رئیس شورای استان تهران با اشاره به این که فضا و شرایط زندگی شهری، شرایط فرکانسی، مدلهای ترافیکی و حمل و نقل در پیوند با فعالشدن سرطان مطرح هستند، افزود: اخیرا در مطلبی به این اشاره کردم که کسی به موضوع آلودگیهای فرکانسی در استان و شهر تهران به صورت جدی نمیپردازد.
بهگزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری دانشجو، الهام فخاری با حضور در نشست «مبارزه با سرطان» که در دفتر یونسکو تهران برگزار شد، افزود: امروز به چند مساله باید بپردازم: مساله اول سرطان، و البته باید به سرطان در زنان اشاره کنم.
وی با اشاره به مسئلهای که در همه حوزههای کاری در کشور به آن دچار هستیم، تاکید کرد: این مسئله عدد و رقم، آمارهها و کمیگراهاست. اما باید بپرسیم که آیا این آمارهها که گاهی ترسناک، گاهی امیدبخش، گاهی در اوج، گاهی خیلی پایین، گاهی نمودارهای قابل اتکا و گاهی به نمودارهای تمسخرآمیز تبدیل میشوند ما (جامعه علمی و تخصصی و جامعه کلی) را توانمند کرده است؟ از آنها چگونه استفاده میکنیم؟
رئیس کمیته اجتماعی شورای شهر تهران با پرداختن به مسئله کیفیت و پیوند سبک زندگی با کیفیت زندگی، گفت: بنا به شرایطی که تجربه کردیم همچنان در مبحث کیفیت زندگی به شدت کمیگرا و رقمزده هستیم و باز هم به عدد و رقمها بدون پردازش معنادارمتوسل میشویم در صورتی که کیفیت زندگی و آن چیزی که در مورد سبک زندگی مطرح میکنیم؛ نیازمند برقراری یک ارتباط سیستمی تحلیلی و نوعی تفکر سیستمی است.
فخاری با اشاره به این که به لحاظ کمی و از نظر تحصیلات دانشگاهی و دانشآموختگی در دنیا رکورد قابل توجهی داریم، افزود: این میزان از دانشآموختگی جزو دستاوردهای نظام و کشور ماست و به آن افتخار میکنیم، اما از سوی دیگر باید دید این افزایش دانشآموختگان و بالارفتن تحصیلات دانشگاهی کمکی به بهبود کیفیت زندگی، به طور خاص به بهبودکیفیت زندگی زنان کرده است؟ و به طور خاصتر ما را در موضوع سرطان توانمندتر و روشمندتر کرده است؟ واقعا در آموزش عالی در مورد مهمترین مرحله پیوند با زندگی روزمره باید بازاندیشی کنیم و ببینیم خروجی آموزش عالی چیست؟ آیا دانشآموختگان دانشگاه در الگوی زندگی روزمره نسبت به آن کسی که دانشگاه نرفته تفاوتی نشان میدهند؟ شاید یکی از گذرگاهها و یا نهادهای مهم برای بهبود کیفیت زندگی با پرداختن به موضوع سرطان دانشگاه است و تهران از نظر تعداد دانشگاه بسیار سرمایهدار و ثروتمند است.
