به گزارش گروه ورزشی خبرگزاری دانشجو، علی خطیر معاون سابق باشگاه استقلال که به تازگی به همراه اسماعیل خلیل زاده و رحمان رضایی مامور مذاکره برای بازگشت آندره آ استراماچونی شده بودند، روی خط برنامه رادیو ایران آمده و توضیحاتی را درباره علل عدم توافق با استراماچونی، دی بیاسی و ماجرای انتشار اسناد محرمانه بیان کرد که در ادامه این گفت و گو را می خوانیم.
علی خطیر درباره مذاکرات دوحه و چرایی عدم بازگشت سرمربی ایتالیایی به ایران گفت: بد نیست مرور کنیم که چه اتفاقاتی افتاد و چرا کار به اینجا کشید. پروژه رفتن آقای استراماچونی به شکل زیبایی اجرا شد و ارزان ترین و بهترین تیم تاریخ باشگاه استقلال بهم ریخت. دوستان می توانند شهادت دهند. این تیم به همراه کادر فنی اش حدود 40 میلیارد بسته شده است. می توانید بررسی کنید که مابقی تیم های مدعی مطمئنا با 1.5 تا 2برابر این هزینه بسته شدند. این که چه اتفاقی افتاده که حقوق این مربی و کادرش 3 ماه پرداخت نمی شود و علی رغم 3 بار هشدار از طرف آقای استراماچونی این حقوق پرداخت نمی شود و ایشان در تاریخ 8 دسامبر قراردادشان را به صورت یکطرفه فسخ می کنند عجیب است. در ادامه هم بدون هیچگونه تحلیل درست از شرایط سعی میشود یک اتفاق ورزشی را که می شد با یک استراتژی و تدبیر درست حل شود از طریق لابی های سیاسی حل کنند. هرچند سفارت جمهوری اسلامی در رم و سفیر محترم برای حل این موضوع بسیار تلاش کردند اما در هر صورت اوضاع کار در تهران با اظهارات و مصاحبه های غیرمسئولانه دوستان هر لحظه بدتر شد. اولین اقدام غیرحرفه ای که دوستان انجام دادند انتشار چکی بود که در وجه آقای استراماچونی صادر شده بود که در رسانه ملی و رسانه های ورزشی این چک منتشر شد که اعتراض آقای استراماچونی را به دنبال داشت. همان زمان ایشان از طریق وکیلشان ایمیلی را به باشگاه استقلال ارسال می کند و بابت این اتفاق گله کرده و تاکید می کند که این کار نباید تکرار شود. پس از پرداخت پول، آقای استراماچونی عنوان می کند که بازی با سپاهان به دلیل فشار مسابقات آسیایی نباید لغو شود و خودشان هم آماده سفر به ایران بودند. متاسفانه بازی لغو شده و به ایشان اعلام می شود که سفرشان را به تعویق بیندازند. در تاریخ 22 دسامبر آن ایمیل 11 بند معروف به باشگاه استقلال ارسال می شود و اتفاقی که می افتد این است که تحلیل درستی از آن ایمیل و خواسته های آقای استراماچونی صورت نمی گیرد. ایمیلی که در آن به طور خلاصه 3 خواسته وجود داشت. 1- پرداخت حقوق بازیکنان. 2- تخصیص بودجه کافی برای تقویت تیم برای حضور در بازی های آسیایی. 3- تضمین پرداخت پول کادر فنی. متاسفانه از این سه خواسته به عنوان زیاده خواهی و تحت فشار گذاشتن باشگاه یاد می کنند. یکی از استراتژی های غلطی که دوستان در مقابل این نامه اتخاذ کردند، همان مصاحبه های احساسی دوستان در برنامه تلویزیونی است که گفتند ایشان زیاده خواهی کرده و مبلغ بیشتری از ما خواسته است و همچنین صحبت های مسئول روابط عمومی باشگاه استقلال و تهدید سرمربی نسبت به انتشار مدارک بیشتر! ایشان یا سرخود این کار را کرده که اگر اینطور باشد باید توبیخ شود و یا با اجازه مسئولان و بالادستی های خودش صحبت کرده است.
