به گزارش گروه ورزشی خبرگزاری دانشجو، شاید هنوز خیلی زود باشد تا از ایران به عنوان تیمی فراتر از آسیا یاد کنیم ولی یک چیز مسلم است: تیم ملی ایران شکست ناپذیرترین تیم قاره است.
اینرا هم آمار نشان می دهد، هم استیصال رقبا در ایجاد خطر بر روی دروازه و هم تمکین حریفان به قدرت ایران در جریان بازی.
اولی اشتلیکه که حتی قبل از تحقیر تیمش در تهران، توسط رسانه های کره ای تحت فشار بود، با چهره ای درهم، در کنفرانس مطبوعاتی سعی کرد با نوید پیروزی های خانگی آینده از بار فشارها کم کند: «این موضوع را بارها گفتهام که ما باید در تمام بازیهای خانگی با پیروزی از زمین خارج شویم، این باید استراتژی ما باشد و فرقی نمیکند مقابل ایران باشد یا تیم دیگری ».
اما باور اجرای کامل این استراتژی برای کره ای هایی که نمایش مقتدرانه میزبان را دیدند کمی سخت است و احتمالا اکثر آنها معتقدند: پیروزی در بازی خانگی "کمی فرق می کند مقابل ایران باشد یا تیم دیگری" و اینکه تیم ملی کره که حالا ازبکستان را تهدیدی جدی در راه رسیدن خود به روسیه می بیند نباید روی 3 امتیاز خانگی مقابل تیمی که نه گل دریافت می کند نه شوت، زیاد حساب باز کند.
برعکس، آنطرف قضیه کارلوس کی روش بعد از دو پیروزی متوالی برابر دو رقیب اصلی در مرحله مقدماتی جام جهانی روسیه نتوانست رضایتش را ازعملکرد شاگردانش پنهان کند تا جایی که صحبت از "بازی در سطح جام جهانی" می کند.
بازی در سطح جام جهانی در فاصله نزدیک به دو سال تا جام جهانی روسیه از تیمی که جوانترین معدل سنی را دارد و مدت زمان زیادی نیست تغییر نسل داده، بهترین اتفاقی است که می توانست برای فوتبال ایران رخ دهد. آن هم برای گروهی از بازیکنان که کمترین بازی های بین المللی را تجربه کرده اند.
یک بازیکن آسیایی از سه طریق می تواند تجربه بین المللی کسب کند:
1. حضور در لیگ های معتبر اروپا
2. بازی با تیم های مطرح جهان به عنوان عضوی از تیم ملی
3. بازی در لیگ قهرمانان آسیا
با در نظر گرفتن شعاع بازیکنانی که هرآن قابلیت قرار گرفتن در لیست 23 نفره تیم ملی را دارند، فوتبالی که ادعای بازی در سطح جهانی می کند باید حداقل 40 بازیکن با کوله باری از تجربه در موئلفه های بالا را دارا باشد.
فوتبال ایران، هیچ بازیکن شاغلی در لیگ های سطح اول اروپا ندارد. بازی با تیم های مطرح جهان جایی در تقویم فدراسیون فوتبال نداشته و ندارد و حتی یادمان نمی آید آخرین بار چه سالی باشگاه های ما یک پای فینال لیگ قهرمانان آسیا بوده اند؟
به این اسامی دقت کنید: رامین رضائیان، مهدی ترابی، میلاد محمدی، عزت الله پورقاز، داریوش شجاعیان، محمد طیبی، رحیم زهیوی حتی یک بازی در لیگ قهرمانان را تجربه نکرده اند. مهدی طارمی در چند بازی در لیگ قهرمانان حضور داشته و در چه مرحله ای؟ اگرعلیرضا بیرانوند همراه نفت با جهنم جده آشنا نمی شد یا مقابل خارجی های حرفه ای قطر و امارات قرار نمی گرفت، آیا می توانست با این اعتماد به نفس درون دروازه قرار گیرد و به تناوب خروج کند؟ وحید امیری، احسان پهلوان، وریا غفوری، بختیار رحمانی، سروش رفیعی، کمال کامیابی نیا، سیامک کوروشی ... معدود تجربه های بین المللی خود را در لیگ قهرمانان آسیا داشته اند ولی هیچکدام حتی امکان این را نیافتند اتمسفر و فشار یک بازی نیمه نهایی را حس کنند.
مجموعه این شرایط بیانگر آن است که این گروه از ظرفیت بالقوه و حاشیه پیشرفت وسیعی برخوردار است و می تواند خیلی بهتر از اینها باشد. بدیهی است که نه حضور بازیکنان در لیگ های معتبر اروپا می تواند به صورت دستوری انجام شود و نه صعود باشگاه های لیگ به مراحل بالای آسیا، ولیکن فراهم کردن دیدارهای دوستانه و تدارکاتی با تیم های درجه یک و دو جهان، تنها نیاز به کمی تدبیر، برنامه ریزی و عزم جدی دارد.
خیلی ها پول را به عنوان انگیزه حضور این مربی پرتغالی در ایران معرفی می کنند. جدا از اینکه این ادعا ناشی از عدم آشنایی با بازار کسب و کار مربیان بین المللی است و همین امروز چین و قطر و کره حسرت نداشتن یک مربی با چنین رزومه ای را روی نیمکت خود می خورند، جفایی هم هست در حق بازیکنان فوتبال ایران که با وجود کمبودهایی که نسبت به بقیه کشورها دارند، نشان داده اند از چنان هوش، تاکتیک پذیری، جنگندگی و از خودگذشتگی برخوردارند که هدایت آنها آرزوی هر مربی نامداری در جهان است.