مجید آخوندی، دانشجوی رشته برق دانشگاه بجنورد است که وارد یک فعالیت جهادی در راستای کمک به زبالهگردهای بجنورد شد و در این مسیر اتفاقات مبارکی را رقم زد.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، حسین اکبری؛ بسیاری از دانشجویان را به عنوان نخبه تشکیلاتی میشناسیم. برخی را نخبه علمی و اهل پروژه میدانیم. نام عدهای را زمانی میآوریم که بحث فعالیتهای جهادی مطرح است. اما دانشجویان کمی پیدا میشوند که در دوران تحصیل خود فعالیت گسترده جهادی داشته باشند، کار علمی خود را فراموش نکنند و سعی کنند در تشکلهای دانشجویی مثمر به ثمر واقع شوند.
این دانشجویان با هر خط فکری، افرادی هستند که قابلیت پذیرش مسئولیتهای مهمی را دارند. آنها نشان میدهند که میشود با برنامه ریزی صحیح به بخشهای مختلف ورود کرد و البته در تمام آنها موفق شد.
به سراغ یکی از این دانشجویان رفتیم. مجید آخوندی، دانشجوی رشته برق دانشگاه بجنورد است که وارد یک فعالیت جهادی در راستای کمک به زباله گردهای بجنورد شد و در این مسیر اتفاقات مبارکی را رقم زد. این جوان همچنین در مسائل علمی نیز باقدرت وارد شد و توانست محصولی تولید کند که به نسبت مشابه خارجی و داخلی آن شرایط مناسب تری دارد. با این دانشجو به گفتگو نشستیم و از مسیری که در دوران دانشجویی خود طی کرده سئوال پرسیدیم.
دانشجو: از فعالیت جهادی خود بگویید و چه شد که وارد این حوزه شدید؟ حدود ۲ سال پیش بود که اولین اردوی جهادی خود را به همراه تیم جهادی بسیج دانشجویی دانشگاه بجنورد تجربه کردم و از آن پس در این اردوها شرکت کرده و گاهی نیز به استانهای زلزله زده مانند کرمانشاه اعزام میشدم.
در همان سال در شبی ساعت حدود ۱۲ از هیئتی در درون شهر با همراه چند نفر به سمت خانه خودمان در حرکت بودیم و خانمی را دیدیم که در میان زبالهها به دنبال غذا میگشت و غذای خود که از هیئت گرفته بودیم را به او دادیم. همان جا تصمیم گرفتیم که کاری برای زباله گردهای بجنورد که تعدادشان کم هم نیست انجام دهیم؛ اما ما خودمان نیز دانشجو بودیم و نه مسئولیتی داشتیم و نه پول.
در نهایت تصمیم گرفتیم از فضای مجازی استفاده کنیم و از این طریق کمک جمع کنیم؛ لذا قبل از عید نوروز سال ۹۷ و به مناسبت ولادت حضرت زهرا (س) تصمیم گرفتیم به مدت ۴ شب غذا پخش کنیم. در شب اول از دوستان خودمان پول اندکی جمع کردیم و غذا پختیم و با موتوری که داشتم غذاها را بین زباله گردها پخش کردیم. این موضوع اطلاع رسانی شد و استقبال بسیار زیادی صورت گرفت؛ به طوری که شب آخر نزدیک به ۱۰۰ وعده غذا تهیه و پخش شد. سپس این کار را منظم کردیم و ۲ روز در هفته با اطلاع رسانی به زباله گردهای بجنورد غذا میدادیم.
دانشجو: استقبال دانشجویان چطور بود؟ استقبال دانشجویان فراتر از حد انتظار ما بود. به هر حال دانشجو مشکلات مالی زیادی دارد، اما از آنها خواستیم هر کسی در حد توانش گوشهای از کار را بر عهده بگیرد و چنین نیز شد. برخی از دانشجویان پخت غذا را برعهده میگرفتند؛ برخی یک کالا میدادند و بعضی نیز کمک مالی میکردند؛ عدهای نیز در کنار غذای خودشان مقداری بیشتر غذا درست میکردند تا آنها را دریافت کنیم و در زمانهای مقرر و اعلام شده توزیع شود.
