کد خبر:۷۲۶۰۹۶
گفتگوی با استاد جوان دانشگاه| بخش اول

از محله «سیدی» مشهد تا هیات علمی دانشگاه تهران/ کارهای سخت باعث شد قدر درس‌خواندن را بیشتر بدانم

یادم می‌آید که دری را گذاشته بودم روی شانه‎‌ام و داشتم با اره برقی گوشه‌اش را برش می‌دادم که یک تکه چوب جدا شد و به چشمم برخورد کرد، تقریبا نیم ساعتی هیچ جایی را ندیدم و با خودم گفتم که کور شدم دیگر!

غلامیان: انجام کارهای سخت باعث شد قدر درس‌خواندن را بیشتر بدانم/ از «سیدی» تا دانشگاه تهران

گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- سارا سلیمی؛ مثل همیشه بشاش و پرانرژی است در اتاقش برای همه باز است. با مقطع تحصیلی‌ات کاری ندارد و با لبخند میهمانت می‌کند.
دکتر هادی غلامیان استاد و عضو هیئت علمی گروه علوم و صنایع چوب و کاغذ در گرایش مهندسی مبلمان در دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران. کسی که با دست خالی، بدون تحصیل در مدارس سوپرلاکچری، بدون استفاده از کلاس کنکور و معلم خصوصی، از دل یکی از محلات معمولیِ مشهد، بالید و رشد کرد و حالا عضو هیات علمی دانشگاه تهران است. ماجرای خواندنی زندگی این استاد دانشگاه را از زبان خودش بخوانید. قسمت اولش را امروز و قسمت دومش را فردا.

کجا متولد شده اید استاد؟
متولد سال ۱۳۶۵ در شهر مقدس مشهد هستم.

تحصیلاتتان را هم همانجا ادامه دادید؟
دوره پیش‌دبستانی‌ام در شهر طبس و دوره راهنمایی و دبیرستانم را در مشهد گذراندم.

چه شد که رشته خود را صنایع چوبی انتخاب کردید؟
در ابتدا، خانواده و به خصوص پدرم که پرستار هستند علاقمند بودند در رشته‌های تجربی و ریاضی ثبت‌نام کنم، ولی من علاقه زیادی به دروس نظری نداشتم، البته معدل تحصیلم خوب بود، ولی علاقه داشتم در رشته‌های فنی ادامه تحصیل دهم.
مهرماه سال ۱۳۸۰ بود که رفتم هنرستان فنی و حرفه‌ای در رشته صنایع چوب ثبت نام کنم؛ آنجا به من گفتند که شما آزمون داده اید؟ من هم گفتم نه. به همین خاطر مجبور شدم بروم هنرستان کاردانش. مدیر هنرستان کاردانش بسیار اصرار داشت که در رشته حسابداری ثبت نام کنم، به همین خاطر با ثبت نامم در رشته مورد نظرم مخالفت می‌کرد، چون معدلم هم بالا بود. من آنجا اصرار زیادی کردم که بروم رشته صنایع چوب و در نهایت من در رشته درودگری ثبت نام کردم. حتی قبل از ثبت نام نهایی مدیر مدرسه با پدرم تماس گرفت که اجازه ندهند بروم به رشته درودگری و بخاطر معدل بالا بروم به رشته-های دیگر. پدرم با من تماس گرفت و گفت: «آینده‌ی خودت است و تصمیم هم با خودت. مراقب باش خرابش نکنی.»
 
اول مهر رفتیم سر کلاس، اما آن موقع بود که متوجه شدم که رشته درودگری ثبت‌نام زیادی داشته و هنرستان مجبور شده بود هنرجویان را به دو کلاس تقسیم نماید؛ کلاس معرق کاری (هنر‌های دستی چوبی) و کلاس درودگری! اسم من را هم در کلاس معرق کاری چوبی نوشته‌اند. من گفتم: «اما من درودگری دوست دارم» که آن‌ها گفتند نمی‌شود و باید بروم رشته معرق کاری. با خودم گفتم که آن هم خوب است؛ به آن هم علاقه دارم. در نهایت دیپلمم، معرق‌کاری چوبی شد.

هنرستان ما در منطقه «سیدی» مشهد بود و تقریبا جزء مناطق پایین شهر مشهد (متوسط به پایین) به حساب می‌آید. در دوران هنرستان، کار‌های معرق چوبی می‌ساختم و آن زمان بزرگترین آرزویم این بود که معلم شوم، دیگر به آرزو‌های بزرگتر از آن اصلا فکر نمی‌کردم؛ فقط اینکه بزرگ شوم، لیسانس بگیرم و معلم شوم.
 
