جهان درخت گردو، پر از انسانهای قربانی است. اما قربانیِ چه چیزی و چه کسی؟ فیلم- عامدانه یا جاهلانه- عامل جنایت را سانسور میکند و مخاطب را با بغض فروخوردهاش پس از تماشای رنجهای مکرر یک مرد، تنها میگذارد.
گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو- محمدصالح سلطانی؛ محمدحسین مهدویان یک فیلمساز شجاع است. از تجربهکردن نمیترسد و در هر فیلم، نوآوریهای فرمی تازهای را به مخاطبش عرضه میکند. درخت گردو هم پر از ماجراجوییهای فرمی است. گل سرسبدشان هم، استفاده از سه نوع دوربین برای ترسیم حال و هوای دههی۶۰، دههی ۸۰ و دههی ۹۰. ترکیب بازیگران فیلم هم البته مخاطب را حسابی غافلگیر میکند. پیمان معادی بار دیگر تواناییهایش را در درخت گردو به رخ مخاطب میکشد و یکی از جدیترین مدعیان سیمرغ است، مینا ساداتی نمایش قابل قبولی دارد، مینو شریفی در اولین تجربهی سینمایی فراتر از حد انتظار است و اصل حضور مهران مدیری، برای غافلگیر کردن مخاطب کافی به نظر میرسد. طراحی صحنه و لباس هم مثل تمام آثار قبلی مهدویان درخشان است. همهی اینها یعنی فرمِ درخت گردو، چیزی کم ندارد. در ادامهی آثار قبلی مهدویان است و البته محدود به دستاوردهای پیشینِ او نیست. مهدویان، روز به روز بهتر میشود و از فیلمی به فیلم دیگر، تکنیکیتر.
اما مضمون و محتوای درخت گردو، درست بر خلاف فرمش، به شدت محافظهکارانه است و انگار مهدویان چیزهای مهمی را در فیلم جدید خود، سانسور کرده. دوربین مهدویان در درخت گردو، تا چند سانتیمتریِ هواپیماهای بمبافکن عراقی میرود، روی بمبهای شیمیایی زوم میکند، اما هیچ نامی از سازندهی این بمبها و فروشندهاش به دشمن نمیبرد. دشمن؟ درخت گردو اساساً "دشمن" ندارد. فیلم هیچ نامی از عامل جنایت سردشت نمیبرد. در جهانِ درخت گردو، فاعلِ جنایت، غایب است و فیلمساز نادیدهاش گرفته. نه فقط صدام، که درخت گردو حامیان او را هم سانسور کرده. فصل حضور قادر در هلند، تصویری مثبت از اروپاییها پیش چشم مخاطب میآورد. دوربین مهدویان تا دلِ دادگاهِ لاهه میرود، اما بیثمربودنِ تکاپوهای "نمادین" اروپاییها برای مقابله با جنایتکاران جنگی را نمیبیند و کمکهای "واقعیِ" آنها به صدام را سانسور میکند.
جهان درخت گردو، پر از انسانهای قربانی است. اما قربانیِ چه چیزی و چه کسی؟ فیلم- عامدانه یا جاهلانه- عامل جنایت را سانسور میکند و مخاطب را با بغض فروخوردهاش پس از تماشای رنجهای مکرر یک مرد، تنها میگذارد. از این حیث، درخت گردو قابل دفاع نیست. هرقدر هم که فرم فیلم، ارزشمند و چشمنواز باشد، باز جای خالیِ جنایتکارِ سردشت و حلبچه در روایت فیلم، توی ذوق میزند.
تازهترین فیلم محمدحسین مهدویان، یک غمنامهی تمامعیار است. یک تراژدیِ نفسگیر که امان مخاطب را میبُرد. فیلم در نمایش عریانِ یک واقعهی تلخ و ارائهی تصویری بدون روتوش از رنج مردم سردشت، بسیار موفق است. درخت گردو، اندوه را به بهترین شیوه تصویر میکند، اما بغضِ پس از اینهمه رنج را نادیده میگیرد، چون عامل فاجعه را نادیده گرفته است. درخت گردو، دوساعت مواجههی هولناک با رنج را پیش چشم مخاطب میآورد. رنجی که با نمایش درخشان بازیگران فیلم، باورپذیر از آب درآمده، اما فراتر از سوگواری برای "اوستا قادر" و سرنوشت تلخ او، چیزی ندارد. درخت گردو، زندگی قهرمانانهی قادر را قهرمانانه تصویر نمیکند و این، حفرهی بزرگ فیلم است.