گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو؛ سوتی افتضاح عروس ایرانی در یکی از تالارهای تهران، کلیپ ارتباط یک بازیگر زن با فلان بازیگر مرد، رقص زن نیمه برهنه در یکی از مکان های مقدس، کلیپ زنی که جلوی یک شیر عریان شد تا واکنش این حیوان را ببیند، درخواست زن مطلقه ای که در ازاء مقدار کمی پول حاضر به برقراری رابطه جنسی است، تمسخر شخصیت های سیاسی رده بالای کشور و ... . اینها و دهها نمونه دیگر از جمله تبلیغاتی هستند که بعضی از کانال ها برای بالا بردن تعداد عضوهایشان از آنها استفاده می کنند. کانالهایی که در نگاه اول بسیار جذابند به طوری که چند دقیقه ای را بی اختیار به خواندن و دیدن مطالب و عکس نوشت هایشان می گذرانی و حتی بالا و بالاتر میروی و مطالب چالش زا و هنجار شکن دیروز و پریروز آنها را هم می خوانی و میبینی. Memberهایشان گاهی به دهها هزار می رسد. حالا یا «مِمبر فِیک» زده اند یا واقعا جوانمردانه به این تعداد از مخاطبان رسیده اند به هر حال تعداد بینندگانشان بسیار زیاد است. مطالبشان کوتاه و مصور است و با خوی راحت طلبی ما سازگار. همه اینها به اضافه یک «نکته مهم» دیگر باعث می شود راضی شوی تا join را لمس کنی.
اما این هزاران مخاطب از چه طریق با این کانال ها آشنا شده اند و از مطالبش لذت برده اند و به آنها پیوسته اند؟ پاسخ این سوال، همان «نکته مهم» است.
تبلیغات غیر عادی
هم اکنون تعدادی از کانال ها با روش های تبلیغاتی تحریک آمیز که بلافاصله ذهن را با خود همراه می کند مشغول جذب مخاطب هستند. استفاده از کلیپ هایی که ترکیبی از احساسات هیجانی، خنده دار و حتی غیر اخلاقی و جنسی در بیننده ایجاد می کنند تا معرفی واقعی یا غیر واقعی خانم هایی که تمایل به رابطه جنسی در ازای مقداری پول دارند، بخشی از روش های تبلیغاتی این کانال هاست. این کانال ها ذهن مخاطب خود را با تبلیغاتی از این دست درگیر خود می کنند تا به امید بهره مندی از دنیایی از لذت های اینچنینی وارد کانال آنان شوند.
در این کانال ها چه خبر است؟
وقتی وارد این کانال ها می شوی با تعداد زیادی از مطالب کوتاه و انتقادی و اعتراضی که عموما توهین آمیز هم هستند مواجه می شوی. مطالبی که یا عکس نوشت هستند و یا دو سه جمله بیشتر نیستند و تقریبا برای اکثر مطالبشان –نه همه مطالب- هیچ سند قابل اتکائی هم وجود ندارد. مهمترین نکته ای که این کانال ها در جلب و ارضاء مخاطب خود از آن سود می برند، سوء استفاده از حس «اعتراض به وضع موجود» در بین جوانان و نوجوانان است. حتی نام بعضی از این کانال ها هم با همین مشی و کاملا اعتراضی انتخاب شده است. آرمانخواهی و عدالت خواهی مشخصه بارز جوان و نوجوان است و همین حس باعث می شود که همواره به دنبال کانون هایی که صدای مخالف از آنها برمی خیزد بگردد. وجود مشکلات فرهنگی و اقتصادی در جامعه باعث می شود که خوی و خصلت اعتراضی و عدالت خواهی –که کاملا هم بحق است- در قشر جوان نمود آشکارتری به خود بگیرد و ناخودآگاه با شنیدن و دیدن مطالب اعتراضی مخصوصا از نوع بدون حد و مرز و چارچوب آن، به آن سو جلب و جذب شود.
