به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، وطن امروز نوشت: چند سالی میشود که سرمان با قصه پرغصه فیلترینگ شبکههای مجازی و اهالی پر و پا قرصش حسابی گرم شده اما قصه فیلترینگ نرم و پیوسته شبکه اجتماعی مهم و تاثیرگذاری به نام مساجد به عنوان مهمترین پایگاههای اجتماعی جامعه موضوعی است که هیچکس از آن سخن نمیگوید.
فیلترینگی که همه در آن سهم داشتهاند؛ چه مردم، چه مدیران و حتی روحانیت به عنوان فرماندهان این پایگاهها! موضوعی که مولودش این روزها در کمرونقی برخی مساجد از حضور جوانان و تبدیل آنها به خانه سالمندان مشاهده میشود!
تا همین چند سال پیش بسیاری از جوانان قرارهای روزمره و دیدار با دوستان هممحلهای خود را در محل مسجد تنظیم میکردند و در و دیوار بسیاری از مساجد خاطرات شیرین اعزام داوطلبان به جبهه و جمعآوری کمکهای مردمی را در دل خود به یادگار دارد.
پیش به سوی مساجد
برای تهیه گزارشی میدانی از وضعیت این روزهای تعدادی از مساجد سری به مساجد بالا و پایین شهر تهران زدیم. کار را با حضور در یکی از مساجد قلهک شروع کردیم که خادم سالخوردهاش معتقد است دیگر خبری از دوران رونق مساجد در سالهای نخست انقلاب نیست. وی همینطور که پس از آب و جارو کردن مسجد برای استقبال از نمازگزاران، چانه آمیخته به محاسن سفید و بلندش را به چوبدست جاروی حیاط مسجد تکیه داده، نگاهی پرحسرت به تصویر شهدای مسجد دارد و میگوید: «همه زندگی این شهدا مسجد بود، از صبح تا شب در حیاط قدیمی مسجد از سر و کول هم بالا میرفتند. شبها حریفشان نمیشدم؛ از در بیرونشان میکردم از پنجره میآمدند، پنجرهها را میبستم از پشت بام میآمدند، باورتان نمیشود گاه دور حوض مسجد دنبالشان میکردم تا به خانههایشان بروند. سالهای منتهی به انقلاب دیگر شبانه روز اینجا بودند. پس از انقلاب هم به محض شروع جنگ با هم از همین مسجد راهی جبهه شدند. آهی میکشد و میگوید: «دشمن خوب فهمید انقلاب در کجا ریشه انداخته است!»
صحبتهای حاج رضا را «حسین بهرامی» یکی دیگر از اهالی منطقه ادامه میدهد و میافزاید: در گذشته مسجد تنها پاتوق اهالی محله بود؛ زن و مرد، پیر و جوان، لات و مذهبی، هر شخصی از در مسجد داخل شده بود، عزت داشت. مسجد جایی بود که هر شخص با هر عقیدهای در آن حرمت داشت اما هر چه گذشت خطکشیها برای حضور مردم بیشتر شد. شاید دلیلش برخی محدودیتها در مساجد بود که اجازه نداد همه اذن دخول به مسجد را داشته باشند».
مسجد جای بچه نیست؟!
صدای اذان که از گلدستههای مسجد پخش میشود اهالی کهنسال محله یکی یکی سروکلهشان پیدا میشود؛ پیرمردها و پیرزنهایی که این روزها پای ثابت مسجد هستند. در میان این جمعیت سن بالا یکی، دو بانوی جوان هم هستند که همراهی دختربچههای قد و نیم قد با آنها قابل توجه است. همین که فضای مسجد از صدای کودکانه دخترکهای شیطان پر میشود غر و لند افراد سن بالا هم شروع میشود تا کودکانههای شاد دختران جای خودش را به هراس آنها از غیظ نمازگران بدهد! زمزمهها حالا بلندتر شنیده میشود: «مگر مسجد جای بچه است!» «زهرا مستوفی» یکی از مادران با ناراحتی میگوید: «همین رفتارها باعث دوری بچهها از مسجد میشود».