غلامیان: انجام کارهای سخت باعث شد قدر درس‌خواندن را بیشتر بدانم/ از «سیدی» تا دانشگاه تهران

سال ۸۲ آزمون کاردانی پیوسته را شرکت کردم؛ آن زمان هم دانشگاه آزاد کنکور برگزار می‌کرد و هم دانشگاه سراسری و مثل الان نبود که بعضی از رشته¬ها کنکور نداشته باشد و یا اینکه با هم آزمون‌ها برگزار شود؛ آزمون سختی هم داشت. ابتدا آزمون دانشگاه آزاد را شرکت کردم و پس از دو هفته آزمون دانشگاه سراسری را هم. تقریبا دو-سه ماه بعد نتایج دانشگاه آزاد اعلام شد و من رتبه‌ی ۳ کشوری در آزمون کاردانی رشته سازه‌های چوبی را کسب کرده بودم. منتظر بودم ببینم نتایج آزمون دانشگاه دولتی چه می‌شود؟ در آزمون دولتی هم دقیقا رتبه سه کشوری را کسب کردم! مطمئنا کاردانی پیوسته دانشگاه سراسری بهتر بود، بنابراین کاردانی را در دانشکده فنی و حرفه‌ای ثامن الحجج مشهد ادامه دادم.

سال ۱۳۸۴ درسم در مقطع کاردانی تمام شد و همان سال آزمون کارشناسی ناپیوسته را شرکت کردم، دوباره هم دانشگاه آزاد شرکت کردم و هم دانشگاه دولتی. نتایج آزمون دانشگاه آزاد که آمد دوباره رتبه سه کشوری را آورده بودم. بعد از مدتی نتایج آزمون دانشگاه¬های دولتی هم آمد و و برای چهارمین بار رتبه سه کشوری دانشگاه دولتی را هم در آزمون کارشناسی به دست آوردم. برایم خیلی جالب بود که تاکنون ۴ آزمون شرکت کرده‌ام و هر ۴ آزمون را رتبه ۳ آوردم. سال ۱۳۸۴ بود که رفتم دانشگاه شهید رجایی در تهران. سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۷ را مشغول تحصیل در مقطع کارشناسی بودم و نکته جالب آن بود که با توجه اینکه رتبه سه کشوری را داشتم، اما آن زمان برای رشته سازه‌های چوبی، دانشگاه دوره روزانه وجود نداشت! یعنی ما با وجود اینکه رتبه¬های تک رقمی شده بودیم، اما شبانه درس می‌خواندیم! واقعا ظلم بود که رتبه‌های برتر شده بودیم، اما برای درس خواندن شهریه پرداخت می‌کردیم. همچنین، در همان سال‌ها بود که به خاطر قانون نفرات برتر کنکور از خدمت سربازی معاف شدم.

درسم در آن دانشگاه دو سال و نیم طول کشید و علتش هم آن بود که یک ترم مرخصی گرفتم تا درس بخوانم برای آزمون کارشناسی ارشد. تا آن زمان کسی از دانشگاه شهید رجایی در رشته صنایع چوب در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه تهران در دوره روزانه قبول نشده بود، چون منابع درسی که ما خوانده بودیم با دانشجویان دانشگاه تهران متفاوت بود. به یاد دارم دوماه می¬رفتم دانشگاه تهران و از دانشجویان کارشناسی و گاهی دانشجویان ارشد جزوه می‌گرفتم و جزوه¬ها را جمع کرده و یک ترم مرخصی گرفتم تا درس بخوانم.

در سال ۱۳۸۷ آزمون کارشناسی ارشد را در دانشگاه تهران قبول شدم، تمامی اساتیدم تعجب کرده بودند. واقعا برای ما آزمون کارشناسی ارشد بسیار سخت بود و در نهایت در سال ۸۹ از کارشناسی ارشد فارغ التحصیل شدم. در دوران تحصیل کارشناسی ارشدم کار‌های پژوهشی بسیاری انجام دادم مثل: مقاله‌های علمی، ثبت اختراع و....

در مقطع کارشناسی ارشد فعالیت زیادی داشتم، چون که هدفم شرکت در آزمون دکتری بود. سالی که از کارشناسی ارشد فارغ التحصیل شدم در آزمون دکتری شرکت کردم و در سال ۱۳۹۰ در آزمون رتبه یک آوردم. از سال ۱۳۹۰ الی ۱۳۹۴ در مقطع دکتری در دانشگاه تهران مشغول به تحصیل بودم، البته در سال آخر تحصیل فرصت مطالعاتی را در کشور آلمان گذراندم. در آن سال‌ها دانشگاه تهران هم رشته مهندسی صنایع مبلمان را تازه به رشته‌های خود افزوده بود و خدا رو شکر از سال ۱۳۹۶ به عنوان عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در رشته مهندسی صنایع مبلمان مشغول به کار هستم.
 