اما در این میان سه عامل در موفقیت و دیده شدن این کانال ها و در کل رسانه های انتقادی و اعتراضی اینچنینی اهمیت بیشتری دارند. سوء استفاده از اطلاعات پایین مخاطبان می تواند عامل اول باشد. از یک سو آمار بسیار پایین میزان مطالعه در ایران و از سوی دیگر نداشتن اطلاعات دقیق از اتفاقات و جریانات مختلف در کشور باعث می شود این رسانه ها بتوانند با اخبار ناقص و مغرضانه، حس مقدس عدالت خواهی و انتقادی مخاطبان جوان و نوجوان خود را به بیراهه برده و از مسیر اصلی خود منحرف کنند و به مشوش نمودن اذهان در زمینه های مختلف و البته نهایتا با مقاصد سیاسی بپردازند.
عامل دوم هنر بالای گردانندگان این کانال هاست. مدیران و گردانندگان این کانال ها کاملا هنرمندانه اخبار و مطالب ناحق خود را می سازند و منتشر می کنند. مثلا تمام موضوع اصلی یک اتفاق یا یک خبر بیست خطی را کاملا هنرمندانه در یک یا دو جمله خلاصه کرده و یک تصویر کاملا فکر شده و دقیق را چاشنی آن می کنند تا مغز مخاطب را با کمترین زحمت در کوتاه ترین زمان درگیر احساسات و هیجانات اعتراضی کند و کوهی از برداشت های غلط را در ذهن بیننده القاء نماید. نبود نظارت و چارچوب قانونی و اخلاقی موثر برای این رسانه ها هم عامل سوم است. کانال ها و رسانه هایی از این دست هیچ ناظر دقیق و چارچوب قانونی و اخلاقی مشخصی را در مقابل خود نمی بینند و شاید تقریبا امکان نظارت دقیق هم بر این حجم عظیم اخبار و مطالب در فضای اینترنت نباشد. به همین دلیل این رسانه هر چه که دوست دارند با هر قالب و ظاهری منتشر می کنند و کسی هم به طور مشخص جلودارشان نیست.
چه باید کرد؟
همین چند روز پیش بود که به دستور دولت و با سرعت عملی مثال زدنی، خبرنگاری که عکس های مینو خالقی را بازنشر داده بود،دستگیر کردند. حال سوال این است که وقتی چنین توانی برای اعمال فیلتر و کارهای سلبی هست، چرا با گردانندگان سایت ها و کانال های مستهجن و تقلبی برخورد جدی نمی شود. در همین رابطه جمعی از خبرنگاران و فعالان رسانهای کشور در خصوص لزوم برخورد با گردانندگان صفحات مجازی ضدانقلاب و مستهجن، خطاب به روحانی نامهای سرگشاده صادر کردند. آنها در این نامه خطاب آقای روحانی به عنوان رئیس عالی شورای فضای مجازی گفتند: «هزاران صفحه و صدها کانال در فضای مجازی به شبهه افکنی و سیاه نمایی علیه انقلاب اسلامی و حتی اعتقادات شیعه مشغولند و از سویی مانند قارچ هر روزه در این فضا انتشار مطالب مستهجن برای سست کردن پایه های اخلاقی جامعه و مخدوش کردن عفت عمومی در حال رشد است و مسئولین مربوطه گویی در خواب عمیق فرو رفتهاند و کسی نیست برای یافتن مدیران و گردانندگان این صفحات کمیته ای تشکیل دهد و دلواپس شود. خواهشمند است در این زمینه پیگیری های لازم را برای مسدودسازی و مجازات عوامل آن بکار بندید.»
در حوزه ایجابی می توان و باید با این شیپورها مثل خودشان برخورد کرد و با رسانه به جنگ این رسانه ها رفت. اما کار مهمتری که باید انجام داد «مصون نمودن ذهن» مخاطبان است تا حتی در نبود دستگاههای نظارتی قانونی هم، خود افراد ناظر و نگهبان مغز و فکر خود باشند تا تبلیغات محرک و سوء و هر خبر و مطلب غیردقیق و غیرعلمی و غیراخلاقی لیاقت ورود به حیطه قلب و ذهن آنان را نداشته باشد و این مهم وظیفه خانواده و سیستم آموزشی کشور و صدا و سیما است که البته شرح آن در این مجال نمی گنجد.
وشناسایی مدیر کاتالهای مبتذل و ....
امکان داره ولی نفوذی های داخلی نمیزارن که
چراغ خاموش دارن تهاجم فرهنگی رو کمک میکنن