بسیج دانشجویی دانشگاههای علوم پزشکی تهران در بیانیهای نسبت به ابلاغ آیین نامه خصوصی سازی وزارت بهداشت انتقاد کرد.
به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو،بسیج دانشجویی دانشگاههای علوم پزشکی تهران در بیانیهای نسبت به ابلاغ آیین نامه خصوصی سازی وزارت بهداشت انتقاد کرد که متن کامل آن به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
اهمیت دانشگاه، به قدر اهمیت آینده کشور است. اگر ما میخواهیم در آینده، یک کشور بزرگ، آباد، پیشرفته، مترقی، متمدن و دارای دو جناح مادی و معنوی باشیم باید به دانشگاه بپردازیم، چارهای نداریم. همه چیز ما باید علمی باشد امروز بدون ابزار علم و بدون رویت علمی، نمیشود در دنیا قدم از قدم برداشت. مقام معظم رهبری۲۳/۳/۶۸
متاسفانه در چند روز گذشته خبر ابلاغ آئیننامه خصوصیسازی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در بحبوحه تلاطمهای فعلی این وزارتخانه در مجامع عمومی شنیده شد. عملی بسیار تامل برانگیز که میتواند عواقب جبرانناپذیری برای نظام سلامت کشور داشته باشد لذا بسیج دانشجویی دانشگاههای علوم پزشکی تهران بر خود لازم میدانند پیش از اینکه وقایع ناگواری حادث شود نکاتی را در رابطه با این تصمیم به مسئولین گوشزد کنند:
اولا: چنین اقدام از بن ایراد دارد، زیرا حیطه آموزش از خط قرمزهای خصوصیسازی محسوب میشود و همانطور که مقام معظم رهبری در حوادث سال ۸۸ فرمودند: فرهنگ و آموزش نباید خصوصی شوند، چون نسل آینده را پرورش میدهند.
ثانیا: خصوصیسازی آموزش –علی الخصوص دانشگاهها- صراحتا در تعارض با آرمانهای انقلاب اسلامی به خصوص عدالت است. زیرا در صورت اجرای آن افرادی که تمکن مالی دارند وارد تحصیل در رشتههایی خواهند شد که طرفداران فراوانی دارد و عملا اصل شایستهسالاری و دانش رنگ باخته و تمکن مالی جای موفقیت شغلی را خواهد گرفت پس چه تفاوتیست بین نظام اسلامی ایران با حکومتهای غربی که آنها نیز در این بانگ میدمند.
ثالثا: حتی اگر بر فرض محال چنین اقدامی مخالف ارزشها هم نباشد هنوز خاطرات سیاستهای خصوصیسازی اشتباه گذشته که منجر به زیانهای فراوان بر پیکرهی کشور شد از یادمان نرفته است آقایان مسئول خود بهتر میدانند که تجربیات موفق در این زمینه بسیار اندک است و حقیقتا تکرار چنین اشتباهات محرزی دور از ذکاوت مسئولین مربوطه است.
رابعا: این طرح خلاف قانون اساسیست. شاید آقایان بگویند که مدارس غیرانتفاعی را چه میگویید باید خطاب به آن دوستان هم بگوییم آن هم خلاف است، اما چون سود عدهای در آن است نشد که با آن برخورد شود و این اقدام منافی عدالت لغو گردد.
خامسا: از نتایج اجرای این قانون میتواند اینگونه باشد که افراد متمول و مافیای علوم پزشکی با عدهای همچون خودشان دانشکدههای علوم پزشکی راه بیندازند و از افراد غیرمتخصص و کمتجربه که قطعا برایشان هزینهی کمتری دارد برای تدریس استفاده کنند. از طرفی دانشکدهها را با امکانات کمتری تجهیز کرده و در نهایت افراد کم سوادی را وارد نظام سلامت -که مستقیما با جان انسانها سر و کار دارد- بکنند.
سادسا: این دانشگاهها علاوه بر تربیت فارغ التحصیلان بی سواد و کاملا پولی (زیرا اصل و اساس در چنین دانشگاههایی پول خواهد بود نه سواد، چون صاحبان این دانشگاهها بیشتر از سواد دانشجویان به دنبال جیب خودشان هستند) میتوانند مقدمهای برای نفوذ باشند و دانشگاههایی به وجود بیایند که بنا بر سلایق علمی، فرهنگی و سیاسی خودشان و با هدایت برخی از دشمنان دانشجویان را تربیت کنند و وای به حال دانشجویانی که از این دانشگاه فارغ التحصیل خواهند شد.
سابعا: مسئولین محترم بهتر از ما دانشجویان در جریان هستند که بنابر اصول سیاستگذاری صحیح، هر سیاستی که اتخاذ میشود باید پراولویتترین سیاستی باشد که در آن برهه زمانی باید به آن پرداخته میشده است در غیر اینصورت آن دستگاه دچار خسران خواهد شد، چون اهم و مهم نکرده است و به مسائلی پرداخته که وی را از کارهای اصلی باز داشته اند. سیاست فعلی حتی اگر بر فرض محال اثرات مطلوب هم داشته باشه اصلا اولویت کشور نیست؛ و حقیقتا جای تاسف دارد که به این مسئله توجه نمیشود. در طوفان چالشهای فعلی نظام سلامت (که در بیانیهی قبلی به آن اشاره شد) واقعا چنین تصمیمی چه جایگاهی دارد؟
ثامنا: حقیقتا چه چیزی تضمین کننده تبعیت این موسسات از سیاستهای کلی کشور و عدم اعمال قدرت و سرپیچی آنان خواهد بود؟ متاسفانه در شرایط فعلی و در نبود این موسسات هم دیده شده که تعدادی از دانشگاههای آزاد کشور بیش از ظرفیت و اعلام نیاز مختص آن رشته دانشجو پذیرش کرده و کسی از این عمل آنان ممانعت نمیکند چه رسد به اینکه چنین موسساتی تاسیس شوند.
تاسعا: یکی از مشکلات فعلی نظام سلامت کشور و متمرکز شدن پزشکان در کلان شهرها و کمبود نیروی درمانی در شهرهای دور و مناطق محروم است. تعلیم و تربیت دانشجویان علوم پزشکی در چنین موسساتی نه تنها کمکی به این مشکل نکرده بلکه آن را وخیمتر نیز میکند، زیرا فردی که با پرداخت هزینههای کلان در چنین رشتههایی تحصیل میکند چقدر احتمال دارد که تمایل به خدمت در مناطق دور افتاده و محروم داشته باشد؟
کلام آخر اینکه از آنجایی که وظیفه جوان دانشجو بنابر فرمایشات مقام معظم رهبری این است که در مورد مسائل اساسی کشور “جدی” باشد و آرمانها را دنبال کند، مسئولین بدانند که جنبش دانشجویی در مقابل چنین تصمیمی خود را مسئول دانسته و با تمام قدرت لغو آن را از مسئولین مطالبه خواهد کرد.
والسلام علی من اتبع الهدی دفاتر بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی تهران دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی دانشگاه علوم پزشکی ایران دانشگاه علوم پزشکی آزاد دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله
اولا-...تاسعا