به گزارش گروه ورزشی خبرگزاری دانشجو، تراکتور موفق شد با همدلی و ارائه یک بازی خوب از سد استقلال عبور کند. حالا تراکتوریها خود را یک مدعی جدی برای کسب قهرمانی نیمفصل میدانند و میخواهند با همین سرعت به سمت قهرمانی فصل شانزدهم پیش بروند.
اما این موضوع سبب شد سراغ یکسری اتفاقات مهم در مورد بازوبند در فوتبال ایران برویم و بار دیگر خاطراتی که در مورد بازوبند کاپیتانی تیمهای مختلف در حافظه فوتبال باقی مانده را مرور کنیم؛ خاطراتی که تکرارشان نیز میتواند هم جذاب باشد هم تلخ. با همین پیشزمینه به سراغ بحث بازوبندهای کاپیتانی و مسائل تاریخی در مورد آن میرویم و برخی از داغترین مباحث در مورد آن را مرور میکنیم اما قبل از آن حرفهای مهدی کیانی، کاپیتان تراکتورسازی، در مورد اقدامی که در این هفته انجام داد را بخوانید.
هرکس جای من بود، همین کار را انجام میداد
مهدی کیانی، کاپیتان تراکتورسازی تبریز که اتفاق مهم این هفته را رقم زد، در مورد اهدای بازوبند کاپیتانی تیمش به اخباری در بین دو نیمه دیدار با استقلال گفت: ما در تراکتورسازی رفاقت صمیمانهای با یکدیگر داریم و معتقدم هرکس به غیر از من کاپیتان تیم بود، همین کار را انجام میداد. او اضافه کرد: تراکتور میخواهد به قهرمانی لیگ برسد و برای این کار نیاز داریم متحد و همدل شویم. باید کنار هم باشیم و نگذاریم حواشی به تیم ما لطمه بزند. کاری که من کردم، در راستای همان موضوع بود. دوست داشتم ثابت کنم در تیم ما هیچ فرقی بین بازیکنان وجود ندارد و همه ما میتوانیم کاپیتان تیم باشیم. کیانی در مورد انگیزههایش از رقم زدن این اتفاق گفت: وقتی یک بازیکن جوان در ورزشگاه بزرگی مثل آزادی و در بازی مهمی مثل دیدار با استقلال دچار یک اشتباه محرز میشود همه بازیکنان وظیفه دارند تا به این بازیکن جوان روحیه بدهند. من باید اخباری را شارژ میکردم و جدا از صحبتهایی که با او داشتم، به نظرم رسید بهتر است بازوبندم را هم به او بدهم. کار دیگری از دستم برنمیآمد وگرنه انجام میدادم ولی خوشحالم آن اتفاق باعث شد محمدرضا شرایط روحی بهتری پیدا کند. همچنین دیدم سایر بازیکنانمان هم روحیه گرفتند و همقسم شدیم تا در زمین بازی همه چیز را جبران کنیم. این بازیکن در انتها گفت: برای کسب قهرمانی هر کاری که لازم باشد، انجام میدهیم. این که اتفاق مهمی نبود، ما به یکدیگر قول دادهایم تا پایان فصل با تمام انرژی برای تیم و موفقیت تراکتور بجنگیم و همیشه در کنار هم باشیم.
راهحل منصورخان
استقلال در دورهای از حیات خود سرشار از کاپیتانهای نامی بود. به همین علت مرحوم منصور پورحیدری برای انتخاب یک نفر به عنوان کاپیتان تیم دچار مشکل شد. شاهرخ بیانی میتوانست کاپیتان تیم باشد ولی چون مدتی به پرسپولیس رفته بود سایر استقلالیها تمایلی نداشتند پشت سر او راهی زمین شوند. منصورخان به هرکس، بازوبند را میداد باید یک دعوای درست و حسابی را شاهد میشد ولی بهترین انتخاب را انجام داد و این بازوبند را در اختیار شاهین بیانی قرار داد؛ یک راهحل ساده برای حل یک مشکل پیچیده. روح منصورخان قرین رحمت باشد.
انتخاب پر سر و صدا
علی کریمی داشت آخرین ماههای حضورش در تیم ملی را سپری میکرد و به خاطر کارنامه طلایی و همچنین محبوبیت بینظیری که داشت، میخواست بازوبند کاپیتانی را در تیم ملی داشته باشد اما کارلوس کیروش، سرمربی تیم ملی، به این بهانه که کریمی زبان اسپانیولی را بلد نیست، انتخاب پر سر و صدایی کرد و بازوبند کاپیتانی را در حضور کریمی به جواد نکونام تقدیم کرد. این موضوع باعث یک دعوای نرم بین نکونام و کریمی شد که بارها طرفین به یکدیگر در مصاحبههایشان طعنه زدند. البته آن زمان گفته میشد نکونام از لحاظ سنی هم بزرگتر از کریمی است و باید کاپیتان شود اما هرچه هست، یکی از مهمترین اتفاقات ممکن بر سر بازوبند کاپیتانی تیم ملی رقم خورد.
