اخبار دانشگاهی را از «کانال اخبار دانشگاهی SNN.ir» دنبال کنید
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، یادداشت دانشجویی؛ شاید امروز با وجود فضای سرد و سنگین حاکم بر فضای دانشگاههای کشور و بیرغبتی و ترس برخی دانشجویان از فعالیت سیاسی در دانشگاهها، سخن به میان آوردن از وظایف دانشجویان در روزهای انتخابات برای برخی، کمی غیرضروری به نظر بیاید، اما به نظر بنده آنچه که در این میان مغفول مانده، ظرفیت بالای موجود در بدنهی دانشجویی و بلندپروازی ذهن دانشجو است که فقط احتیاج به محرکی ارزشمند برای فعال شدن دارد.
برخی از کارشناسان اعتقاد دارند که دوران افول اثرگذاری جنبش دانشجویی در سطح جامعه به این زودیها تمام نخواهد شد ولی من معتقدم اگر فضای مناسب این امر پدید بیاید، دانشجویان فعال امروز، تحولاتی بسیار عظیمتر از پیشینیان برجای خواهند گذاشت و از بهترین زمینهها برای ایجاد این رشد در جریانات دانشجویی میتوان به دوران انتخابات اشاره کرد و همانطور که مستحضرید، کمتر از دو ماه دیگر، انتخاباتی در پیش است…
اما این ظرفیت عظیم، در بستر انتخابات ۹۶ چگونه میتواند فعال شود؟
آنچه که امروز اکثر سیاسیون ما متوجه آن نیستند، این است که جامعه از خواستهای سیاسی دوران کارگزاران و اصلاحات عبور کرده و تا حدی نیز به خواستهای آرمانخواهانهی دولت گذشته، کم توجه شده است و هر روز رو به اجتماعی و اقتصادیتر شدن پیش میرود. انتخابات ۹۲ نیز به همین گونه بود. مردم در سال ۹۲، در دوگانهی معیشت – هستهای به تله افتادند و در آن شرایط مبهم، معیشت را انتخاب کردند! حال آنکه اساساً همه چیز از پایه دروغ و دوگانهی مذکور به کلی کاذب بود و معیشت و هستهای تقریباً ربطی به یکدیگر نداشتند! برجام این را به خیل کثیری از مردم نشان داد.
مطلب را به اینجا آوردم تا اشارهای کنم به نقشی که جنبش دانشجویی مسلمان در تفهیم و انتقال حقایق در موضوع برجام ایفا کرد. در روزهایی که اکثریت مقامات دولت اعتدالگرا و اصلاحطلب یازدهم، مجلس به اصطلاح اصولگرای نهم و حتی برخی نیروهای نظامی و منتسب به جریان انقلابی، برجام را تبریک میگفتند، دانشجویان انقلابی در خط مقدم انتقاد و روشنگری در مورد برجام ایستادند و واقعا هم در این زمینه فعالیتهای جدی کردند. با حمایت و مواضع قاطع رهبری، کار با سرعت بیشتری پیش رفت و تو خالی بودن برجام و وعدههایی که حول آن داده شده بود، برای طیف گستردهای از مردم روشن شد. به گونهای که امروز دفاع از برجام در مناظره و مباحثه با دانشجویان انقلابی، تقریباً به کاری شبیه دروازهبانی در تیم فوتبال «زیمبابوه» در مقابل «برزیل» تبدیل شده است!
یعنی برجام، ظرفیتی بود که جنبش دانشجویی یک پله بالاتر بیاید و خودش تحلیل کند و دنبال سیاستمداران نرود، بلکه سیاستمداران را دنبال خود بکشاند. مانند آنچه که در مورد جناب آل اسحاق یا دیگر موافقان برجام در گذشتهای نه چندان دور افتاد که امروز ایشان را مجبور به انتقاد از برجام و بازگشتن از موضع پیشین خود کرد. انتخابات پیش رو نیز میتواند چنین شرایطی را فراهم آورد و گامی بلند برای پرش جنبش دانشجویی از سد کسالت و سکون فعلی باشد.
این شرایط جز با رعایت چند نکته امکان پذیر نخواهد بود:
۱- حفظ فاصله جنبش دانشجویی با جناحهای سیاسی و عدم ورود مصداقی به انتخابات:
نمونههای بسیاری وجود دارد از تشکلهای دانشجویی که با تبدیل شدن به ستاد انتخاباتی جناحها و کاندیداهای حاضر در صحنهی انتخابات، عملاً خود را به ورطهی باندبازی و سربازی سیاستمداران در آورده و در نهایت در بزنگاههای تاریخی، منجر به نابودی کامل آن تشکل دانشجویی شده است. مانند آنچه که برای دو اتحادیهی بزرگ دانشجویی «انجمنهای اسلامی دانشجویان(دفتر تحکیم وحدت)» و «انجمنهای اسلامی دانشجویی» اتفاق افتاد. دفتر تحکیم وحدت با ارتباطی که با آقای موسویخوئینیها داشت، به مرور تبدیل به بخشی از جناح سیاسی اصلاحطلب تبدیل و بلندگوی رسمی سیاستهای این جناح در دانشگاهها شد. انجمن اسلامی دانشجویی نیز همین نقش را در جناح مقابل ایفا میکرد و در دوران دولت کارگزاران تشکیل و مورد حمایت جریان راست سنتی بود. اما آن مواردی که موجب اضمحلال این دو تشکیلات عظیم دانشجویی شد، به طور عمده مشترک بود.