وی با بیان این که شاید در پیونددهی این نهادهای دانشگاهی توانمند دچار کمکاری یا کاستی بودهایم، تاکید کرد: چقدر به زنان و مسئله ایرانی زنان در کیفیت زندگی پرداختهایم؟ سرطان پستان جزو لیست سرطانهای کشنده است، ولی اگر زود تشخیص داده شود به خوبی مهار میشود. آمار دانشآموختگان دخترمان بالا رفته و به ورودی بالای ۵۰ درصد دختران به دانشگاه افتخار میکنیم، سوال اینجاست که آیا تغییری در زندگیشان اتفاق افتاده است؟
فخاری تاکید میکند: به این آگاهم که سرانهها برای همه به خصوص زنان بسیار پایین است، سرانه ورزشی در استان تهران ۴۳ صدم عنوان میشود و میانگین کشوری ۷۵ صدم است. از نظر سرانه ورزشی یک استان نابرخورداریم. اما علیرغم این که حق مردم است و باید این سرانه توسعه یابد آیا ورزش همگانی یا اصلاح سبک زندگی باید معطل یک سالن میماند؟ یا راهش میتوانست از دانشگاه بگذرد؟
نائب رئیس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران با اشاره به زندگی زنان در شهر افزود: به نوعی دیگر فکر میکنم مسئله زنان و سرطان به فقر شهری هم مرتبط است و دشواریهای زن بودن در شهر و (حالا دیگر میتوانیم بگوییم) حتی در روستا بر کیفیت زندگی آنها اثر میگذارد. پیامدهای بیماری خاص زنان از جمله سرطان زنان پیامدهای گستردهای دارد که نه تنها خودشان بلکه خانواده (که سرپرستی مادرانه آن را به عهده دارند) را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد و ممکن است یک بیماری به از هم پاشیدن کل نظام خانواده بینجامد. در مورد هر فردی که مبتلا به سرطان شود این صدق میکند، ولی شاید در مورد یک مادر به عنوان نخ تسبیح خانواده خیلی مخربتر است.
وی با بیان این که یک نکتهای که در مورد سرطان اکثرا مغفول واقع میشود و من به لحاظ تخصصم به آن ورود پیدا میکنم، گفت: نکته فراموششده اهمیت سلامت روان است. در این حوزه ما با یک تاخیر علمی و تاریخی روبرو هستیم. با وجود آن که مقالات و تحقیقاتی صورت گرفته که پیوند یا اثر عاملهای روانشناختی را با مسائل و بیماریهای خاص مثل سرطان دنبال میکنند، اما جای سلامت روان در تحلیلهای ایرانی کجاست؟ سلامت روان را کجا دیدهایم؟ خیلی مواقع ممکن است زیرساختهای کشور اشکال داشته باشد، اما اگر در حوزه سلامت روان توامندسازی و مهارتآموزی خوبی انجام گیرد. مردم کمک میکنند و جامعه به وضعیت بهتری میرسد.
فخاری به نهاد آموزش اشاره کرده و تاکید کرد: ما نهاد آموشی داریم، اما خروجی آموزشی ما چقدر به کار در میآید؟ برای نمونه آیا در رفتار ترافیکی ما اثر میگذارد؟ مهمترین مسئله آموزشی، باقی ماندن در سطح دانش و شناخت و تبدیل نشدن به انگیزش و رفتار است. چیزی در این سیکل اشکال دارد که به نظر بعضی از جمله من به خاطر این است که الگوی تفکر موضوعی است نه سیستمی و مدل ما برآیند محور، یک بسته نتیجهای و دریافت مدرک تحصیلی است نه فرآیند. در کلاسهایمان آنچه آموزش میدهیم گام به گام در جان دانشجو تغییر ایجاد نمیکند به کار نمیآید و از جان دانشجو به جامعه پیوند پیدا نمیکند و به کار آمدن دانش و آموزش، یک جایی در همان بخش آموزشی (که برایش اینقدر هزینه میکنیم) اشکال دارد؛ بنابراین باید قبل جذب منافع در این حوزه یک آسیبشناسی کنیم. در حوزه آموزشی تخصصی نیاز به کار همزمان روی الگوهای توسعه مهارتهای زندگی و توسعه مهارتهای شناختی داریم.