غلامیان: انجام کارهای سخت باعث شد قدر درس‌خواندن را بیشتر بدانم/ از «سیدی» تا دانشگاه تهران

سخت‌ترین دوره‌ای که در بین همه مقاطع تحصیلی‌تان سپری کرده‌اید کدام بود؟
فکر می‌کنم دوران هنرستانم بود که از همه مقاطع سخت‌تر بود، در دوران هنرستان دانش‌آموزان معمولاً بین ۱۶ تا ۱۸ ساله هستند؛ این دوران خیلی دوران سرنوشت سازی برای آن‌ها است. بعضی‌ها از آن‌ها درس نمی‌خواندند و، چون من علاقمند به دروس بودم به خصوص در نقشه‌کشی و طراح سعی می‌کردم تکالیف را به موقع و مرتب انجام دهم، ولی دیگر دانش آموزان درس را جدی نمی‌گرفتند و هدفی نداشته و اهمیتی نمی‌دادند.

فرصت مطالعاتی در کشور آلمان هم سخت سپری شد، زیرا که سال ۱۳۹۰ نامزد کردم و خیلی دلم میخواست که همسرم در فرصت مطالعاتی همراهم باشد، اما چون وضع مالی خوبی نداشتم نمی‌توانستم با همسرم بروم.

خاطره دیگری که یادم می‌آید این است که، در اواخر دوره کاردانی، که مشغول انجام کار‌های ساختمانی بودم، یادم می‌آید که در زمستان بود و برف می‌آمد و هوا خیلی سرد بود. دو دل بودم که کارشناسی بخوانم یا نخوانم. نمی‌دانستم که چه کار کنم؛ علاقه داشتم که درس بخوانم، اما بعضی وقت‌ها شک می‌کردم که ادامه بدهم یا نه؛ یادم است آن موقع که سر کار می‌رفتم آنقدر هوا سرد بود که دستهایم بسته نمی‌‎شد؛ بماند که در ها را باید می‌بردم طبقه‌های چهارم و پنجم تا نصب کنم؛ چقدر سخت بود و هوا سرد بود و اینکه در ساختمان نیمه ساخته زمانی که در و پنجره را نصب می‌کنند، چون فضای ساختمان باز است و هوا سرد در آنجا می‌پیچد، بیشتر این سرما را احساس می‌کنیم و اگر آن موقع چکش یا میخی به دست شما برخورد کند، دست تاول می‌زند.
 
یادم می‌آید که دری را گذاشته بودم روی شانه‎‌ام و داشتم با اره برقی گوشه‌اش را برش می‌دادم که یک تکه چوب جدا شد و به چشمم برخورد کرد، تقریبا نیم ساعتی هیچ جایی را ندیدم و با خودم گفتم که کور شدم دیگر! بعد از آن نیم ساعت کم کم رنگش برگشت؛ شانس آوردم! آن موقع هم خیلی برایم سخت بود و باز با خودم گفتم که ببین اگر نخواهی درس بخوانی آینده‌ات همین می‌شود. آن زمان که کار می‌کردم واقعا سخت بود، اما سختی‌ها باعث شد که قدر درس را بیشتر بدانم و همچنین کار یاد بگیرم.

وضع تحصیلی‌تان چطور بود؟
در هنرستان و دوره کاردانی معدل الف. بودم، اما در کارشناسی و کارشناسی ارشد و دکتری معدل دوم کلاس بودم.

الان در رشته‌ی خودتان چه چیزی هست که خیلی ناراحت تان می‌کند و دوست دارید اصلاحش کنید؟
به نظر من مشکل بزرگی که در حوزه مبلمان وجود دارد این است که ما مبلمان استاندارد و طراحی ارگونومیکی نداریم؛ یعنی یک خلأ بزرگی در حوزه مبلمان وجود دارد که باید این خلاء را پر کنیم. درست است که بحث تحریم ها، تولید، گران شدن مواد اولیه و... هست، اما رشته مهندسی مبلمان، رشته‌ای است که به تازگی راه‌اندازی شده و همچنین هدف از راه‌اندازی رشته مهندسی صنایع مبلمان این بوده است که مشکلات صنعت مبلمان را حل نماید؛ به خاطر همین یکی از دغدغه‌های بزرگ من در این حوزه این است که بتوانیم مباحث مختلفی از مبلمان را در کشور استاندارد‌سازی نمایم. همچنین، بحث دیگر تربیت نیرو‌های ماهر و متخصص است؛ حوزه مبلمان ما هنوز خیلی توسعه نیافته است و برای این تغییر تکنولوژی یک بحث ماشین آلات مدرن و دیگری تربیت نیرو‌های آموزش دیده مهم است.
ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
نظرات بینندگان
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۱۹:۴۹
خیلی خیلی جالب بود..............
نشون میده هر کسی با تلاش بسیار میتونه به اهدافش برسه. مثل دکتر غلامیان
5
3
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰ آبان ۱۳۹۹ - ۰۸:۳۳
به نظر من م خیلی جالب بود من هم مهندسی صنایع مبلمان دانشگاه شید رجایی قبول شدم امیدوارم مثل شما موفق باشم
2
0
پربازدیدترین آخرین اخبار