به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، گفتوگو با مالک رحمتی، مدیر عامل شرکتی که توانسته طی اندک زمانی پس از ورود به بازار سرمایه طعم خوش سرمایهگذاری را به کام سهامداران خود بچشاند، خالی از لطف نیست. آن هم در شرایطی که حال و روز بسیاری از شرکت های سرمایه گذاری و صندوق های بازنشستگی چندان رو به راه نیست و سایه سنگین رکود همه را کلافه کرده است.
رحمتی از گذار سرمایهگذاری سبحان در دوران تاریک و مبهم به دوره شفافیت و سلامت پس از ورود به بازار سرمایه سخن میگوید. شرایطی که به گفته او زمانی سبحان را با پروندهای حقوقی و قضایی متعددی روبرو کرده بود که بر اثر سوء مدیریتها؛ اموال و دارایی این شرکت را تضییع کرده بودند.
اکنون همه آن پرونده ها به سرانجام رسیدهاند و سرمایه گذاری سبحان توانسته به عنوان جزیی از سازمان اقتصادی کوثر ثمره شفافیت را برای سهامداران خود به ارمغان آورد.
در بخش اول این گفتوگو به موضوعات کلان اقتصاد ایران و دغدغه های امروز بازار سرمایه کشور پرداخته شده است.
موضوعاتی همچون تاثیر کاهش نرخ سود بانکی، وضعیت نرخ سود اوراق بدهی، ورشکستگی شرکتها، داستان معافیت مالیاتی تجدید ارزیابی داراییها و بحران حاکم بر صندوقهای بازنشستگی مورد بحث قرار گرفت.
در بخش دوم نیز با نگاهی به سودآوری شرکت سرمایه گذاری سبحان به وضعیت آخرین پرونده های حقوقی این شرکت پرداخته می شود. این گفت و گو از زوایای پیدا و پنهانی در گذشته، حال و آینده برخوردار بوده که برای فعالان بازار سرمایه قابل تامل است.
اجازه بدهید اول نگاهی بیاندازیم به رخدادهای اقتصاد کلان کشور. نرخ سود بانکی از اول تیر ماه از سوی برخی بانک های خصوصی به 15 درصد کاهش یافته است. با توجه به شرایط رکود به نظر پول های بزرگ از سپردههای بانکی به راحتی خارج نخواهند شد. اماتئوری های مالی می گوید کاهش نرخ سود بانکی به معنای افزایش قیمت سهام است. چرا این وضعیت به بازار علامت مثبت نمی دهد؟
کاهش نرخ سود بانکی باید با اجماع همه بانکها و موسسات مالی اعتباری رخ دهد. اینکه بانک های خصوصی آن را داوطلبانه کاهش دادهاند، یک سوی انتظارات است، چرا که بانک مرکزی نیز باید اعلام کند نرخ سود بانکی باید چه رقمی باشد، تا برای شبکه بانکی فراگیر باشد و همه بانک ها و موسسات مالی اعتباری به اتفاق از آن تبعیت کنند.
اما هنوز اوراق بهاداری در بازار سرمایه وجود دارد که با نرخ سود 20 تا 22 درصد و بدون ریسک وارد بازار می شود و عده ای به این سمت حرکت می کنند. اینکه با پایین آوردن سود بانکی بتوان بازار سهام را رونق داد، چندان موافق نیستم، زیرا موقتی خواهد بود. اما در هر حال این یکی از روشهایی است که می تواند به خروج اقتصاد کلان از رکود کمک کند. بازار سرمایه، ساز و کارهای جامع و کامل خود را دارد و موضوع کاهش نرخ سود بانکی تنها یک مشوق است.
اما این نکته ضروری است که ماجرای سود بانکی به طور حتم باید به گونه ای مدیریت شود که نرخ های چند وجهی نداشته باشیم و مهم تر از کاهش نرخ سود، کاهش نرخ تسهیلات است.
