گروه ورزشی خبرگزاری دانشجو، فرهاد مجیدی در 3 دیدار لیگ برتری و 2 دیدار لیگ قهرمانان آسیا هرگز با استقلالی که از وینفرد شفر تحویل گرفته بود نباخت و در نقطه مقابل تیمی را روانه میدان می کرد که هواداران استقلال شیفته و عاشقش شدند.
ترمیم غرور ایرانی!
کاپیتان محبوب سالهای نه چندان دور استقلال به "جوانان" نیمکت نشین تیمش مانند رضا آذری، رضا کریمی، سجاد آقایی و مهدی قائدی بازی داد و نتایجی گرفت که همه را خوشحال کرد. دیدار استقلال مقابل همنام خوزستانی که با نتیجه 2-4 به پایان رسید همدلی بیشتری نسبت به قبل بین اعضای تیم و البته هواداران و استقلال ایجاد کرد. او العینی که استقلال و غرور ایرانی را با 6 گل در هم شکسته بود را در خانه خودش(خاک امارات) مغلوب کرد تا غرور ایرانیان را ترمیم کند.
روزهایی که استقلال پس از شکست در مشهد (از شهر خودرو) و جدایی شفر باعث شده بود استقلالی ها سومی لیگ را بپذیرند و امیدوار شوند تا تیم شان با فرهاد مجیدی لیگ نوزدهم را با قدرت تر از قبل استارت بزند. فرهاد قول داده بود استقلال را به آنچه لیاقتش است برساند. در آن برهه به قدری مذاکرات استقلال با فرهاد مجیدی جدی بود که امیرحسین فتحی از او لیست بازیکنان فصل جدید را هم دریافت کرده بود اما به یکباره تصمیماتی خلقالساعه موجب تغییر در برنامه هایی شد که کسی انتظارش را نداشت.
فرهاد را دور زدند!
انتشار شایعاتی در این باره که باشگاه و وزارت ورزش دنبال استخدام یک مربی خارجی هستند موجب دلخوری فرهاد شد. سرانجام پس از سفرهای متعدد مسئولان وقت استقلال به اروپا و ترکیه و دیدار با نمایندگان استراماچونی و یکی دو مربی دیگر ایتالیایی به آنجا ختم شد که فرهاد مجیدی قید همکاری با استقلال را زد! در آن روزها هواداران تیم که قصد داشتند با قدرت از سرمربی جوان و محبوب شان حمایت کنند از این بحث ناراحت شدند و به وزرات ورزش اعتراض کردند که فرهاد باید بماند.
*سرمایه سوزی!
وقتی فرهاد مجیدی حس کرد او را دور زده اند غمگین شد اما فدراسیون فوتبال و کمیته ملی المپیک در تصمیمی که مشخص بود بیشتر برای دلجویی از اوست و خیلی روی آن فکر نشده تیم فوتبال امید را به فرهاد مجیدی سپردند! تیمی که بعدها مشخص شد مدیران آن خیلی از ورود فرهاد استقبال نکرده بودند ولی نمی توانستند مخالفت شان را در این زمینه بروز بدهند و در نهایت هم این عدم توافق موجب شد فرهاد مجیدی با دلخوری و انتشار متنی در این باره که نمی خواستند در تیم امید بماند از تیم فوتبال المپیک جدا شد تا نوعی سرمایه سوزی صورت بگیرد.
*هزینه های اضافی!
در همان روزها باشگاه استقلال با عقد قراردادی با استراماچونی و دستیارانش یک اکیپ ایتالیایی – آرژانتینی را به خدمت گرفت. پرداخت صدها هزار دلار به این گروه، اجاره آپارتمان لاکچری و پرداخت هزینه اتاق های هتل المپیک از دیگر پولهایی بود که برای ورود این تیم فنی هزینه شد. استخدام راننده برای تک تک آنها جهت ترانسفر شدن از محل تمرین به هتل یا خانه هایشان از دیگر هزینه هایی بود که کنار گذاشتن فرهادمجیدی در ابتدای تابستان به استقلال تحمیل کرد!
*پانزدهمی با شکست دربی!
