روزگاری مستاجر خانه ملت دیالمه و مدرس بودند و صاحب لباس نبی، خمینی و نواب صفوی؛ حالا کار به جایی رسیده که لباس و منصب چنان افراد را غره کرده، که از یاد بردهاند حق مردم امانتی است در دستشان.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو-سارا طلا*، اگر یک نماینده مجلس نداند که چرا نماینده شده و نداند که اکنون چه وظیفهای دارد و یا حتی بدتر، بداند که به انگیزه دیگری جز خدمت به خلق و پاسداری و حراست از دین و دنیای مردم به مجلس آمده و تنها نام نماینده مردم شریف فلان جا را یدک بکشد، آیا کاری جز خیانت در امانت مردم مرتکب شده؟
وضع آنجا وخیمتر میشود که حتی وقتی مردم از او حقوقشان را طلب میکنند و وظایفش را گوشزد میکنند آنان را که امام (ره) «ولی نعمت» خود میخواند، احمق و نادان خطاب میکند و اینجاست که باید مجازاتی در خور برای این خیانت در نظر گرفته شود؛ که شاید بتوان گفت: اولین و کمترین مجازات، عزل از منصب است.
حتی اگر این رفتارها از نمایندهای منتسب به یکی از بزرگترین متفکرین انقلابی تحت لوای اسلام هم باشد که امام (ره) او را «پاره تن» خود خواند، الحق تنها، اقدامی انقلابی حق مطلب را در پاسخ به این رفتارهای زننده ادا میکند.
اگر کسی به این درک نرسیده باشد که رفع ضیق معیشت و احترام به کرامت مردم در مقابل منبر رفتن برای غدیر اولی است، به ناحق بر کرسی انقلاب اسلامی تکیه زده و هر لحظه بیشتر در این منصب بماند، ناکارآمدیاش به نام اسلام و انقلاب تمام شده و لطمات جبران ناپذیری وارد میسازد.
استعفای ایشان هرچند به نفع مردم است، اما اولین منفعت را برای خود شخص دارد و آن جلوگیری از حق الناسی است که با ادامه پیدا کردن حضورش در آن منصب، بر ضمه اش اضافه خواهد شد.
اما اگر کسی در جمهوری اسلامی علاوه بر نداشتتن درک تشخیص اولویت ها، در لباس پیامبر اکرم (ص) هم بود و شهروندان را بخاطر مطالبه به حقشان از یک نماینده مجلس تهدید کرد، الحق و الانصاف مصداق آخوندی ست که به تعبیر امام (ره) باید عمامه اش را بر زمین زد.
روحانی که نداند اول وظیفهاش در عرصه سیاسی جمهوری اسلامی و در معیت یک نماینده مجلس، رساندن موج مطالبه گری مردم به گوش اوست، باید عمامه از سرش برداشت و خلع لباسش کرد و در نماز جمعه و مجامع عمومی شهر گرداند تا بفهمد آنچه آبروی لباس را میبرد، ملبّس است؛ نه هیچ چیز دیگر.
روزگاری مستاجر خانه ملت دیالمه و مدرس بودند و صاحب لباس نبی، خمینی و نواب صفوی، حالا کار به جایی رسیده که لباس و منصب، چنان افراد را غره کرده که از یاد بردهاند حق مردم امانتی است در دستشان که مامور به حفاظت و حمایت از آنند.
البته از تفکری که مردم را آنقدر حساب نمیکند که به مطالباتشان پاسخ دهد، انتظاری هم جز این نیست. صاحبان این شیوهی تفکر بایستی پاسخگو باشند که چرا طرحی مانند شفافیت آراء نمایندگان را که قطع به یقین به نفع ملت بود، زیر خروارها طرح چند فوریتی دفن کردند و حاضر نشدند حق مردم که اطلاع از آراء نمایندگانشان است را ادا کنند؛ در حالیکه در برهههای گوناگون طرحهایی که به ضرر منافع ملی و مردم بود را بی سروصدا و بدون فوت وقت به تصویب رساندند و به حرف منتقدین و معترضین بهایی ندادند.
بعضا شاهد هستیم نمایندگانی با این تفکر، وقاحت را به حدی رسانده اند که حاضرند گزارش تمام مناسبات مالی کشور را به بیگانه عرضه کنند، اما به مردمی که جایگاه خود را از اعتماد آنها دارند از رایشان باخبر نکنند. تفکری که غریبه را معتمدتر از اهل خانه میداند اگر خائن خوانده نشود در خوش بینانهترین حالت احمق است.
آن دسته از مسئولین و نمایندگان کشور که از این قماش اند، نفس مردم را سخت و معیشتشان را تنگ کرده اند یا اگر در سخت کردن زندگی مردم نقش نداشته اند، فکری به حال بهتر شدنش هم نکرده اند و بعضا موضوعاتی را مساله جامعه کرده اند که از چشمه فکری عدهای معلوم الحال میجوشد.
با بی شرمی تمام در مجلس، رفع حصر عدهای بی حیا که جنایات نابخشودنی مرتکب شدند و علاوه بر هزینههای بسیاری که بر کشور تحمیل کردند و باعث انشقاقی عمیق بین ملت شدند را، راهکار خروج از بحران اقتصادی معرفی میکنند و انگار نه انگار که موج عظیمی از تحریمهای فلج کننده علیه ملت، ماحصل کار و تفکر همین افراد بوده است.
تمام قد برای لغو نظارت استصوابی شورای نگهبان و فعالیت نهادهای نظامی تلاش کرده اند و میکنند و آن را راهکار اقتصادی میخوانند تا ناکارآمدی خود را بپوشانند. اینان به جای آنکه در کنار مردم باشند باری شده اند بر دوششان و به طریق اولی بر دوش اسلام.
توصیهای که به مسئولین است از وجوب فریضه نهی از منکر و داد مظلوم ستاندن و ظلم نپذیرفتن برآمده و دقیقا به همین خاطر ما را از احمق و نادان خطاب شدن و «تو گونی کردن» واهمهای نیست؛ ضمن آنکه عمیقا معتقدیم این کار در جهت احیای آبروی از دست رفته لباس دین واجب است و اگر خداوند توفیق دهد در جهت رفع این تفکرات سرطانی و رفتارهای معاند اسلام از پای نخواهیم نشست.
*سارا طلا، دبیر سیاسی انجمن اسلامی دانشکده شریعتی
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.