خطیر در پاسخ به اینکه مدیران باشگاه استقلال خواهان بازگشت استراماچونی نبودند گفت: در واقعیت امر آقای استراماچونی بسیار آدم سختگیری است و کار کردن با ایشان از نگاه این مدیران بسیار سخت بود و دوستان راه ساده تر را انتخاب کردندو حالا که ایشان رفته، نظر من این است که یا تلاش درست برای بازگرداندن آقای استراماچونی صورت نگرفته و یا خودشان به دست خودشان در برخی مواقع کار را خراب کردند. یک شخصی که هنوز در چرایی و نحوه ورودش به باشگاه شک و شبهه وجود دارد در واکنش به مصاحبه آقای فتح الله زاده استوری منتشر می کند و همین موضوع آقای فتح الله زاده را تحریک می کند که برای اثبات خودش و صحبت هایش اسنادی را منتشر کند و بلافاصله پس از رو شدن اسناد به دست آقای فتح الله زاده، باشگاه استقلال به بهانه حمایت از آقای فتح الله زاده در رسانه رسمی باشگاه کل 11 بند را منتشر می کند و آقای استراماچونی را نزد هواداران یک انسان زیاده خواه و دروغگو جلوه می دهند. همان شب ایشان هم استوری گذاشته و به این موضوع واکنش نشان می دهند و جمله جالبی را عنوان می کنند که شاید من سرمربی بدی باشم اما انسان صادقی هستم. وکیل ایشان فردای همان روز مجددا ایمیلی را به باشگاه ارسال می کند که بازگشت آقای استراماچونی و انعقاد قرارداد جدید به خطر افتاده است! باشگاه هم جواب درستی نمی دهد و فقط عنوان می کند که نمی دانم ورزش سه این اسناد را از کجا به دست آورده و منتشر کرده است! و پس از آن ددلاینی را برای وکیل آقای استراماچونی مشخص می کنند که شما تا پنجشنبه ساعت 10 صبح ( به وقت تهران- 7:30 صبح رم!) فرصت دارید که به ما پاسخ نهایی را بدهید. حتی به این موضوع هم فکر نشده که 7 و نیم صبحِ رم شاید طرف خواب باشد!
علی خطیر در پاسخ به اینکه آیا مخاطب صحبت هایش امیر سلطانی بوده گفت: اگر اسم این شخص را نیاورم بهتر است دوستان بهتر می دانند منظور من چه شخصی است. تکذیب صحبت های آقای فتح الله زاده توسط این شخص، باعث عصبانیت آقای فتح الله زاده شد که در ادامه با واکنش او همراه شد. علت این این اتفاقات به دلیل آشفتگی رسانه ای باشگاه استقلال در دو هفته گذشته و همچنین عدم مسئولیت پذیری و هیجانات کاذب مدیران باشگاه استقلال است. این دو عامل کار مذاکرات برای بازگشت آقای استراماچونی را بسیار سخت کرد. متاسفانه مدیران ما به خصوص در عرصه ورزش و فوتبال، مدیریت بحران را بلد نیستند و به جای اینکه در فضای بحران شرایط را کنترل کنند و تصمیمات منطقی بگیرند، با تصمیمات غلط به بحران اضافه می کنند. من تایید می کنم که در ناکامی در مذاکرات، آقای امیر سلطانی نقش داشتند.
معاون سابق باشگاه استقلال در ادامه گفت: من هم می دانستم که کار بازگرداندن آقای استراماچونی بسیار سخت است ولی روزانه هزاران هوادار به من پیام می دادند که برای بازگرداندن آقای استراماچونی کاری کنم. حتی همان روزی که باشگاه با من تماس گرفت و از من خواست که برای مذاکره به تیم کمک کنم همسرم مخالفت می کرد و می گفت این بازی خطرناکی است و وارد این بازی نشوی بهتر است. من هم در جوابش گفتم اگر 5 درصد هم احتمال داشته باشد که آقای استراماچونی برگردد، بخاطر هوادار این کار را می کنم. حتی از دوست خوبمان آقای لودوویک لاشا که یکی از وکلای خوب حقوق ورزشی فیفا بود و با وکیل آقای استراماچونی آشنایی داشت خواستم که در فضای تعطیلات کریسمس ما را همراهی کند!
