامت را در پی خواهد داشت.
اما در بحث پیامرسان بحثی که در مورد خروج اطلاعات وجود دارد مربوط به عموم جامعه میشود. نگاه ابتدایی مردم به پیامرسانها این است که با توجه به اینکه اعلامشده است پیامرسانهای خارجی در اختیار سرویسهای جاسوسی قرار دارند ترجیح میدهند اطلاعاتشان در اختیار سرویسهای بیگانه قرار بگیرد. البته این جواب باید قدری حکیمانه شنیده شود. در بحث فضای مجازی و مخصوصاً پیامرسان نزدیک به 80درصد محتواها بینام سازی میشوند. یعنی اینکه برای سرویسهای دریافتکننده این مهم نیست که نویسنده یا گوینده پیام چه کسی است. بلکه به سراغ دستهبندی پیامها و محتواها میروند. برای مثال در مورد برند کوکاکولا اطلاعات را دستهبندی میکنند تا جایگاه این برند را در بین مردم به دست آورند. اصطلاحاً به این دستهبندیها بیگ دیتا(Big Data) گفته میشود.
این اطلاعات و محتواهای دستهبندیشده است که قدرت و سلطه را به وجود میآورد. خوب امروز ما این اطلاعات را در اختیار دشمنان و غرب قرار میدهیم و متوجه نیستیم که از این اطلاعات چه استفادههای گستردهای میشود. بنابراین اینکه مردم تصور میکنند از اطلاعات آنها بهصورت شخصی استفاده خواهد شد کاملاً غلط است.
اجازه دهید دراینبین اشاره به این مطلب کنم که ما باید این فرهنگ را در بین مرد نهادینه کنیم که در مقابل محصولات داخلی صبر بیشتری داشته باشند. پیامرسانهایی که امروز در فضای مجازی ما جولان میدهند از روز اول اینگونه نبودهاند و مشکلاتی مانند مشکلات پیامرسانهای ما داشتهاند. بهمرورزمان و با استفاده کاربران و انتقادات واردشده به رفع اشکالات و کمبودها پرداختهاند. امروز ما باید به سراغ پیامرسانهای داخلی درست و پرمحتوا و کارآمد برویم. نه مانند تلگرام که فقط محتوا جابهجا میکند.
ما باید بتوانیم سطح پیامرسانهایمان به سطح پیامرسانهایی مانند ویچت برسانیم که حجم گستردهای از سرویسها را در اختیار کاربران قرار دهیم. یک پیامرسان کارآمد همانطور که ویچت نشان داده است میتواند پلت فرمی برای سرویسهای یک کشور باشد. پیامرسانی مانند ویچت همانطور که اشاره کردم با دادن بیش از صد سرویس به کاربران خود هم نیازهای آنان را برطرف میکند و هم از خروج اطلاعات از کشور جلوگیری میکند. ما باید به سمت چنین پیامرسانهایی برویم که این امر فقط از طریق پیامرسانهای داخلی میسر است.
متأسفانه وزارت ارتباطات هنوز نتوانسته است نقش خوبی را ایفا نماید. البته این تنها به وزارت ارتباطات مربوط نمیشود. نقش قوانین را دراینبین نباید نادیده گرفت. امروز ما باید قوانین را به نفع سرویسدهندگان داخلی تنظیم نماییم.
جنبه دیگر ماجرا قوانینی است که فقط سرویسدهندگان داخلی ملزوم به رعایت آنها هستند. مراجع مختلفی قوانینی را تنظیم میکنند که فقط سرویسدهندگان داخلی باید آنها را رعایت کنند درصورتیکه سرویسدهندگان خارجی اعتنایی به این قوانین ندارند و لزومی نمیبینند که آنها را اجرا نمایند. این هم یکی دیگر از مسائلی است که شیب زمین به ضرر سرویسدهندگان داخلی است.
خوب در این شرایط خیلی از تولیدکنندگان محصولات و محتواهای داخلی دلسرد میشوند و علاقهای به ادامه دادن مسیر ندارند. درصورتیکه یکسری مزایا وجود دارد که باعث میشود پیامرسانهای داخلی نسبت به نمونه خارجی بالاتر قرار گیرند. برای مثال ما میتوانیم با توجه به دادهها و اطلاعات موجود سرویسهای لوکال و منطقهای ایجاد نماییم. مثلاً سرویس پرداخت بانکی را با توجه به اطلاعات بانکی موجود در پیامرسانها ایجاد نماییم. این سرویسها همانهایی هستند که باعث موفقیت پیامرسانهایی مانند وی چت در چین شدهاند.
امروز در کشور چین وی چت با سرویسها و امکاناتی که ایجاد کرده، سطح رضایت مردم را به دست آورده است. جالب است بدانید که هیچ پیامرسان خارجی مجوز ارائه سرویس و امکانات را در چین ندارد. البته بخشی از این به فرهنگ مردم چین و حمایت از کالای داخلی نیز مربوط میشود که در کشور ما این فرهنگ ضعیف است.
بنابراین اگر بخواهیم امروز پیامرسانهای داخلی را جایگزین پیامرسانهای خارجی کنیم هم نیاز به فرهنگسازی در بین مردمداریم، هم باید وضع قوانین به نفع تولیدکنندگان داخلی باشد و هم صبر سیستمی و سرمایهگذاری خطرپذیر را متحمل شویم.