مردی که با بازوبند به بهشت رفت
هادی نوروزی را هرگز فراموش نمیکنیم. 8 سال برای پرسپولیس بازی کرد و دو بار به خاطر رفاقت با علی کریمی و سپس محمد نوری قید بستن بازوبند کاپیتانی را زد اما فصل قبل که شایستگی کامل را برای کاپیتانی تیم داشت، در حالی که تا روزهای آخر بازوبند بر بازویش بود، زندگی را وداع گفت و وارد بهشت شد. هادی یکی از مؤدبترین و آرامترین کاپیتانهای تاریخ باشگاه پرسپولیس بود که اقبال آن را نداشت تا فصل را با بازوبند کاپیتانی پرسپولیس به اتمام برساند.
ماجرای کفشگری
مهرداد کفشگری یکی از آنهایی بود که به خاطر بازوبند کاپیتانی قربانی شد. او در فصل قبل و در بازی مقابل سپاهان، بازوبند کاپیتانی پرسپولیس را در غیاب هادی نوروزی، محسن بنگر، علیرضا نورمحمدی و... به بازو بست اما از زمانی که این اتفاق رخ داد تا یک هفته پس از شکست 4 بر 2 سرخپوشان مقابل سپاهان در اصفهان، فشار از روی کفشگری کم نشد. مهرداد همیشه تحت فشار بود و منتقدان میگفتند مگر در این تیم قحطالرجال است که کفشگری با سابقه دو سال نیمکتنشینی و این همه حاشیه، کاپیتان مهمترین تیم ایران شود؟!
یک تکه پارچه و دعواهای بزرگ
همین چند سال قبل بود که لیست استقلال پر بود از بازیکنان مدعی برای بستن بازوبند کاپیتانی. مهدی رحمتی، فرهاد مجیدی، جواد نکونام، مجتبی جباری و... همه آنها میخواستند کاپیتان باشند و این مسئله سبب ایجاد یک دعوای تمامعیار در استقلال شد. کار به جایی رسید که امیر قلعهنویی در یک مصاحبه بسیار معروف در جمع خبرنگاران گفت: یک تکه پارچه نباید محل دعوا در تیم بزرگی مثل استقلال باشد. بعد از آن مصاحبه شرایط بهتر شد و دعواها پایان یافت.
ثبات یعنی ابراهیم
سال 1379 ابراهیم صادقی راهی سایپا شد و چند سال بعد صاحب بازوبند کاپیتانی این تیم شد و حالا 16 سال است پیراهن نارنجی را از تن بیرون نیاورده. او معنای واقعی ثبات در یک تیم و بر بازو بستن بازوبند کاپیتانی در لیگ برتر است. یک بازیکن بااخلاق که به لحاظ فنی مورد توجه تمام مربیانی بوده که با او همکاری کردهاند. هیچ مدیری نتوانست از این بازیکن ایراد بگیرد و هرگز از شرایط آرمانی که داشت، دور نشد. بازیکنان سایپا نیز همیشه این بازیکن را دوست داشتند تا صادقی به یکی از منحصر به فردترین کاپیتانهای ادوار لیگ برتر تبدیل شود.
عنایتی همیشه کاپیتان
غلامرضا عنایتی سالهاست که بازوبند کاپیتانی را از تیمهای مختلف و مربیان مختلف میگیرد و این موضوع به خاطر تجربه بالا و شرایط فنی جالب توجهش است. عنایتی در این سالها، هر نیمفصل به یک تیم میرود و هر جا برود، کاپیتان است. او با تعداد زیادی از سرمربیان فعلی از نسل جدید مربیان، همبازی بوده و اصلاً عجیب نیست که یک بازیکن همیشه کاپیتان باشد. عنایتی در استقلال، صبای قم، سیاهجامگان و... کاپیتان بوده و از این به بعد هر جا برود باز هم کاپیتان است.
کاپیتان بزرگتر از سرمربی
یکی از اتفاقات جالبتوجه در مورد بازوبند کاپیتانی، ماجرایی بود که در تیم برق تهران رخ داد. فراز کمالوند، سرمربی جوان آن زمان برق بود و در رختکن باید مسائل فنی را مطرح میکرد که مارکار آقاجانیان کاپیتان آن تیم بود. نکته اینجاست که در آن زمان مارکار به عنوان کاپیتان 17 سال بزرگتر از فراز به عنوان سرمربی بود! موضوعی که تا سالها به عنوان یک رکورد در فوتبال ایران مطرح بود.
لطف بزرگ حمید به شهریار
حمید استیلی در مقطعی از فوتبالش به کاپیتانی تیم ملی رسید اما برای آن که به رفیق پرسپولیسی خود انگیزه بدهد، بازوبند تیم ملی را به علی دایی تعارف زد و دایی را صاحب آن بازوبند سبزرنگ و جادویی کرد. بازوبندی که برای 6 سال پیاپی از بازوی دایی خارج نشد. البته خیلی زود رابطه دایی – استیلی به هم خورد زیرا علی دایی قبل از آغاز لیگ برتر در برنامه 90 حاضر شد و به خاطر ایجاد درگیری در دربی پرحاشیه سال 79، حرفهای تندی علیه استیلی و سایر همبازیانش به زبان آورد. از همان زمان به بعد، رابطه استیلی و دایی به طور کلی از بین رفت.