در واقع وقتی دانشجو به پیاده نظام یک جریان سیاسی بدل شد، آرمانخواهی را از دست میدهد و منفعتطلبی و تقلیلگرایی جایگزین آن میشود. این دانشجو دیگر نمیخواهد یا بعضاً نمیتواند حق را ببیند. اگر غلطی از سیاسیون جناحش سر زد، بسیار مشکل است که بتواند آن را فریاد بزند و اصلاح وضعیت موجود را طلب کند و حقایق را ببیند. اما اگر همین دانشجو مستقل بود، اوضاع به کلی متفاوت بود.
جنبش دانشجویی باید در خط مقدم مبارزه با ضعف ها باشد:
۲- به دست گرفتن عَلَم عدالتخواهی، آزادیخواهی، مطالبهگری و تبدیل شدن به صدای گویای مردم:
همانگونه که عرض شد، جنبش دانشجویی باید در خط مقدم مبارزه با ضعفهای موجود باشد. صدای دانشجو باید از حنجرهی مردم و مستضعفین بیرون بیاید چون دانشجو جوان، جسور و از دل تودههای مردم است. به بیان امام خامنهای(دام ظله) هنوز گرد و غبار دنیا بر دلش ننشسته است، هنوز آرمانخواه است، هنوز نترس و حقجو و حقیقتطلب است. آن زمانی که نَفَس فعال دانشجویی از جای گرم بلند شود و پشت مردم و زاغهنشینان را خالی کرده، پشت صاحبان حقوقهای نجومی(چپ) و املاک نجومی(راست) را بگیرد، روز ضعف و نابودی جنبش دانشجویی است.
۳- ورود به حوزهی کار و عمل، شانه به شانه مردم و حکومت:
این نکته از مواردی است که امروزه زیاد در بین دانشجویان دیده میشود. امروزه عدهای از فعالین دانشجویی اعتقاد دارند که وظیفهی فعال دانشجویی فقط مطالبهگری و کار رسانهای است. حرف عمل و کار برای محرومین که به وسط میآید، میگویند ما که تأثیر چندانی نداریم؛ پس بهتر است نیروی خود را هدر ندهیم و در مطالبه از مسئولین خرج کنیم. اما این حرف به چند دلیل اشتباه و خسارت محض است:
اولاً این که زمانی که دانشجو از مسئولین مطالبه میکند، یکی از رایجترین پاسخهایی که آنها میدهند این است که “ما نقصهایی داریم و پیر شدهایم و کلیشههایی از این دست! شما که جوان و فعال و متوجه ضعفها هستید برای مردم چه کردهاید؟” ثانیاً اینکه چه کسی گفته که کار ما تأثیر ندارد؟ اگر کار و حوزهی تأثیر آن را منحصر به خود و یا فقط دانشجویان کنید، احتمالاً کم اثر خواهد بود، اما شرایط مطلوب آن است که دانشجویان در جامعه یک موج راه بیندازند و سر از گریبان دانشگاه بیرون بیاورند و کارشان را به میان مردم بکشند. این همان گمشدهای است که همهی تشکلها به دنبال آن میگردند، یعنی جریان سازی! ثالثاً اینکه تا زمانی که پا در میدان عمل گذاشته نشده و حرف و عمل به مطابقت نرسیده باشد، برکتی در کار حاصل نخواهد شد و نَفَس انسان، تأثیر کافی نخواهد گذاشت و مطالبهها شنیده نخواهد شد. چون از عمق جان نبوده، که اگر بود، منجر به حرکت میشد! لذا در حوزهی انتخابات نباید نشست تا سیاسیون دستور بدهند و دانشجویان بروند در ستاد تبلیغاتی آنها و مشغول پوستر چسباندن و سی دی پخش کردن شده یا زیر بیانیهها و دعوتنامههایی که غالباً ساختگی بوده و حتی متن آن هم به تأیید کاندیدای مذکور رسیده را امضا کنند و به حیثیت خود به عنوان دانشجو و تشکیلات دانشجویی خود، خدشه وارد کنند.
وظیفهی دانشجویان در انتخابات، مرکب است از «روشنگری، مطالبهگری و کار» که برای هر کدام از این سه وظیفه میتوان دهها کارویژه تعریف کرد اما به طور خلاصه میتوان گفت: در حوزهی روشنگری باید اوضاع فعلی و مطلوب را برای جامعه ترسیم کرده و راه حل نهایی را در یک بستهی گفتمانی ارائه کرد؛ در حوزه مطالبهگری باید چالشهای اصلی انقلاب و موانع سر راه زندگی مردم را با زبانی به دور از سیاستزدگی و با ادبیات اجتماعی از مسئولان دولتی و حاکمیتی مطالبه کرد و در حوزهی کار، باید برای حرکت توده مردم و دانشجویان به سمت حل مشکلات اولویتدار، فعالیت کرد و پویشها و حرکتهای اجتماعی را سامان بخشید. مثلاً اگر جامعه دچار فقر و محرومیت است، دانشجویان باید در راستای محرومیتزدایی پیش قراول جامعه قرار گرفته و این موضوع را در دستور کار فوری خود قرار دهند.
در آخر و به عنوان نکته پایانی باید گفت که تمامی این کارها زمانی ارزش دارد که به عنوان تکلیف به آنها نگاه شود و مخلصانه برای مردم و رضای خدا صورت بگیرند، نه آن که دید انتخاباتی و جناحبازی ضمیمهی آن باشد! یقیناً اگر به این تکلیف با تمام توان و مخلصانه عمل شود، نتیجه را قطعاً به همراه خود خواهد داشت.
سعید توانا راد- دبیر سیاسی و اجتماعی انجمن اسلامی دانشجویان (۱۳۴۸) دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی(ره) تهران
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.