وی در حالی که تلاش میکند دختر هراسیده از چشم غره پیرزنها را زیر چادر نمازش نوازش دهد، اظهار میدارد: «از یک طرف همه دم از الفت کودکان با مسجد میزنند، از طرف دیگر فضای مساجد ما به واسطه تفکر سنتی برخی نمازگزاران آماده پذیرش کودکان نیست. بچههایی که به محض رسیدن به داخل مسجد باید30-40 سالی بیشتر از عمرشان رفتار کنند، در غیر این صورت مورد نکوهش بزرگترهای مسجد قرار میگیرند و این میشود آغاز دوریشان از مسجد».
هیأت امناها جوانگرا نیستند
شیخ «هادی صداقت» یکی از روحانیون جوان ساکن در شمال تهران است. وی که قبل از درس طلبگی در رشته عمران فارغالتحصیل شده، میگوید: «ما امروز روحانیون جوان و تحصیلکرده زیادی داریم که هم تحصیلات دانشگاهی دارند هم حوزوی و بخوبی با تمام نیازهای نسل جوان آشنا هستند اما این روحانیون از سوی هیات امناهای سن بالا و سالخورده جدی گرفته نمیشوند، چرا که معتقدند اعتبار یک مسجد به ریش سفیدی امام جماعت آن مسجد است». وی حرفهایش را با اشاره به عملکرد موفق امام جمعه جدید تهران در هفته نخست تصدی این عنوان ادامه میدهد و میگوید: «جایگاه امام جمعه جدید تهران در میان جوانان و عملکرد وی در نزدیک شدن به مردم و استقبال جوانان از این کار باید الگوی همه باشد».
غفلت از مساجد
در مناطق مرکزی شهر هم حال و روز مساجد همین است، مگر مساجدی که هیات امنایی جوانگرا دارند. «سیدمحمد حسینپناه» عضو هیات امنای مسجد ولیعصر در منطقه 11 تهران میگوید: «اجرای سنتی امور بسیاری از مساجد به دست روحانیون سن بالا و در برخی موارد سالخورده، عامل اصلی کمتوجهی جوانها به این مراکز است». وی نقد تند و تیزی بر عملکرد برخی روحانیون هم دارد: «متاسفانه برخی روحانیون سنگر مسجد را در سایه اشتغالهای دیگر خالی کردهاند و مصداق این سخن هم باز شدن در مساجد تنها در ساعت اقامه نماز جماعت است». حسینپناه که خود سالها در مقام هیات امنا مشغول خدمت است، صحبتهایش را با اشاره به ضرورت جوانگرایی هیات امناها ادامه میدهد و میگوید: «اقتضای سن جوانی شور و هیجان است، بنابراین هیات امناها، ائمه جماعات و نمازگزاران باید با توجه به این مهم بستر حضور جوانها در مسجد را فراهم کنند». وی با طرح این پرسش که مگر چه اشکالی دارد حیاط مساجد ما محل تفریح و بازی بچههای محله باشد، میافزاید: «در مسجد باید روی همه جوانها باز باشد؛ چه آن جوانی که تیپ و قیافهاش مطابق آخرین مدلهای روز است، چه آن جوان بسیجی آراسته به محاسن یا چادر». بنابر اظهارات این عضو هیات امنای مسجد ولیعصر، امروز ما مساجد جوانگرا و شلوغ هم در تهران داریم؛ مساجدی که با وجود داشتن یک روحانی سالخورده ارتباط خوبی با جوانهای محله خود برقرار کردهاند.