دانشجو: این کار اثری بر دانشجویان میگذاشت؟ علاوه بر کمکهای مالی مسئله اساسیتر مشارکت دادن دانشجویان در توزیع غذا بود. حدود ۱۰۰ دانشجو را در این شبها با خودم بردم و از نزدیک با سوژهها آشنا شدند. برخی از آنها گریه میافتادند؛ از همین افراد کسانی را میشناسم که از سال گذشته این مسیر را خودشان به تنهایی در پیش گرفته اند.
دانشجو: از سمت دانشجویان با انتقاداتی مواجه بودید. مسئله مورد نقد چه بود؟ برخی به من میگفتند که داری گداپروری میکنی و از حضرت علی (ع) مثال میزدند و بیان میکردند که امام به دنبال عدالت خواهی بود و لذا این کار شما غلط است. فکر میکنم فرصت مناسبی برای پاسخ است. اگر امام ما در روز به دنبال عدالت خواهی بود، اما در شب به خانه فقرا میرفت و غذا پخش میکرد؛ پس امام علی نیز تک بعدی کار نمیکرد. ما گداپروری نمیکنیم، زیرا اولا به صورت ثابت غذا پخش نمیشد که فرد بداند که هر شب به او غذا میرسد و به دنبال کار نرود؛ نکته بعد آن است که باید توجه داشت برخی از این افراد اصلا توان کار کردن نداشتند؛ به عنوان نمونه پسری ۱۰ ساله که پدرش معتاد و مادرش غیابی طلاق گرفته بود و اینک فرزندان با مادربزرگ خود زندگی میکرد و خبری از پدر و مادرشان نداشت. آن مادربزرگ نیز کاری از دستش برنمی آمد. کمک به این افراد مشکلی دارد؟
همچنین به ما میگفتند که دنبال ریاکاری هستید و علت آن ارائه آمار و اطلاع رسانی از طریق صفحات شخصیمان عنوان میکردند. من توصیه میکنم هیچ گاه نیت خوانی نکنیم، زیرا هدف واقعی کسی را نمیدانیم. ما پول را از دانشجویان گرفته بودیم و باید اطلاع میدادیم که با پولشان چه کاری انجام شده است. اما اگر ریاکاری نیز بوده یک درد کوچک از مردم رفع میشد. کسانی که معتقدند کار ما ریاکاری بوده بیایند شبانه این فعالیت را دهند.
دانشجو: این فعالیت را گسترش دادید؟ ماه رمضان سال ۹۷ طرحی دیگر ارائه دادیم. به دانشجویان اعلام کردیم اگر میدانند بخشی از غذای خود را نمیخورند و ممکن است اصراف شود، آن را به صورت جدا نگهداری کنند تا به منازل آنها یا خوابگاهها برویم و غذا را جمع کرده و به زباله گردها برسانیم. این طرح در رمضان امسال به صورت منسجمتر توسط بسیج، هیئت و کانون خیریه باران دانشگاه بجنورد انجام شد. در آن زمان به صورت شبانه ۵۰ غذا بین زباله گردها توزیع میشد.
دانشجو: سوای توزیع غذا، برای کارتن خوابها فعالیت دیگری کردید؟ برخی از این افراد زیر نظر نهادهای مردمی و یا دولتی بودند و مبلغ دریافتی از این نهادها پاسخگوی خرجشان نبود. البته اکثر این افراد معتاد بودند و هزینه مواد مخدرشان زیاد بود. اما اگر عضو نبودند سعی میکردیم این افراد را به گروههای مردمی معرفی کنیم. این گروهها برای این افراد اشتغال زایی میکردند. اما با نهادهای دولتی مانند بهزیستی یا کمیته امداد همکاری خاصی نداشتم.