اما نرخ سود تسهیلات بانکی هنوز تغییری نداشته است.
آنچه که برای رونق تولید داخلی از اهمیت برخوردار است کاهش نرخ تسهیلات بانکی است. بالاخره اقتصاد ایران با تورم بالا مواجه بوده که دولت به عنوان پیشران به خوبی آن را با یکدل شدن همه قوا و نهادهای اقتصادی مدیریت کرده است. اما از طرفی عارضه رکود بر اقتصاد حاکم شده و نباید انتظار داشت که فقط دولت، کشور را از رکود خارج کند. باید با وحدت همه قوا، همه تشکل ها و نهادهای عمومی و خصوصی برای خروج از رکود برنامه بدهند و بسیج شوند.
باید اولویت همه قوای کشور و همه جریان ها و نهادی اقتصادی کشور خروج از رکود باشد که در این صورت بسته های حمایتی، قوانین و آیین نامه های تشویقی و هر آنچه که لازم است، ایجاد خواهد شد.
به طور حتم دولت باید متولی برنامه های خروج از رکود باشد. اما وقتی همه به این نتیجه رسیدیم که معضلی به نام رکود وجود دارد، باید با بسیج همه امکانات، قوا و نهادها برای برچیدن آن تلاش شبانه روزی کرد که خروج از رکود و رونق تولید ملی مقدمه تحقق اقتصاد مقاومتی است.
این موضوع تا چه حد به اجرای توافق برجام ارتباط دارد؟
برای خروج از رکود ،برجام یک روی سکه است و موضوع برجام قرار نیست همه اقتصاد کشور را نجات دهد. هر کس اگر فکر کند که برجام به تنهایی همه معضلات را باید حل کند، به نظر می رسد جامع فکر نمیکند، برجام بخشی از معضلات را حل خواهد کرد. به شرطی که نتایج برجام با سرعت قابل توجهی عملیاتی شود به طور حتم در خروج از رکود اثر خود را خواهد گذاشت اما اینکه برجام باید کشور را از رکود خارج کند این حرف درستی نیست. برجام سهمی دارد که نباید آن را کمتر یا بیشتر از دیگر مولفه ها دید.
روی دیگر سکه که مهم است، سیاست های داخلی و راهبردی کشور برای خروج از رکود است. سود بانکی و تنظیم سود تسهیلات هیچ ارتباطی با برجام ندارد. هر چه که بتوان سود بانکی و نرخ تسهیلات را با سرعت عمل بیشتر و دقت بالاتری اصلاح کرد، به طور حتم تولید کشور رونق می گیرد.
امروز یکی از معضلات کارخانجات هزینه مالی بالا است که اگر تصحیح شود، بطور خودکار رونق ایجاد میشود.
در حال حاضر سرمایه گذاری برای تولید کمتر رخ میدهد و این برای یک اقتصاد در حال رشد خطرناک است، زیرا سرمایه گذار حساب میکند، با احتساب هزینه های سربار، مالیات و حاشیه سود پایین در برابر نرخ 25 درصدی سودهای تسهیلات بانکی هیچ توجیهی برای تولید و کار وجود ندارد. هر چه سریع تر بتوان این فرآیند را مدیریت کرد، موفق تر خواهیم بود.
متأسفانه اگر مدیریت نشود، نتیجه این خواهد شد که پول مردم و نقدینگی در بانک ها پارک می شود و میزان نرخ سودی که بانکها باید بپردازند، خود آنها را نیز دچار مشکل می کند. لذا باید این پول وارد عرصه سرمایه گذاری مولد شود، تا کشور معضلات عمده اش از قبیل اشتغال، بیکاری و رکود اقتصادی حل شود.
شرایط رکود در این فرایند را هم حساب کنید...با همین شرایط باز هم قدرت نقدینگی پایین است.
این طور نیست. اگر تولید داخل رونق بگیرد آن موقع موضوع صادرات پیش می آید. بالاخره برجام گشایش هایی را ایجاد کرده و سطح رفت و آمدها بیشتر شده است.