بی برنامگی عامل نبود استقبال
مصداق گفتههای حسینپناه، مسجدی است در منطقه 12 که سکاندارش حجتالاسلام «سیدمحمد خلیلیطهرانی» است. مسجد «خاتم الانبیا» یا همان «مسجد سنگی» که بچههای قد و نیم قد هر روز ظهر و شام به ذوق بازی با وسایل تفریحی تعبیه شده در آن یکی دو ساعت قبل از اذان در محوطه مسجد پرسه میزنند و جوانها به عشق دورهمیهای دوستانهشان. حاجی اهل هنر و خطاطی است و با وجود محاسن سیاه و سفیدش خیلی خوب جوانی کردن با جوانها را بلد است. وی بخش قابل توجه آسیبهای وارده بر مساجد را ناشی از بیبرنامگی مساجد میداند و میگوید: «این برنامهریزی باید توسط روحانی و امام جماعت مسجد انجام شود». وی اظهار میدارد: «برنامهریزی موفق برای مسجد در سایه شناخت امام جماعت از جوانان و نوجوانان و علاقه مندیهای آنها شکل میگیرد». حجتالاسلام خلیلی در ادامه از امام جماعت هر مسجد به عنوان کدخدا و بزرگ هر محله یاد کرده و میگوید: «در برخی محلهها و مناطق شهر ما مساجد خالی از نمازگزار شده، چون مردم ارتباطی میان خود و امام جماعت مسجدشان حس نمیکنند؛ امام جماعتی که هم حکم سنگ صبور اهالی را دارد، هم حکم مشاور و روانشناس. زمانی که مردم مشاهده کنند مسجد غیر از نماز خواندن جایی برای طرح موضوع و چارهاندیشی برای آنها، جایی برای آموزش کودکانشان و مأمنی برای سبک کردن روحشان هست، چرا باید این سنگر را خالی کنند؟» وی با اشاره به شدت گرفتن جنگ فرهنگی دشمن علیه ایران میگوید: «همه اینترنت و فضای مجازی را عامل دوری بچهها از مسجد میدانند، این در حالی است که ما میتوانیم با کمی بها دادن به مساجد و تجهیز آنها به نت و آموزش حضور آگاهانه نوجوانان و جوانان در فضای مجازی، به مقابله با این جنگ برخیزیم». امام جماعت مسجد سنگی میگوید: «احیای مساجد و برگشت آنها به موقعیت اجتماعی و فرهنگی گذشته مستلزم تغییر نگاه سنتی اداره مساجد و تقویت بنیه اقتصادی مساجد است تا این مراکز فرهنگی برای تامین هزینههای خود به بیراهه نروند».
مساجد در انحصار سالمندان
در همین باره حجتالاسلام حائریزاده، استاد حوزه و دانشگاه درباره علل موثر بر بیرغبتی جوانان برای حضور در مساجد میگوید: «امروز حس بیدینی و لاابالیگری از فضاهای مجازی به جوانان ما القا میشود؛ آموزههایی که همه از اهداف عالی دشمن در سوزاندن ریشههای فرهنگی کشور ما است». این استاد حوزه علمیه به همان اندازه که تخصیص بودجه به مساجد را برای تقویت این پایگاههای اجتماعی لازم میداند، معتقد است ائمه جماعت مساجد باید افرادی کارآمد و مسلط به علوم و تکنولوژی روز باشند تا بتوانند در تعاملی سازنده با جوانها پویایی و کارآمدی اجتماعی را به مساجد برگردانند.
مسأله این است
به هر روی در موضوع مساجد یک بحث مهم و اساسی وجود دارد؛ یک اختلاف دیدگاهی از گذشته بین برخی مدیران درباره روش اداره کردن مساجد وجود داشته است؛ تعدادی معتقدند برای اینکه مساجد دولتی نشوند و هویت مردمی داشته باشند، نمیتوانیم به مسجد کمک مالی ارائه کنیم، به همین بهانه سالها هیچ کمکی به مساجد از سوی دستگاهها و سازمانها انجام نشد!
این در حالی است که دولت میتواند حمایت لازم را از مساجد داشته باشد، بدون اینکه در مدیریت این اماکن دخالت داشته باشد. مشکل اصلی جذب نشدن جوانان به سمت مساجد به فرآیند داخلی مسجد مرتبط میشود، یعنی هیات امنا و بخشهای گوناگون یک مسجد نقش مهمی برای ایجاد جذابیت و اقدامات ابتکاری برای جذب جوانان دارند. اگر این شرایط شکل بگیرد مردم هم به صورت خودجوش استقبال میکنند و چرخه حفظ و حراست از این پایگاه اجتماعی مهم شکل میگیرد. باید برنامههای مساجد متنوع و با توجه به نیاز روز جوانان باشد، کارکرد مسجد تنها برای اقامه نماز و نیایش نیست. مساجد ظرفیت بالایی دارد که باید از این ظرفیتها استفاده شود. در حال حاضر کانونهای مساجد زیادی در کشور فعال هستند که همگی مردمی بوده و توسط خود مردم و اهالی یک منطقه شکل گرفته و اعضای آن مردم محله هستند اما از ظرفیتهای این کانونها بدرستی استفاده نمیشود!