دانشجو: غذا دادن به معتادان کار درستی است؟ اتفاقا برخی دانشجویان نیز به ما میگفتند شما چرا به معتادان غذا میدهید؟ وقتی به آنها غذا میدهید پول غذای خود را به مواد مخدر میدهند. اما مدتی که با این افراد در ارتباط بودم متوجه شدم که معتادان نیاز شدیدی به توجه دارند. بارها همین معتادان به من میگفتند که ما امیدی به زندگی نداریم و کاش کسی بود که به ما توجه میکرد تا به دنبال بهبود شرایطمان میافتادیم. ما با این کار سعی داشتیم به آنها توجه کنیم
دانشجو: در مجموع چه میزان غذا توزیع کردید؟ اطلاع رسانی ما که صرفا از طریق صفحات شخصی ما در فضای مجازی انجام میشد، از سطح دانشجویان فراتر رفته بود و خانوادههایی بودند که به ما کمک مالی میکردند. با توجه به این مسئله میزان گردش حساب ما عدد بالایی را به خود میدید. در حدود ۴ ماه حدود ۶ هزار وعده غذا بین زباله گردها توزیع کردیم.
دانشجو: خاطراتی از بودن با زباله گردها دارید؟ خاطرات تلخ زیادی در این شبها برای انسان رقم میخورد. شبی به یک زباله گرد ۲ پرس غذا دادیم و بلافاصله بسیار خوشحال شد و فوری زباله گردی را تعطیل کرد و به ما گفت: داشتم این کار را میکردم که برای خودم و همسرم غذا تهیه کنم که حالا دیگر غذا را شما دادید و من فوری بروم و این را به همسرم برسانم.
بانوان زباله گرد تاثیرگذاری بیشتری داشتند. یک شب برفی که برای پخش غذا رفتم، پیرزنی را دیدم که مشغول زباله گردی است؛ آن شب یک دانشجوی دیگر نیز با من بود که با دیدن آن صحنه به گریه افتاد.
شبی با زباله گردها صحبت میکردیم و متوجه شدیم فردی در چاه زندگی میکند. به او سر زدم و صحنه آنقدر دردناک بود که بسیار اذیت شدم. این مورد را از طریق اینستاگرامم اطلاع رسانی کردم و ۲ روز بعد که دوباره به محل سر زدم دیدم چاه پر شده است. به این ترتیب مسئولان با پر کردن چاه معضل چاه خوابی را حل کردند. حال نمیدانم سرنوشت آن چاه خواب چه شد؟
دانشجو: چه درسی از این قشر گرفتید؟ از زباله گردها ۲ نکته یاد گرفتم. نکته اول راست گویی و صداقت آنها بود. مورد بعدی به فکر دیگری بودنشان است. بارها وقتی از آنها میپرسیدم که چند نفرید میگفتند ما ۳ نفریم، اما با ۲ غذا سیر میشویم و غذای اضافی را به کسی دیگر بدهید. این درس بزرگی به من میداد. باید قبول کرد برای زدن چنین حرفی در چنین شرایطی یک دل بزرگ میخواهد.
دانشجو: سخنی با مسئولان دارید؟ از مسئولان فقط یک سئوال میپرسم. چرا این میزان که برای خیابانهای نادر، امیریه و مکانهای باکلاس شهر بجنورد هزینه میکنند برای منطقه جوادیه و ناظرآباد هزینه نمیکنند؟ نمیخواهم بگویم، چون خانههای مسئولان در این مناطق است به فکر بهبود مناطق این چنینی هستند. قصد ندارم این فکر را کنم لذا سئوال فوق را مطرح کردم. مگر منطقه جوادیه جزو بافت شهری نیست؟ به نظر خود این افراد، از نظر شرعی این فرق گذاشتن صحیح است؟ میتوانند پاسخ خدا را بدهند؟ من خصومتی با مسئولان ندارم، اما مسئولان به این سئوال پاسخ دهند. شهردار، فرماندار و استاندار به این سئوال پاسخ دهند.
