گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو- سینا احدیان؛ در بخش اول پرونده ی ویژه ی " دخل و خرج" به کلیات لایحه ی بودجه 99 ارائه شده ی دولت به مجلس و منابع درآمدی پیشنهادی و ارقام غیر واقعی آن اشاره کردیم.
با توجه به کاهش درآمدهای نفتی و مشکلات ساختاری بودجه ریزی کشور و تاکید مقام معظم رهبری در رابطه با لزوم اصلاح این ساختار در ادامه قصد داریم ابعاد و جزئیات بیشتری از ضعف ها و مشکلات بودجه و نگاه سیاست گذاران و بودجه نویسان دولت را بررسی کنیم. در همین خصوص با مهدی موحدی بکنظر؛ اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه شاهد گفتگو کردیم که در ادامه تقدیم می شود.
چرا بودجهریزی در اقتصاد از اهمیت بالایی برخوردار است؟ به نظر شما اصلاحات ساختاری مدنظر رهبر انقلاب و ادعای مسئولان دولتی در لایحه بودجه 99 محقق شده است؟
لایحه (یا قانون) بودجه کشور به عنوان یکی از اسناد مهم اقتصادی-سیاسی سالانه کشور، فارغ از اعداد، ارقام و ردیفهای درآمدی و هزینهای، نشاندهندۀ نمایی از نتیجه و تعادل عرصه اقتصاد سیاسی و مهمتر از آن ضعفها و قوتهای احتمالی موجود در ساختار اقتصادی کشور است.
بررسی عملکرد قوانین بودجه توسط دولتهای پیشین در کنار درک ضعفهای ساختاری و مزمن سنتی موجود در لوایح بودجه، بررسی عیوب هر لایحه را نسبت به سال گذشته سادهتر و عیانتر میکند. یکی از مهمترین ویژگیهای مطرح پیرامون بودجه 99 - به عنوان اولین لایحه بودجه تدوین شده بعد از نامه آذر 1397 مقام معظم رهبری مبنی بر تدوین نقشه راه و برنامه کلی اصلاح ساختار بودجه عمومی تأکید بر اصلاح ساختاری با رویکرد قطع وابستگی مستقیم بودجه به نفت است.
دولت برنامه کلی اصلاحات ساختاری بودجه عمومی را با تغییراتی قابل توجه نسبت به ویراست مقدماتی آن به پیوست بودجه 99 ارائه داد. رئوس اصلی این برنامه در دو بسته کلی حوزههای هزینهکرد کارا (شامل اصلاح نظام بودجهریزی، اصلاح ساختار شرکتهای دولتی، اصلاح سیاستهای حمایت و نظام تأمین اجتماعی و اصلاح ساختار تعهدات و بدهیهای دولت) و حوزههای درآمدزایی پایدار (شامل اصلاح نظام مالیاتی، ساماندهی یارانههای انرژی، اصلاح نظام مالیه نفت و گاز و اصلاح نحوه مدیریت بر دارایی دولت) ارائه نمود.
علیرغم ادعای مطرح از سوی رئیسجمهور و رئیس سازمان برنامه و بودجه مبنی بر اعمال اصلاحات ساختاری در بودجه سال 99، در هیچ کدام از موارد مذکور در دو بسته پیشنهادی مطرح در برنامه کلی اصلاح ساختاری، به هیچ عنوان نمیتوان چنین ادعایی را تأیید کرد.
با نگاه به نقشه راه برنامه اصلاحات ساختاری ارائه شده در افق زمانی 5 ساله از سال 1398 تا 1402، انتظار بر این است که در دومین سال تحقق چنین برنامهای، اقدامات اساسی ناظر به این اصلاحات صورت گیرد. اما آنچه پیداست سال 1399، بیشتر سال تکمیل مقدمات قانونی و آمادهسازی زیرساختهای اجرایی بستههای سیاستی است. نکته قابل توجه اینجاست که حتی اقلام بودجهای اجرای فاز دوم یارانه انرژی و پرداخت یارانه کالاهای اساسی که در نقشه راه برای سال 1399 پیشبینی شده، مفقود است برای مثال جزئیات اولیه از لایحه بودجه ۹۹ نشان میدهد، بر اساس پیشنهاد دولت، قیمت هیچ کدام از حاملهای انرژی در این سال تغییر نمیکند!
در رابطه با فروش اوراق مالی اسلامی که یکی از سرفصل های درآمدی دولت در لایحه بودجه به منظور جبران کاهش درآمدهای نفتی مطرح شده است نظرات مختلفی وجود دارد و موافقان عنوان می کنند که این روش بهتر از چاپ پول با ضریب فزاینده ی 7 و افزایش نقدینگی است، نظر شما چیست؟
درآمد حاصل از انتشار اوراق در لایحه بودجه 99 تقریباً ۸۰ هزار میلیارد تومان با رشد 80 درصدی نسبت به لایحه سال قبل حاکی از آینده فروشی دولت دارد چرا که بازپرداخت بهره این اوراق به بودجه سالهای آتی فشار وارد خواهد ساخت و عملاً نه تنها به شکل ساختاری با کسری بودجه مقابله نخواهد شد بلکه به شکلی به نهادینهساختن کسری بودجه در بودجه سالیان آتی منجر خواهد شد.