علی خطیر درباره اینکه استراماچونی عنوان کرد مذاکره ای در دوحه انجام نشده گفت: مذاکرات در دوحه شکل گرفت اما متاسفانه قبل جلسه کل مسیر مذاکرات بخاطر قرارداد آقای استراماچونی عوض شد. عصبانیت طرف مذاکره کننده بخاطر فاجعه رسانه ای باشگاه استقلال بوده که انتشار این قرارداد در روز مذاکره این عصبانیت را تشدید کرد. همه اعضا به خصوص آقای خلیل زاده خیلی تلاش کردند که فضای مذاکره به یک روند طبیعی برگردد. حتی تمام خواسته های آقای استراماچونی از طرف باشگاه پذیرفته و یک نامه دلجویی از طرف آقای خلیل زاده به آقای استراماچونی بابت تمام این اتفاقات پیش آمده در باشگاه ارسال شد اما متاسفانه کمکی به برگشت آقای استراماچونی نکرد چون به نظر من فاصله و عدم اعتماد طرفین خیلی زیاد شده بود. ما در دوحه مشغول مذاکره بودیم و دوستان در تهران اسناد محرمانه منتشر می کردند. شما شک نکنید همه این اقدامات عمدی بوده است. من نمی توانم بگویم چه کسی این کار را کرده و پیدا کردن آن شخص کار سختی هم نیست. اینکه بعد از این همه فاجعه رسانه ای و اتفاقاتی که توسط مدیران باشگاه رقم خورده و نادیده گرفته شده و حضور آقای رحمان رضایی که به نظرم یک بزرگی و منش پهلوانانه از خودش نشان داد با توجه به اینکه هیچ منفعتی در باشگاه استقلال نداشت و حتی پیشکسوت این باشگاه هم نبود، در این مذاکره شرکت کرد، مقصر عدم بازگشت آقای استراماچونی شناخته شوی بی انصافی محض است.
معاون سابق استقلال در پاسخ به این مورد که آیا صحت دارد به استراماچونی گفته به ایران برگردد و با پشتوانه هواداران بجنگد و آنها را سرمایه خودش قلمداد کند و همچنین قول تغییرات در اعضای هیات مدیره باشگاه را به او داده است، گفت: این مسائل مطرح شد متاسفانه به خاطر عدم اعتماد طرفین به ثمر ننشست. من شاهد بودم آقای خلیل زاده خیلی تلاش کرد. رحمان رضایی هم می تواند شهادت دهد. اما آشفتگی رسانه ای باشگاه استقلال خیلی به این موضوع ضربه زد. اگر به پیامی که استراماچونی برای فرهاد مجیدی ارسال کرده هم گوش داده باشید گفته که مطمئن بودم تا قبل از کریسمس به ایران برمیگردم اما متاسفانه این اتفاقات به شکل دیگری رقم خورد. اما باید حتما بررسی کنند که چه کسانی این اتفاقات را رقم زدند و چه کسانی جای اسناد محرمانه باشگاه را می دانستند. شخصی که خودش به گواه بازیکنان شب قبل از بازی با پیکان می خواهد علیه آقای استراماچونی بیانیه جمع کند، خودش مدافع منافع آقای استراماچونی می شود و آقای فتح الله زاده را تکذیب و ایشان را تحریک می کند که اسناد رو کنند!
علی خطیر درباره شایعه انتخاب فرهاد مجیدی از چند هفته قبل گفت: در نامه آقای استراماچونی به باشگاه به این مورد به صراحت اشاره شده بود که یکی از دلایل عدم برگشت خودش را همین موضوع عنوان می کند. من می گویم اکنون که آقای استراماچونی نیامد باید یکی را در حد آقای استراماچونی می آوردید که هوادار فکر نکند این یک سناریوی از پیش تعیین شده بوده که استقلال را از مسیر قهرمانی دور کنند. استقلال اکنون سیستمی بازی میکند که هیچ تیمی در ایران بازی نمی کند. سیستم 2-5-3 مدرن که مربی داخلی هم مطمئنا این سیستم و طراحی تمرین آن را به خوبی بلد نیست. اکنون با تغییر مربی و کادر فنی، تیم باید مجموع سیستمی که در یک نیم فصل کامل با آن تمرین کرده و فلسفه فوتبالی خودش را تغییر دهد.
