وزیر اطلاعات باید توضیح دهد که اگر به تعبیر ایشان مدیر دو تابعیتی نداریم، چگونه خزانهدار مدیریت اکتشاف شرکت ملی نفت ۱۰۰ میلیارد تومان را غارت کند و از کشور بگریزد؟!
به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو؛ روزنامه جوان در یادداشتی نوشت: وقتی مجلس تأکید بسیاری بر تعیین تکلیف مدیران دوتابعیتی داشت، وزیر اطلاعات به میان آمد و گفت: با بررسیهای انجام شده و برکناری مدیران دوتابعیتی، دیگر مدیران دوتابعیتی نداریم.
وقتی دادستان کل کشور نسبت به این گفته وزیر واکنش نشان داد باز هم وزیر اطلاعات از نبود مدیران دوتابعیتی گفت، حتی کار به آنجا کشید که علوی در حاشیه یکی از نشستهای هیئت دولت عنوان کرد: اگر مدیر دوتابعیتی سراغ دارید به وزارت اطلاعات معرفی کنید.
فارغ از اینکه رسانهها مسئول شناسایی مدیران دوتابعیتی با محدودیتهای حاکم بر آنها نیستند، پرسش اصلی این است که آیا واقعاً مدیر دوتابعیتی نداریم؟ مدیرانی که اغلب کانادا را انتخاب کرده و مانند آن فرد مشهور- خاوری- راه را به خوبی پیدا کردهاند.
بیش از ۱۰۰ میلیارد تومان از منابع شرکت ملی نفت ایران توسط خزانهدار مدیریت اکتشاف شرکت ملی نفت به یغما رفته و آقای خزانهدار با خیالی راحت راهی کانادا شده است. بر اساس گفتههای دادستان تهران و اطلاعات موجود، این فرد از سال گذشته اختلاس را آغاز کرده است و توانسته در این مدت چنین پولی را به خارج از کشور منتقل کند. آیا ناپسند نیست که یک مدیر میانی بتواند دست به چنین فساد بزرگی بزند و به راحتی از کشور خارج شود؟ واکنش مردم چیست؟ حتماً مردم میگویند فرد مفسد تنها نبوده و در یک سیستم خودمانی توانسته از ادارهای بیش از ۱۰۰ میلیارد تومان اختلاس کند که بودجهاش محدود است. ماجرا بسیار ساده است، وقتی نهادهای نظارتی و اطلاعاتی نتوانند به وظایف ذاتی خود عمل کنند و با وجود آنکه مشخص است که مدیران دوتابعیتی در بدنه مدیریت کشور و به ویژه نفت رسوخ کردهاند، همه چیز را انکار میکنند وضعیت همینی است که میبینیم. همین امروز مدیران دوتابعیتی بسیاری در وزارت نفت و شرکتهای زیرمجموعه صندوق بازنشستگی صنعت نفت وجود دارند که نمیخواهیم بگوییم آنها متهم هستند یا خواهند شد بلکه اصل ماجرا این است که وقتی از یک نقطه و بزنگاهی بارها ضربه خوردهایم باز هم نسبت به آن بیتفاوت باشیم.
توجه کنید بیش از ۱۰۰ میلیارد تومان طی دو سال از بیت المال خارج شده است و وزارت نفت زمانی پی به این مسئله میبرد که متهم از کشور فرار کرده و برای ارائه آدرس غلط، میگوید این فساد از سال ۸۸ آغاز شده است.
حراست وزارت نفت و شرکت ملی نفت و حسابرس داخلی برای چه حقوق میگیرند؟ حراست وزارت نفت چرا هیچ تحقیقی درباره سوابق افراد و تابعیت آنها انجام نداده و در اتاق شیشهای خود به گذر ایام مشغول است؟
مسئله دوتابعیتیها در نفت چیز چندان عجیبی نیست، کم نیستند از این جنس مدیران ولی به بهانههای مختلف هنوز بر مسند کار هستند؛ مدیرانی که خانوادهشان در دانمارک، هلند، سوئیس، کانادا و... زندگی میکنند بدون تردید هیچ علاقهای به ایران ندارند که اگر داشتند حداقل خانوادهشان در کشور زندگی میکردند. مدیری که ایران را برای زندگی خانوادهاش انتخاب نکرده و در تهران به تنهایی زندگی میکند، آیا حاضر است برای منافع ملی ریسک کند؟