تجربه ثابت کرده هرگاه بازار اقتصادی دچار آشوب و بیسامانی میشود، مردم هم دچار بیقراریهای ناشی از بیاعتمادی به آینده، گرانی و تورم میشوند و این بزرگترین ضربه را به امید اجتماعی وارد میکند.
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، تجربه ثابت کرده هرگاه بازار اقتصادی دچار آشوب و بیسامانی میشود، مردم هم دچار بیقراریهای ناشی از بیاعتمادی به آینده، گرانی و تورم میشوند و این بزرگترین ضربه را به امید اجتماعی وارد میکند. چند وقتی میشود که شاهد نوسانات بیسر و سامان و افسارگسیخته بازار ارز هستیم.
این نوسانات شدید، تکانههای عظیمی را هم در جامعه موجب شده است تا جایی که در کنار دلنگرانیهای تولیدکنندگان، کاسبکاران و بازاریان از تورمهای در راه، موج بیاعتمادی عمومی جامعه، کارشناسان و جامعهشناسان را هم نگران کرده است.
باید بهصراحت اذعان کنیم که این روزها بیش از هر زمان دیگری قیمت بیثبات و نوسانات بیدر و پیکر ارز به امید اجتماعی در جامعه ایرانی دهنکجی میکند و صفهای طولانی جلوی در صرافیها و عدمفروش دلار از سوی آنها به مردم خود تاییدی بر این مدعاست. حال تصور کنید در شرایطی که مسئولان و دولتمردان تراز اول کشور از مدیریت برای ثبات نرخ ارز سخن میگویند، اما درواقع نهتنها چنین اتفاقی روی نمیدهد و کاملا عکس آن، نرخ ارز باز هم بالا و بالاتر میرود به چه میزان شک و بیاعتمادی عمومی به دولت را به دنبال خود میآورد؟
بیاعتمادی عمومی به دولت
به گفته دکتر امیدعلی احمدی جامعهشناس، «افزایش نرخ ارز روی امید اجتماعی تاثیر نامطلوب میگذارد و بیاعتمادی مردم به دولت را تشدید کرده و از سوی دیگر بیاعتمادی نهادی و بین فردی را هم بیش از پیش افزایش میدهد.
وی اظهار میکند: «بیتردید با کاهش ارزش ریال بهجای افزایش قیمت دلار، عموم مردم احساس میکنند بخشی از ثروت و دارایی خویش را از دست دادهاند و به همان نسبت قدرت خریدشان کاهش پیدا میکند.»
وی معتقد است: «این مساله باعث میشود مردم احساس کنند مسئولان نسبت به اداره مملکت؛ قدرت لازم را نداشته و توان سیاسی و اقتصادی دولت برای حل مشکلات کاهش پیدا کرده است در نتیجه اعتماد و سرمایههای اجتماعی تنزل مییابد. به اذعان این جامعهشناس غیر از بیاعتمادی، نرخ مشارکت و مشارکتپذیری در فعالیتهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی نیز کاهش پیدا کرده و از دیگر سو و در پی عدم اعتماد مردم، میل به مهاجرت افزایش پیدا میکند.»
این جامعهشناس با بیان اینکه این مساله روی شرایط خانوادگی افراد جامعه نیز تاثیرگذار است، میافزاید: «درآمد خانوادهها عموما ثابت بوده و توان مشخصی دارند، اما وقتی درآمد خانوار بهویژه در میان اقشار حقوقبگیر جامعه در چنین شرایطی کاهش پیدا کند، احساس میکنند توانایی مدیریت مسائل خانواده و نیازهایشان را نداشته یا این توان کاسته شده است. این نااطمینانی باعث میشود مردم سختتر هزینه کنند و با احساس ناامیدی بیشتری به زندگی ادامه دهند و نباید از ذکر و تاکید بر این نکته غافل شد که افزایش نرخ ارز روی امید اجتماعی تاثیر نامطلوبی داشته و خواهد داشت.»
احتمال بروز چالش سیاسی
احمدی در ادامه با اشاره به اینکه تبعات اجتماعی این مساله میتواند سببساز مشکلات امنیتی و سیاسی در جامعه شود، میگوید: «در نگاهی جامعهشناسانه اگر مردم تمام گناه افزایش نرخ ارز را به گردن دولت بیندازند، آنگاه در مورد علتالعلل شرایطی که در آن بهسر میبرند، هم داستان شده و به یک نوع خودآگاهی و آگاهی مشترک دست مییابند. حتی ممکن است این اعتراض از شکل فردی و نهفته بهصورت عیان و جمعی دربیاید و حتی شورشها و ناامنیهای اجتماعی بهوجود بیاید. شک نکنید که مجموعه این مسائل با تداوم شرایط موجود، گریزناپذیر بوده و مشکلات اجتماعی شکل حادتری به خود خواهد گرفت.