خطاب به امام جمعه بجنورد نیز سخنی دارم. زمانی که یک اتفاق هنجارشکن فرهنگی در استان رخ میدهد واکنشهای محکم و گستردهای از سمت ایشان شاهدیم؛ چرا در مسائل اقتصادی چنین اتفاقی رقم نمیخورد؟ چرا امام جمعه شهر به مسائل فرهنگی حساستر است؛ درحالی که معتقدم اگر مشکلات فرهنگی نیز وجود دارد علتش عدم موفقیت خود روحانیت در فرهنگ سازی است. فقر، استضعاف و حاشیه نشینی بسیار مهمتر است.
به رسانهها نیز انتقادی دارم. رسانهها نیز به مسائل هنجارشکن در حوزه فرهنگ بیشتر وارد میشوند. یک رسانه انقلابی باید در این مقطع زمانی به اقتصاد بپردازد. البته نمیگویم پیگیری مسائل فرهنگی انجام نشود؛ اما برای حاشیه شهر رسانهها چه کرده اند؟ آیا برای یک کنسرت که وقت میگذارند برای حاشیه شهر نیز وقت گذاشته اند؟
دانشجو: با کمیته امداد همکاری داشته اید؟ معاونت اشتغال کمیته امداد کشور سال گذشته دورهای تحت عنوان جهادگران کارآفرین برگزار کرد که من نیز در این دوره شرکت کردم. این دوره باعث شد در بجنورد یک تیم ۸ نفره بسازیم و وارد کمیته امداد شدیم که برخی فعالیتها را انجام دهیم. به این ترتیب یک تیم دانشجویی در کمیته امداد مستقر شده است.
دانشجو: از مسائل درسی خود بگویید. ابتدا به مشاوران، معلمان و خانوادهها توصیه میکنم دانش آموزان را برای وارد شدن به برخی رشتههای خاص اجبار نکنند. متاسفانه اکنون این امر باعث شده جمع زیادی از دانش آموزان به رشتههایی وارد شوند که علاقه ندارند. طی دوران تحصیلم در رشته برق یک بار تصمیم به ترک تحصیل گرفتم، اما پشیمان شدم. البته پس از آن علاقهای ایجاد شد.
سیستم آموزشی ما مشکل دارد و کار عملی به ما یاد نمیدهد. از این رو خودم به دنبال کار عملی رفتم و وارد حوزه کارآفرینی نیز شدم. دورههای مربوط به رشته ام را در فنی و حرفهای شرکت کردم، زیرا میدانستم صرفا با درس خواندن موفقیتی کسب نمیکنم. در نهایت برنامه نویسی را نیز فراگرفتم و همزمان با درس در یک شرکت هوشمندسازی مشغول به کار شدم و اکنون فعال هستم.
دانشجو: از دستگاهی که تولید کردید بگویید. در همین مدت دستگاهی ساختم که برروی خروجی مخازن مایعات نصب میشود و قیمت دقیق را محاسبه میکند و همچنین میتوان مبلغ دلخواه را وارد کنیم تا به محض رسیدن به آن عدد خروجی قطع شود. این دستگاه به زودی به بازار ارائه میشود. مشابه آن در کشور وجود دارد، اما قیمت بسیار بالایی در حدود ۸ میلیون تومان دارد درحالی که قیمت کالای ما حدود ۱.۵ میلیون است. همچنین نواقص این دستگاه توسط ما رفع شده است. به این ترتیب با قیمت بسیار ارزانتر کالای با کیفیتتر و با امکانات بیشتر تولید شده. این پروژه به عنوان یک اقدام کوچک در دوره کارآموزی بوده و فعالیت حرفهای قلمداد نمیشود.
دانشجو: دانشجوی طراز انقلاب باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟ دانشجو باید دغدغه داشته باشد. دغدغههای علمی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی از جمله اینهاست. کسانی که خود را انقلابی میدانند این دغدغه را دارند، اما مسئله اصلی زمان شناسیست. باید دانشجویان بدانند چه زمانی چه کاری اولویت دارد. دانشجوی طراز انقلاب باید بتواند این موضوع را تشخیص دهد.