خطیر درباره ماجرای فرارا و دی بیاسی اینگونه توضیح داد: روز سه شنبه ظهر در دوحه از طریق وکیل آقای استراماچونی رسما به ما اعلام شده که بنا به دلایلی که خدمتتان عرض کردم، ایشان تمایلی به همکاری با استقلال ندارد. در واقع به دلیل همان مشکلات رسانه ای، انتخاب سرمربی جانشین از قبل و مصاحبه های غیر مسئولانه این قطع همکاری صورت گرفت. او همچنین به این نکته اشاره کرد که اگر باشگاه من را می خواست آن اطلاعیه مبنی بر قطع همکاری را منتشر نمی کرد. آن زمان با صحبت هایی که بین بنده، آقای خلیل زاده و رحمان رضایی مطرح شد نتیجه بر این شد که باید یک مربی آورده شود که ادامه دهنده راه استراماچونی باشد. آقای دی بیاسی در ابتدای فصل نیز یکی از گزینه های جدی هدایت استقلال بود. ایشان یک مربی فوق العاده معروفی است و حتی پیش از آقای مانچینی، کاندیدای هدایت تیم ملی ایتالیا بوده است. قیمت او با دو دستیارش برای یک نیم فصل، حدودا 300هزار دلار بود که به نظر قیمت مناسبی بود. درباره اینکه گفته شد از وزارت ورزش مانع حضور ایشان در استقلال شدند اطلاعی ندارم. نمی دانم ایراد کار کجا بود اما آقای خلیل زاده خیلی جدی دنبال این ماجرا بود که همان راه و تفکر آقای استراماچونی ادامه پیدا کند.
معاون سابق استقلال درباره وضعیت مطالبات استراماچونی گفت: آقای استراماچونی ادعا کرد با بهانه اینکه 3 ماه حقوقش را نگرفته قراردادش را فسخ کرده است. نکته کلیدی اینجاست که اگر آقای استراماچونی بتواند اثبات کند واقعا 3 ماه حقوقش را نگرفته است، باشگاه استقلال نه تنها باید حقوق ایشان را بدهد بلکه باید خسارت نیز پرداخت کند! این قانون فیفاست. حالا اگر آقای استراماچونی نتواند واقعا اثبات کند 3 ماه حقوق نگرفته است. ( مثلا باشگاه بتواند ثابت کند که 2 ماه و نیم حقوق را پرداخت نکرده و به 3 ماه نرسیده است) آن زمان آقای استراماچونی باید بابت فسخ غیرموجه به باشگاه استقلال خسارت بپردازد. از ادامه روند میان طرفین اطلاعی ندارم و نمی دانم قرار است چه تصمیمی بگیرند و قرار است شکایتی صورت بگیرد یا خیر.
خطیر درباره اینکه گفته شد خلیل زاده برای حضور دی بیاسی تلاش زیادی کرده اما در عمل، از ابتدا حضور این مربی در استقلال کمرنگ به نظر می رسید اینطور توضیح داد: من تلاش آقای خلیل زاده را دیدم. رحمان رضایی با آقای دی بیاسی صحبت کرد اهداف و برنامه های باشگاه به ایشان توضیح داده شد و روی یک مبلغ بسیار خوب باهم به توافق رسیدند که حتی برای فصل بعد هم با مبلغ 700 هزار دلار ایشان در باشگاه بماند. این قیمت بسیار مناسبی برای یک مربی در حد نام آقای دی بیاسی بود. به هرحال آنهایی که فوتبال ایتالیا را دنبال می کنند این مربی صاحب نام و صاحب سبک را به خوبی می شناسند. حتی رحمان رضایی گفت من شک دارم آقای دی بیاسی با توجه به نام و آوازه اش به ایران بیاید. خودم چندین بار مقابل این مربی بازی کرده ام و مربی بسیار خوبی است و با بازیکنان این مربی ارتباط داشتم. به هرحال صلاح کار خویش خسروان دانند. شاید بخاطر مشکلات مالی یا تفکر اعضای هیات مدیره و وزارت ورزش ترجیح داده شده که از یک مربی محلی و ایرانی استفاده شود.