به گفته رئیس شورای استان تهران؛ کسی میتواند مهارتهای زندگی (مانند کنترل هیجانات منفی) را خوب بیاموزد که مهارتهای شناختی خوبی داشته باشد. ما در مدارسمان و حتی دانشگاه و سطح تحصیلات تکمیلی از دانشآموز و دانشجو صرفا به یادسپاری میخواهیم و نهایتا حدی از تجربه و تحلیل. هنوز نوآوری و نوآفرینی در الگوی دانشگاهی ما نیست. اثر آن را هم در فاصلهای بر سرطان میبینیم و عدم اصلاح مسئلهای مانند سرطان و دقیقا الگوهای پیشگیرانه به ساختار تفکری ما برمیگردد. تا وقتی که در سطح به یادسپاری و یادگیری باشیم امکان تفکر نقادانه نداریم. این چیزی نیست که بتوانیم با پول نفت آن را بخریم. تفکر نقادانه چیزی نیست که آن را با بسته شعاری القا کنیم. تفکر نقادانه آیین گفتگو میطلبد. این که صدا و سیما کاری انجام دهد یا این که من بگویم و شما بشنوید، الگوهای یکطرفه است. آیین گفتگو هنوز در مهارتهای اساسی ما جا نیفتاده است. مهارتهای روانشناختی را حتی در مورد موضوعاتی مثل سرطان که به ظاهر خیلی فیزیکی و بدنی است اگر جدی نگیریم مثل بقیه آسیبها و مسائل ایرانی همچنان هزینهزا خواهد ماند. ما همچنان میدویم و بیماری جلوتر از ما میرود و همه حوزههای زندگی را درگیر میکند.
فخاری با اشاره به مثالی درباره مهارتهای روانشناختی برای مسئله زنان، افزود: اگر کسی خویشتندوستی و مراقبت از خویشتن (نه خودخواهی) را به عنوان یک مهارت اصلی یاد گرفته باشد در معاینات و پیشگیری یک گام جلوتر است، ولی ما هنوز به طور اساسی در مهارتها مشکل داریم.
نائب رئیس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران با بیان این که نکته مهم دیگر شبکههای موثر برای سلامت زنان است، تاکید کرد: الگوی موفق ما در ایران که به عنوان یک الگوی توسعهای برای کشورهای دیگر مورد استفاده قرار گرفت شبکههای بهداشت است. یک الگوی شبکهای بود که محله به محله، روستا به روستا و شهر به شهر عمل میکرد. در حال حاضر در فضای شورایی در استان و شهر تهران شورایاری محلات زمینههای این الگوی شبکهای هستند. شورایاریها نهادی است که طی دورههای قبل ایجاد شد و مدیریت شهری گذشته هم به آن اعتقاد داشت. ممکن است در مسیر و هدفمندی آنها یک مقدار نقد داشته باشیم، اما یکی از نهادهای موثر و خوب همین شورایاریها و هیئت امناهای محلهای هستند.
وی به جامعه ایرانی و خودش نقد کرده و گفت: ما یک مسئله ایرانی دیگر هم داریم که همیشه در رقابت با آدم کناریمان هستیم و همیشه میگوییم کار او خوب نبود حالا من میخواهم یک کار بزرگتری کنم در صورتی که علم و دانش را روی شانههای همدیگر، در کنار یکدیگر و با قلاب گرفتن برای همدیگر میتوانیم پیش ببریم و توسعه هم دقیقا مبتنی بر این است. با وجود شرایط سختی که در استان میبینم، از این که «من میتوانم»، «ما میتوانیم» را تحقق بخشیم، پرامید هستم. اتفاقا الگوهای مدنی مثل «مهرانه»، «محک» و... به ما این اعتماد به نفس را میدهد که غیرتمرکزگرا حرکت کنیم تا اتفاقات خوبی رخ دهد و بدانیم کانون عالم تهران نیست. البته من باید برای تهران تلاش کنم، ولی این یک الگوی خیلی خوب است و اتفاقا به الگوهای سلامتزیستی، غذایی و... مرتبط میشود.