دور از انصاف است اگر نگوییم مردم جامعه اسلامی ایران در برههها و بزنگاههای تاریخی بسیاری با تحمل شرایط سخت و طاقتفرسا پشت نظام و اعتقادشان ایستادند و خم به ابرو نیاوردند، اما این شرایطی که از عدم ثبات و نوسانات شدید ارز ایجاد شده است عرصه دیگری است که به سوءمدیریت و عدم توانایی دولت در کنترل آن برمیگردد؛ لذا نباید از مردم توقع داشت دچار ناامیدیهای اجتماعی نشوند.»
افزایش بزهکاری
دکتر امانا... قرائیمقدم جامعهشناس بر این اعتقاد است: «گرانی ۵۰۰ تومانی ارز در یک روز تبعات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و روحی و روانی دارد. اقتصاد از جامعه جدا نیست، بنابراین از نظر اجتماعی، موجب بروز انواع آسیبهای اجتماعی میشود، زیرا وقتی فرد تا دیروز پولش فلان قدر بوده و حالا کمتر شده، راهی ندارد جز اینکه به بزهکاری، رشوهگیری و دزدی تن در دهد.»
وی تاکید میکند: «مردمی هم که تا دیروز میتوانستند یک کالا را با فلان قیمت بخرند، امروز دیگر نمیتوانند از عهده هزینهها برآیند، دچار ناامیدی میشوند. این مساله در طلاق و ازدواج هم اثرگذار بوده و هراس و ناامنی اجتماعی و روحی و روانی ایجاد میشود؛ ازدواج را کاهش میدهد و موجب بروز انواع آسیبهای اجتماعی شده و بهلحاظ فرهنگی بدآموزی دارد.»
این جامعهشناس با بیان اینکه این شرایط یعنی بیاعتمادی به اوضاع اقتصادی و نرخ متشنج ارز اعتماد عمومی جامعه را نسبت به حکومت تضعیف میکند، میافزاید: «از این بیاعتمادی، بحران اجتماعی بهوجود میآید لذا اگر نتوانند نرخ ارز را کاهش دهند باید منتظر بحرانها و اغتشاشات گوناگون و خیزش اجتماعی بود، زیرا کسی که دست از دل بشوید، هرچه در دل دارد، بگوید.»
تلاطم ارز میتواند بحرانزا باشد
قرائیمقدم صراحتا عنوان میکند: «مردم دیگر چیزی برای باختن ندارند. فردی که تا دیروز حقوقش این بوده و امروز ۸ درصد از حقوق و مزایایش کم شده، به هم میریزد در نتیجه جامعه منتظر جرقه است پس از نظر اجتماعی منجر به آسیبهایی نظیر افزایش طلاق و کاهش ازدواج و ناامنی، هراس اجتماعی و بدبینی نسبت به حکومت میشود و از نظر روحی تمام ذهن و فکر افراد را گرفتار و مشغول کرده و اختلافات میان زوجین و اختلافات درون خانوادهای را بالا میبرد.»
وی معتقد است: «نتیجه این تلاطمات از نظر سیاسی بحران بهوجود میآورد و از نظر روانشناسی اجتماعی، حس ناامنی مثل یک ویروس از فردی به فردی دیگر سرایت و روح و روان افراد را تحتالشعاع قرار داده و شایعهسازی در جامعه افزایش پیدا میکند. این مساله بدبینی نسبت به حکومت و دولت را بالا میبرد و باید گفت: همه اینها اثرات نامطلوبی است که بحران بالا رفتن دلار بهدنبال دارد.»
این جامعهشناس با اشاره به اینکه این بحران شرایط جامعه را برای پذیرش صحبتها و گفتههای دشمنان کشور مساعد میکند، میگوید: «از منظری دیگر کسانی که اعتقادات دینی دارند نیز ممکن است نسبت به ارزشهای دینی بیاعتماد شده و تصور میکنند دین نتوانسته در اقتصاد موثر باشد.
اگر دولت باز هم تعلل کند ممکن است با این بیکفایتی در کنترل بازار ارز، تشنجهای عمومی در جامعه را به بار آورده و شاهد اعتراض آن دسته از افراد جامعه که بهشدت تحت تاثیر بازار، درآمد کسب میکنند ازجمله کارگران و کارمندان بخش خصوصی باشیم.»