علی خطیر درباره اینکه فرهاد مجیدی یکبار پیشنهاد هدایت استقلال را رد کرد و به فرانسه رفت و پس از چند روز به ایران برگشت و همزمان اسماعیل خلیل زاده در پی مذاکره با دی بیاسی بود، گفت: من ابتدای صحبت هایم گفتم پروژه رفتن آقای استراماچونی به خوبی اجرا شد. دوست عزیز ما هفته گذشته پستی منتشر کرد که تا امضای معنوی هواداران زیر قرارداد من نباشد به استقلال نمی آیم. ظرف دو روز ایشان به پاریس رفتند که در یک کلاس مربیگری شرکت کنند و پس از دو روز دوره مربیگری تمام می شود و امضای معنوی همه هواداران ناگهان زیر قرارداد او قرار می گیرد. من واقعیت ها را می گویم. تلاش آقای خلیل زاده را دیدم. از لحاظ مالی ایشان گفتند که پول مربی را خودشان پرداخت می کنند و 300 هزار دلار هم کمتر از پولی بود که قرار بود به آقای استراماچونی پرداخت شود. اما تاکیدشان روی این موضوع بود که حتما باید کسی بیاید که تفکرات آقای استراماچونی را ادامه دهد چرا که همانطور که گفتم سیستم بازی استقلال به نوعی است که مربی ایرانی خیلی سخت می تواند آن سیستم و تمرینات مربوط به آن را اجرایی کند.
خطیر در ادامه گفت: همانطور که گفتم یک تحلیل نادرست از اتفاقات وجود داشت. اگر ما تحلیل درستی از اتفاقات داشتیم به فرض مثال وسط مذاکرات ما، اسناد محرمانه آقای استراماچونی منتشر نمیشد، شاید اتفاقات بهتری می افتاد. در واقع آقای استراماچونی را به سمتی بردیم که به صورت غیر مستقیم به او گفتیم نمی خواهیم تو بیایی. اگر ایشان می آمد هم شرایط خیلی سخت بود چون باید با همین مدیران کار می کرد. لازم به ذکر است که بگویم وزارت ورزش با شرط و شروط غیر فوتبالی هم مخالف بود و روی استقلالِ خود باشگاه تاکید داشت. به هرحال استقلالِ بدنه باشگاه زیر سوال می رفت. در آخر اتفاقات بدی که رخ داد و چند دستگی هایی که وجود داشت کار دستمان داد. همه در باشگاه مصاحبه می کردند. چون باشگاه استراتژی رسانه ای نداشت این مشکلات پیش آمد و به تبع آن زمان از دست رفت. دوستان عزیزی که این اتفاقات را در باشگاه استقلال رقم زدند هنوز در مسند کار هستند. به نظر من انگار تنها فردی که در این ماجرا مقصر بوده، آقای میرشاد ماجدی بوده که در ادامه استعفا داده وگرنه باقی دوستان کماکان در باشگاه حضور دارند و متاسفانه هیچ استعفایی در کار نبوده و نیست. دوستان باید کمک کنند که استقلالی که از شرایط خوب دور شده دوباره به روزهای خوبش بازگردد. برای سرمربی محترم و جدید باشگاه استقلال آرزوی موفقیت می کنم. کار ایشان بسیار سخت است و امیدوارم که بتوانند انتظارات هواداران را برآورده کند. استقلال در مسیر قهرمانی قرار داشت که 10 بازی را پشت سر هم با گل های زیاد با برد به پایان رسانده بود. فوتبالی بازی می کرد که همه انگشت به دهان بودند و قهرمانی برای این تیم سخت نبود.
علی خطیر در انتها گفت: من فقط آقای سلطانی را مقصر این ماجرا نمیدانم. از مدیرانی که پول استراماچونی را ندادند و خود آقای سلطانی که گفته علیه آقای استراماچونی بیانیه دهید گرفته تا تحریک شدن آقای فتح الله زاده توسط این دوستان، انتشار اسناد محرمانه باشگاه در روز جلسه ،همه و همه علل این جدایی هستند. پیدا کردن این مورد اصلا کار سختی نیست که خبرگزاری مربوطه چگونه، از کجا، بخاطر چی و با چه اهدافی این اسناد را منتشر کرده است.