باید از این شرایط استفاده کرد. همیشه که نباید دروازه ها را باز کرد تا کشور فقط مصرف کننده باشد. باید صادرات محصولات غیر نفتی ایران هم افزایش یابد و از این فرصت شرکت ها و کارخانه ها برای حداکثر صادرات استفاده کنند.
از طرفی هزار هزار میلیارد تومان نقدینگی سرگردان و یا جاخوش کرده در سپرده های بانکی ارتباطی به برجام ندارد. گرایش این مبلغ به سمت حذف رکود، نیازمند مدیریت و بسته های حمایتی است. اقتصاد ایران برای خروج از رکود نیازمند برنامه های متنوع کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت است. در صورت وقوع این اتفاق، اقتصاد مقاومتی محقق خواهد شد.
باید تک تک مجموعه های اقتصادی برنامه های عملیاتی خود را برای خروج از رکود و رونق تولید ملی اجرایی کنند.
دولت پول منتشر کرده، سرمایه گذاری کرده و هر چه داشته رو کرده. دیگر راهی نبوده که دولت نرود. چطور دولت می تواند رهبری کند؟ آیا نباید قرارگاه اقتصادی کشور مثل دوران جنگ تحمیلی فقط به دست یک شخص و جایگاه باشد؟
الان قرارگاه اقتصاد مقاومتی در دولت به ریاست معاون اول رئیس جمهور تشکیل شده و سیاست های اقتصاد مقاومتی از سوی مقام معظم رهبری ابلاغ شده و همه قوا از روسا گرفته تا مدیران میانی همگی آن را نسخه نجات بخش اقتصاد ایران می دانند. از سویی مجلس جدید روی کار آمده و همگی اقتصاد را دغدغه اصلی می دانند.
آنچه مهم است وحدت و همدلی برای تسریع در عملیاتی نمودن اقتصاد مقاومتی است و ایجاد تفرقه مابین قوا به تعبیری عامل عقبگرد اقتصادی است. همه قوا و نهادهای اقتصادی دولتی و غیردولتی بایستی در این شرایط دولت را کمک کنند تا از این مرحله بگذریم. اقتصاد مقاومتی را قبول کرده و بپذیریم که پیشران اصلی در این زمینه دولت است.
هر حرف یا منطقی باید در زمینه حمایت عمومی از اقتصاد مقاومتی باشد. دولت همه تلاش خود را می کند که کشور را از رکود نجات دهد اما این یک طرف ماجرا است، چون باید همه بازیگران و فعالان اقتصادی به یک گفتمان مشترک برسند.
در زمان جنگ تحمیلی همه مردم و قوا قبول کردند که جنگ وجود دارد. الان هم باید همگی قبول کنیم که مشکل اقتصادی به نام رکود وجود دارد. نباید دشمن را شاد کنیم و این مشکلات با وفاق ملی قابل حل است.
مطالبه عموم مردم این است که نباید میان مردم و قوا تفرقه ایجاد کرد و باید آنچه گفته می شود، با آنچه که عمل می شود، یکسان باشد. در غیر این صورت هیچ مشکلی حل و فصل نخواهد شد. نسخه نجات کشور رونق تولید داخلی است که به معنای اجرای اقتصاد مقاومتی است. دولت در زمینه دانش بنیان در بودجه امسال کار بزرگی کرده که نشان دهنده عملگرایی است. معاون رییس جمهور و رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی عنوان کرده که میخواهند 16 هزار میلیارد تومان تسهیلات ارزان قیمت به رونق تولید ملی تخصیص دهند. اگر این تسهیلات عملیاتی شود بطور قطع در اقتصاد ایران اتفاق های خوبی رخ می دهد و نقدینگی ایجاد می کند.