در جزء یک بند «م» تبصره ۵ لایحه بودجه آمده است: به منظور اجرای سیاست پولی و مدیریت نرخهای سود (در راستای کنترل بلند مدت نقدینگی) و کنترل تورم و در راستای اجرای عملیات بازار باز و اعطای اعتبار در قبال وثیقه، به بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران اجازه داده میشود به تدریج بدهی بانکها و موسسات اعتباری (شامل خط اعتباری و اضافه برداشت) را وثیقهدار نماید بهگونهای که در پایان سال حداقل پنجاه (٥٠%) درصد (از) بدهی بانکها و موسسات اعتباری به بانک مرکزی توثیق به اوراق بدهی منتشره به خزانه باشد. سازمان بورس اوراق بهادار مکلف به همکاری در توثیق اوراق بدهی خزانه نزد بانک مرکزی است. براساس گزارش خرداد ماه ۹۸، کل بدهی بانکها به بانک مرکزی معادل ۱۳۴ هزار و ۵۵۰ میلیارد تومان است که از این میزان ۵ هزار و ۴۵۰ میلیارد تومان بدهی بانکهای تجاری دولتی، ۴۶ هزار و ۷۲۰ میلیارد تومان بدهی بانکهای تخصصی دولتی و ۸۲ هزار و ۳۸۰ میلیارد تومان هم بدهی بانکهای خصوصی و موسسات اعتباری است. بنابراین مطابق با این بند از لایحه بودجه، در صورت تصویب نهایی، بیش از ۶۷ هزار میلیارد تومان از بدهی بانکها به بانک مرکزی باید وثیقهدار شود. به عبارت دیگر بانکها باید معادل این ۶۷ هزار میلیارد تومان وثیقه به بانک مرکزی بدهند که این وثایق عمدتاً اوراق مالی دولت است. یکی از منابع اصلی دولت برای جایگزینی با درآمد نفتی سال 99 فروش اوراق مالی دولت است و طبق این بندها، سیستم بانکی ملزم به خرید حجم قابل توجهی از این اوراق میشود.
اما نکته قابل توجه اینجاست که این وثیقهگذاری بانکها در نزد بانک مرکزی زمانی میتواند نقش عملیات بازار باز به خود بگیرد که درآمد فروش این اوراق از اعتبارات بانکی، از طریق بودجه دولت وارد چرخه اقتصادی نشود و الا این اقدام بدون اصلاح نظام بانکی و مدیریت خلق نقدینگی بانکها، تقریباً هیچ فرقی با سازوکارهای رایج خلق نقدینگی ندارد و همان آثار تورمی را به دنبال خواهد داشت.
منابع درآمد عمومی دولت
سرفصل دیگری از درآمدهای دولتی در بودجه ی عمومی کشور فروش اموال و دارایی است که رشد عجیبی نسبت به سال های اخیر داشته است، آیا اساسا فروش اموال روش درستی برای کسب درآمد است؟ آیا این رقم بالا امکان تحقق دارد یا نوعی بلند پروازی متوهمانه محسوب می شود؟
افزایش تقریباً هزار درصدی درآمد فروش اموال منقول و غیرمنقول دولت نسبت به لایحه سال قبل یکی از مواردی است که باید جور کاهش اجباری درآمدهای نفتی را بکشد. منظور از کاهش اجباری این است که دولت همانند سال های گذشته به خواست خود برای کاهش وابستگی بودجه به نفت تلاش نکرده است بلکه به دلیل تحریم های نفتی بعد از برجام و کاهش شدید درآمدهای نفتی مجبور به جایگزینی درآمدهای جدید شده است.
فروش اموال منقول و غیرمنقول؛ مصداق سرمایهخواری به شرط تحقق
در هرحال باید گفت اولاً شواهد حاکی از آن است که میزان تقریباً 5 هزار میلیارد تومانی این قلم درآمدی در سال جاری محقق نشده است و بعید است این 50 هزار میلیارد تومان در سال آتی نیز تحقق یابد. ثانیاً در صورت تحقق، فروش اموال دولتی آن هم به روش های غیر شفاف نوعی سرمایهخواری دولت به حساب میآید و بهتر بود دولت در قالب همان برنامه کذایی اصلاحات ساختاری، نهاد یا ساختاری را برای مولد سازی حجم عظیمی از داراییهای دولت پیشنهاد داده و اجرایی میکرد.
در قسمت بعدی پرونده ی ویژه " دخل و خرج" بخش دوم گفتگو با مهدی موحدی؛ استاد اقتصاد دانشگاه شاهد تقدیم خواهد شد.
قبول شده ی آزمون استخدامی سال 1396 هستم که بعد از دوسال و نیم قول امروز و فردا هنوز که هنوزه نبردن سرکار،زن دارم بچه دارم زندگی دارم درس خوندمزحمت کشیدم آزمون دادم قبول شدم ،اخه دولت چرا ردیف بودجه جهت جذب ما قرار نمیده مگه تو کشور ما چقدر بودجه برای کل قبول شده ها میخواد؟نسبت به این اختلاس های کلان...
بخدا آقای نوبخت چندین بار جلسه گرفتن مصاحبه کردن قول دادن
در آخرین بار قول دادن بودجه از دی ماه سال جاری تعلق میگیره،الان در بودجه سال99 معلوم شده توسط نمایندگان مجلس که ردیف بودجه ای برای ما در نظر نگرفتن
خواهشا پیگیری کنید مصاحبه کنید پخش کنید
شما زبان ماهستید شما زحمت مابکشید شما وکیل ما هستید
بخدا بچم هزینه دکترش ندارم،
سخت شده برام شرمنده ی زن و بچمم
جای دیگه هم نمیتونم برم سرکار چون معلوم نیست کی ببرنمون سرکار دوسال و نیمه این ماه اون ماه میگن. هرصبح به امیدی،
شما لطف کنید پیگیر استخدامی ما بشید
دعای خیرمان بدرقه ی راهتان
دعای خیر خانواده هایمان بدرقه ی راهتان