البته این همه ضرری نیست که استقلال بابت چرخاندن لقمه دور سرش طی 7 ماه پرداخت کرد! استرا آمد و به دلیل عدم شناختی که از استقلال داشت 5 بازی ابتدایی لیگ را بدون برد پشت سر گذاشت و دربی را هم باخت! باختی که تلخی اش بیش از ایستادن این تیم در رده پانزدهم جدول رده بندی بود! هزینه ای که استقلال و طرفدارانش برای آشنایی استراماچونی با فضای فوتبال ایران و شناختن بازیکنان استقلال و توانایی های آنها پرداخت کردند! ...که البته این هم همه هزینه ای نبود که به باشگاه تحمیل شد!
*آبروریزی رسانه ای!
قهرهای گاه و بیگاه استراماچونی به بهانه های مختلف اعم از زمین خیس، جا ماندن کتانی هایش، دیپورت شدن میلیچ به دبی و مواردی از این دست که تعداد قهرهایش را به عدد 7 رساند باعث دلزدگی همه فوتبالی ها شده بود و در این میان خبرنگاری ایتالیایی که دوست استرا بود در گازتا دلو اسپورت بارها چهره فوتبال کشورمان و نظام باشگاهداری در آن را به تمسخر گرفت و آبروی کشور را زیر سئوال برد! اتفاقی که قطعا با بودن فرهاد مجیدی حتی یک صدم آن هم اتفاق نمی افتاد!
*سوژه رسانه های معاند شدیم!
از این گذشته بدترین اتفاق، مسایل یک ماه اخیر بود! آنجا که پای وزارت امور خارجه! رییس بانک مرکزی! نمایندگان مجلس! وزارت ورزش و معاونانش! و نشریات، خبرگزاری ها و سایتهای مختلف اروپا به این موضوع باز شد. البته هزینه بدتر این ماجرا وقتی پرداخت شد که رسانه های معاند نظام از جمله شبکه من و تو، ایران اینترنشنال و بی بی سی فارسی با مصاحبه های مکرر با استراماچونی مدیریت در همه بخش های ورزش را زیر سئوال برده و هواداران را تشویق می کردند تا به اعتراض های خود برای بازگشت استراماچونی ادامه بدهند و به نوعی آرامش بخشی از مردم را نشانه رفته بودند! این، جدا از ضرر چند ده میلیاردی بود که بابت پرداخت تمام و کمال قرارداد استراماچونی و دستیارانش از جیب دادیم که قطعا فرهاد و تیم فنی اش با یک دهم آن به ریال ایران کار می کردند، آن هم در شرایطی که کشور در ظالمانه ترین تحریم های تاریخ قرار دارد و دلار به سختی به کشور می رسد!
*فرهاد نه خانه می خواست نه ماشین!
همه این اشتباهات در شرایطی 7 ماه سیاه را برای بخشی عظیمی از فوتبال مان رقم زد که فرهاد در تهران خانه دارد و نیازی به اجاره خانه لاکچری در سعادت آباد نداشت! فرهاد در تهران اتومبیل دارد و نیازی به استخدام راننده نداشت! مجیدی با وضعیت زمینهای تمرین در ایران به خوبی آشناست و هرگز این مسایل را به رسانه های اروپایی نمی کشاند! فرهاد هرگز با شبکه هایی که تشنه سوژه برای تخریب ایران هستند حرف نمی زد و آتو دستشان نمی داد! ...و سایر مسایلی که یک ایرانی به خوبی از آن شناخت دارد.
*چه کسی پاسخگوی مردم است؟
وزیر ورزش، امیرحسین فتحی، علی خطیر و هر آن کسی که در این مدت باعث شدند فرهاد مجیدی به استقلال نیاید حالا چه حرفی برای گفتن دارند؟ چون در نهایت باشگاه به این نتیجه رسید تا فرهاد بیاید! قطعا عوامل این اقدامات باید در قابل این همه ضرر مادی و معنوی از این نظر پاسخگوی اشتباهاتشان به مردم باشند. ریاست مجمع باشگاهی با 30 میلیون طرفدار جایی برای کسب تجربه و امتحان کردن شانس و قمار کردن روی فلان مربی ایتالیایی و غیره نیست! بی دلیل نبود که رهبر معظم کشورمان در مرداد ماه امسال این روزها را دید که پیشنهاد کرد در وضعیت فعلی کشور تیم های ورزشی از سرمایه های داخلی استفاده کنند!