به گفته فخاری؛ اگر بخواهیم سبک زندگی را تعییر دهیم باید مرتبط با الگوهای محلهای پیش برویم. ولی قبل از آن باید تکلیف خومان را روشن کنیم، حتی در موضوع سرطان. آیا پیش فرض و نظریه ما مثلا مدل سرمایهداری است؟ زیرا این مدل به نوعی مسئله سرطان را حل میکند و اگر مدل ما اجتماعگرا و سوسیالیستی باشد یک مدل دیگر برای حل موضوع سرطان دارد. اما در کشور ما هنوز این بنای نظریهای مشخص نیست. این دار و دسته و آن دار و دسته، این طیف سیاسی و آن طیف سیاسی هم ندارد. ما هر چیزی که خیلی جالب است را میخواهیم در یک مدل شیزوفرنیک به بقیه چیزهایی که به هم مربوط نمیشوند، بچسبانیم، در نهایت با هم جور در نمیآیند و اثربخش نیستند و هدررفت زیادی دارد.
رئیس شورای استان تهران با اشاره به این که حتی پرداختن به فضای فیزیکی شهرسازی و مدلهای ترافیکی و حمل و نقل در موضوع سرطان بسیار مهم است، افزود: بسیار خوشحالم که در مورد آلودگیهای فرکانسی اینجا گزارش کار مفصل و خوبی داشتید. اخیرا در مطلبی به این اشاره کردم که کسی به موضوع آلودگیهای فرکانسی در استان و شهر تهران به صورت جدی نمیپردازد، چون به هر بهایی میخواهیم مخابرات کار کند یا باید برقرسانی شود. اما مسئله این است که بخشی از آن حل مساله کندن دکل نیست بخشی از آن به شهروندان بستگی دارد.
فخاری با بیان این که من فکر میکنم وقتی از مشارکت مردم حرف میزنیم پیشفرض دارد، گفت: الگوی تعاملی را جایگزین الگوی یکسویه کردن به بهبود مهارتهای شناختی ما برمیگردد. تا وقتی ما پذیرش صلحآمیز تنوع و گوناگونی را درون خودمان نداشته باشیم، با منش و نگرش فرادستی و فرودستی حتی مصلحانه نمیتوانیم کاری از پیش ببریم. حل مسائل کشور یا مدلهای اداره کردن جوامع امروز قطعا اگر مشارکتی نباشد نمیتواند به خوبی پیش برود.
وی با پیشنهاد یک نکته تاکید کرد: فعال شدن مسولیت اجتماعی سازمانی را به خصوص در شهر تهران و استان بیشتر دنبال کنیم و فکر میکنم اهمیت موضوع سلامت روان را در مورد بیماران سرطانی جدی بگیریم. نکتهای مطرح شد که ما در مهربانی دچار چالش هستیم و فکر میکنم بخشی از آن به صورت رویکرد و منش سلطهآمیز در ما تکثیر شده و مواظب آن نبودیم. این یک مدل نازلی از تنازع بقاست. درست است این نافی پایبندی بسیاری به اخلاق حرفهای پزشکها، پاکبانها، آدمها و کارمندان نیست، ولی یک واقعیت است که در حال حاضر کسانی که اخلاقی زندگی میکنند در اقلیت هستند.
فخاری با بیان این که صنف به صنف هم نگاه کنیم، طبق نظرسنجیها شاید از جمله آلودهترین صنف شهرداریها باشند، گفت:، ولی همه ما داریم دچار آن میشویم و در حرکت به سوی یک وضعیت نامعلوم یک شتابزدگی بیمعنایی داریم. فکر میکنم اشکالی هم در جامعهپذیری ما اتفاق افتاده است. به دلیل زیادبودن تعارضها یعنی در رفتارمان حتی در مورد سرطان هم متعارض رفتار میکنیم. مینالیم، در مورد آمارهای واقعی و غیرواقعی خیلی حرف میزنیم، اما آیا ذرهای در رفتار روزمرهما تاثیری اتفاق میافتد؟ وقتی که در مورد نکاتی ترسناک حرف میزنیم متاسفانه لزوما به این معنی نیست که حرکتی برای بهبود داریم. با این همه ما نهادهای توانمند مدنی را داریم. تعهد شما به مشارکت اجتماعی ارزشمند است و قول میدهم به عنوان عضو منتخب شما در شهر تهران و شورای استان تهران هر کاری لازم باشد به صورت همکاری شبکه نهادی پیش ببریم.