در مورد کارخانه ارج اما در گذشته برای نخستین بار در کل تاریخ بازار سرمایه متاسفانه در بازه زمانی قانونی 60 روزه برای پذیره نویسی حق تقدم سهام ناشی از افزایش سرمایه این شرکت از سوی مدیران بورس اخراج و با سرمایه جدیدی که هنوز حق تقدم های آن به فروش نرفته به ثبت می رسد. در آن دوره رییس کل بانک مرکزی فعلی مدیر عامل وقت بانک ملی بود. این شرکت در حال حاضر به لحاظ قانونی قابل فروش نیست. آیا این سوء مدیریت در گذشته نیست؟
اطلاعات من از این شرکت کامل نیست. اما در هر صنعتی عوامل متعددی را باید بررسی کرد. برای اینکه صنایع ایرانی دچار تعطیلی نشوند، باید چندین محور دانش، تکنولوژی، مدیریت توانمند، هزینه های مالی و کارکنان و حرکت در مدار اقتصاد مقاومتی را مورد توجه قرار داد.
هر شرکتی که در مدار اقتصاد مقاومتی حرکت نکند، بطور حتم با شکست مواجه می شود.
این روزها بازار سهام نگاه خود را به چند موضوع دوخته است. از یک طرف معاملات بلوکی حقوقیها برای حمایت از شاخص بورس به چالش کشیده می شود و دیگری موضوع تجدید ارزیابی داراییها است.
پس از پایان جنگ تحمیلی به شرکتها اجازه داده شد که از نقطه صفر خود را بازآوری کنند. اما اکنون این موضوع به برنامه تجاری برای شرکت های بحران زده و یا دچار ورشکستگی تبدیل شده است. شما با افزایش سرمایه از این طریق موافقید؟
آنچه اعلام شده اینکه آن دسته از شرکت هایی که این افزایش سرمایه را در صورت های مالی سال 94 ثبت کرده اند، معاف از مالیات هستند...این موضوع که دیگر داستانی ندارد...
الان فشارهای زیادی برای برخی شرکتها از جمله ایران خودرو وجود دارد که به بهانه مغبون شدن سهامداران انتظار دارند، تجدید ارزیابی به روال سال قبل برای این شرکت هم فراهم شود...
فعلاً که قانون، اجازه تجدید ارزیابی معاف از مالیات را نمی دهد. الان مشکل بازار این مسائل نیست. بالاخره در کنار نیاز به نقدینگی، بازار سهام هم اکنون بازتاب دهنده تمام نمای اقتصاد واقعی است که باید یکسری مسائل آن حل شود تا بازار به رونق دست یابد.
با توجه به نگاه آینده نگر بازار سهام، به ازای هر 10 درصد خروج از رکود می توان انتظار داشت که روند بازار سهام چندین برابر آن به جلو حرکت کند.
پس از امضای توافق برجام در دی ماه پارسال، شاخص کل بورس از 61 هزار واحد به 81 هزار واحد رسید یعنی 30 درصد رشد را شاهد بود که 25 درصد آن از 20 دی ماه تا 20 بهمن ماه رخ داده است.
اگر واقعاً این توافق اجرایی شود، چند درصد می تواند اثرگذار باشد؟
به نظر می رسد اگر 30 درصد این موضوع اجرایی شود، به بازار سهام علامت خوبی خواهد داد، زیرا بازتاب دهنده خوبی از آینده است.
بنابراین باید آینده اقتصاد کشور را برای سهامدار به خوبی نمایش داد. همه پیش بینی های نهادهای بین المللی حاکی از این است که باید اقتصاد ایران رشد کند و در سیاست های کلی ابلاغی برنامه ششم نیز رشد 8 درصدی اقتصاد پیش بینی شده است. لذا این موضوع حاکی از اجماع همه است که معتقدند باید به نسبت قبل رشد اقتصادی وجود داشته باشد.