شریفات، کاپیتان استقلال
یک دربی عجیب و یک نتیجه عجیبتر. مرحله یکچهارم نهایی جام حذفی سال 1390 استقلال پرمهره به پرسپولیس پرحاشیه با هدایت استیلی رسید. دو تیم در وقت قانونی به نتیجه تساوی رسیدند و کار به وقتهای اضافی کشید تا استقلال با 3 گل کار را با حساب 3 بر صفر به سود خود تمام کند. بعد از آن که شریفات گلزنی کرد، فرهاد مجیدی به سمت او دوید و بازوبند کاپیتانی را به بازوی شریفات بست! بعدها گفته شد آنها با یکدیگر هماهنگ کرده بودند تا اگر اسماعیل گلزنی کرد، صاحب بازوبند کاپیتانی استقلال شود.
چند درگیری ساده اما پیچیده
در طول این سالها، برای بستن بازوبند و کاپیتان شدن در استقلال و پرسپولیس شاهد یکسری مسائل عجیب و دعواهای بزرگ بودیم اما همیشه مربیان وقت این دو تیم، درگیریها را تکذیب میکردند یا آن را عادی میدانستند. مثل درگیری افشین پیروانی و علی دایی در فصل سوم در پرسپولیس یا محمود فکری و علیرضا منصوریان در استقلال. درگیریهایی که گاهی کار را به کشمکش جدی و یا حتی باندبازی در تیم میکشاند. گاهی هم باعث میشد یک مربی مثل علی دایی از طریق رأیگیری کاپیتان تیمش (پرسپولیس) را انتخاب کند و مجبور شود در حضور وحید هاشمیان، بازوبند را به سپهر حیدری تعارف بزند.
پاسکاری بازوبند بین دوقلوها
اهالی فوتبال علاقه خاصی به علی کریمی دارند و محبوبیت او با وجود آن که فوتبال را کنار گذاشته، هنوز هم قابلتوجه است. همه علی کریمی را دوست دارند اما علی کریمی عاشق مهدی مهدویکیاست! علاقه خاص کریمی به مهدویکیا باعث شد با وجود اینکه سابقه حضور کیا در پرسپولیس حتی نزدیک به کریمی هم نیست اما او بازوبند پرسپولیس را تقدیم مهدی کند و همیشه پشت سر مهدویکیا وارد زمین میشد. این مدل رفاقت بین مهدویکیا و کریمی در فوتبال ایران کمنظیر بود.
روحیه نداشت ۳ گل خورد
آخرین دربی بسیار جذاب این سالها، همان دیداری بود که پرسپولیس توانست با هتتریک ایمون زاید، بازی 2 بر صفر باخته مقابل استقلال را با برد 3 بر 2 به اتمام برساند. در آن بازی درگیری بر سر بازوبند کاپیتانی برای استقلالیها وجود داشت که در نهایت پژمان منتظری صاحب بازوبند شد. مهدی امیرآبادی کاپیتان آبیها مصدوم بود و گفته میشود پژمان برای آن که نشان دهد قدرت زیادی در استقلال دارد، بازوبند را در هنگام ورود محسن یوسفی، به این بازیکن جوان داد اما به مهدی رحمتی نداد. بعد از آن اتفاق، رحمتی 3 گل خورد تا رفقای نزدیکش مدعی شوند اگر بحث بازوبند پیش نمیآمد، استقلال به این شکل بازی را نمیباخت.
شیث و ماجراهای عجیب
شیث رضایی حالا دیگر فوتبال را کنار گذاشته و به دنبال موسیقی رفته است. چند ماه یک بار، یک ترانه منتشر میکند و دنیای جدیدی برای خود ساخته است. شیث و بازوبند کاپیتانی پرسپولیس، ماجراهای عجیبی دارند. اینکه او چطور با آن همه حاشیه، کاپیتان پرسپولیس شد یک طرف ماجراست و بستن بازوبند روی مچ دست در بازی با صبای قم و یا گاز گرفتن دهان علیرضا حقیقی در دربی 68 و... هم یک طرف دیگر. به طور کلی شیث رضایی یکی از بداخلاقترین کاپیتانهای پرسپولیس بود.
دوختن بازوبند روی پیراهن
میگویند علی دایی وقتی کاپیتان تیم ملی بود، بازوبند را روی پیراهن شماره 10 برایش میدوختند چون او نه تعویض میشد، نه اخراج میشد، نه مصدوم میشد و نه محروم. هیچ دلیلی وجود نداشت تا او بازوبند را از دست بدهد و به همین علت دایی همیشه با پیراهن بازوبنددار وارد زمین میشد. علی جباری سلطان استقلالیها هم چنین کاری میکرد. یک مدت آستین پیراهنش را تا میزد تا روی بازو و با این کار بازوبندی کوچک میساخت اما بعد از این شرایط برایش یک بازوبند خوشرنگ روی پیراهن آبی علی جباری دوختند تا خیالش به طور کلی راحت شود.
کاوه علی اسماعیلی