اگر سهامدار و بازیگران بازار سرمایه احساس کنند که رشد اقتصادی رخ خواهد داد، به طور قطع شرایط بازار سهام رکودی نخواهد بود. اما اینکه با بلوک زنی روند بازار را می شود برگرداند، چندان قوام و دوام پیدا نمیکند. شاید چند روزی بتواند به حجم معاملات کمک کند، اما باید بطور ریشه ای مشکلات اقتصاد کشور را حل کرد.
اگر حقوقی ها رسالت خود را به خوبی ایفا کنند و در بازار سرمایه تماشاگر نباشند روند بازار با پایداری روبرو خواهد بود، اما اگر همه چیز وابسته به رفتار حقیقی ها باشد و حقوقی ها فقط تماشاگر و حاشیه نشین شوند اتفاق خاصی رخ نخواهد داد.
باید حقوقی ها صحنه گردان و بازیگران واقعی بازار باشند تا از شرایط فعلی عبور کرد. در بازارهای موازی هم اکنون خبری نیست و تنها بازاری که امیدی برای رشد آن وجود دارد بازار سرمایه است. اقتصاد واقعی ایران هم به تبع رشد این بازار با رشد مواجه خواهد شد.
صندوق های بازنشستگی و نهادهای عمومی که همواره بازیگران بزرگ بازار بودهاند، اکنون با بحران های مختلفی مواجه هستند. شستا طی یکسال گذشته با جابجایی 4 مدیر عامل مواجه بوده و اکنون فهرستی از داراییها را می خواهد بفروشد، زیرا باید بدهیهای بزرگی که برای آن ایجاد شده از جمله واگذاری هلدینگ خارج فارس را تسویه کند.
سایر حقوقی ها هم به دنبال کوچکترین فرصت برای فروش سهام و تامین نقدینگی هستند...آینده این رویه به کجا خواهد رفت؟ مشکلات نقدینگی و رفتار حقوقیها چه تعریفی در شرایط فعلی بازار دارد؟
بسیاری از حقوقیها به لحاظ شرکتهای سرمایه پذیر خود به نوعی تولید کننده هستند و این موضوعی دو طرفه است. اگر حقوقی ها به مشکل بر خوردهاند قسمتی از این مشکل ناشی از شرکتهای تولیدی زیر مجموعه آنها است.
به این خاطر که اقتصاد با رکود مواجه است. بازیگر فعال شدن به معنای حضور در تالار شیشهای نیست، بلکه اندیشیدن برای عبور شرکتها از شرایط رکودی است.
اگر سودی که شرکت ها به بورس اعلام می کنند، کاهشی باشد بازار سرمایه بطور خود کار افت میکند، اما اگر همه شرکت ها بگویند تعدیل مثبت داریم، روند بازار صعودی میشود.
شرکتی اگر بگوید برای نیمه دوم سال 25 درصد از سود پیش بینی شده فراتر خواهد رفت، روند بازار بهبود می یابد. درد و درمان اقتصاد و بازار سرمایه در درون خودش قرار دارد.
اگر توانستیم به آن عمل کنیم، اقتصاد مقاومتی و خروج از رکود محسوب میشود. مابقی کارها تسکین دهنده هستند. برجام قرار است، برخی از محدودیت ها را برطرف کند و طبق گفته رهبری نقاط محاسن و معایبی دارد که باید از محاسن آن استفاده کرد. اگر شرکتی، هجوم به سمت صادرات از جمله برنامههای آن نباشد، ضد اقتصاد مقاومتی در این شرایط عمل میکند.
حجم پولی که وارد بازار می شود، کم است، اما چقدر باید پول تزریق کرد؟ طبق تعاریف ادبیات مالی اگر سود بانکی تنظیم شود، قسمتی از سرمایه حقیقی ها وارد بازار سهام می شود اما باید متوجه بود شرکت های بورسی که موتور محرکه اقتصاد و بازار سرمایه کشور هستند باید بودجه و صورت های مالی رو به رشدی نشان دهند، تا بازار سرمایه بتواند روندی روشن از خود نشان دهد که برای این موضوع باید برنامه ریزی داشت.
منبع: فارس