استاد اقتصاد گفت: دولت همیشه میگوید که سیاست اقتصاد مقاومتی باید اجرا شود، یعنی اجرا کننده را مجهول میگذارد و اصلا خود را فاعل و کننده کار نمیداند.
گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، مقام معظم رهبری به مناسبت عید سعید قربان در دیدار با مردم در فضای مجازی رهنمودهای قابل تاملی ایراد نمودند، هر چند بسیاری از محورهایی که عنوان کردند همواره دغدغه ایشان بوده و هست، اما این بار آنقدر ویژه بود که یک دنیا حرف و مطلب درون آن نهفته بود، یعنی موضوعاتی که معظم له با ملت در این گفتگو در میان گذاشتند، تلنگری اساسی بر ذهنهای بیمار، منحرف و بر روش خائنانه کسانی بود که با ابزار اقتصاد به مردم ضربه میزنند، مثل عبارت "خائن نامیدن وارد کنندگانی که کالایی که مشابه آن در ایران ساخته میشود را وارد میکنند"، یا انتقاد از عدم اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی و تاکید بر درون زایی و برون نگری اقتصاد، برای تبیین چرایی اهمیت تکیه معظم له بر موضوعات اشاره شده با عطا بهرامی؛ اقتصاددان و استاد دانشگاهگفتگو کردیم که در ادامه آمده است.
مقام معظم رهبری در گذشتههای نه چندان دور و دوباره در روز گذشته به مناسبت عید سعید قربان باز هم ما را به درون زایی و برون نگری اقتصاد فرا خواندند، چرا از نظر ایشان این دو محور تا این اندازه مهم است که همواره مسئولین را بدانها گوشزد میکنند؟ مقام معظم رهبری از این لحاظ بر درون زا و برون نگری در اقتصاد تاکید دارند که این دو محور رکن اساسی در رشد هر اقتصادی به شمار میرود، چرا که در دنیای امروز هیچ کشوری نمیتواند به طور صد درصد تامین و تولید کننده نیازهای خود باشد، ضمن اینکه نباید از اتکا به ظرفیتهای داخلی هم غفلت نمود، چرا که در صورت اتکا به توانمندیهای داخلی است که میتوان در برون زایی یعنی در بخش سیاست اقتصادی خارجی و سرمایهگذاری خارجی موفق بود. امروز اثبات شده و اقتصاددانان بزرگ بر این موضوع تاکید و آن را تایید کرده اند که سرمایههای داخلی منجر به افزایش توسعه میشود، نه سرمایه گذاری خارجی! یعنی پایههای رشد و توسعه اقتصادی باید در داخل تعریف شود، ضمن اینکه از ظرفیتهای نظام جهانی نیز به بهترین شکل ممکن استفاده شود.
برای تحقق این موضوع بسیار مهم و حیاتی در اقتصاد کشور چه باید کرد؟ ما متحدان زیادی داریم که میتوانیم به آنها کالا صادر کنیم و کالاهایی که در آنها مزیت نداریم را از آنها وارد کنیم، یعنی باید یک منظومه منظم و هارمونی مشخصی در اقتصاد ایجاد کنیم که در پرتو آن نیازهای خود و نیازهای کشورهای منطقه و فرامنطقه را بهتر بشناسیم و در جهت رشد اقتصادی حرکت کنیم. در هر صورت هر کشوری که دروازه هایش را به صورت بیمنطق بر روی واردات باز کند و سیاست صادراتی نیز نداشته باشد، یعنی درون زایی و برون زایی اقتصاد را نه تنها فهم نکرده، بلکه آن را از بین برده است، لذا براساس این منطق بی توجهی دولت به درون زایی و برون نگری اقتصاد به معنای نادیده گرفتن اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی است.
مقام معظم رهبری یک بار دیگر بر اهمیت اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی تاکید کردند، اما عملا دولت گام اساسی و عملی برای تحقق آن انجام نداده مشکل از کجاست؟ با اینکه مدت مدیدی از ابلاغ سیاستهای اقتصاد مقاومتی میگذرد، اما عملا دولت برای تحقق این سیاستها کاری انجام نداده چرا که سیاستهای اقتصاد مقاومتی باید به مهارت تبدیل شوند تا به صورت کاربردی، عملیاتی شود، از این سو نیازمند طراحی و نقشه ریزی در مسیر اقتصاد کشور هستیم، چرا که اقتصاد مقاومتی یک دکترین کلیدی است و دکترین اقتصادی هم به خودی خود بدون طراحی و برنامه ریزی اجرایی نمیشود. اگر سیاستهای اقتصاد مقاومتی تبدیل به بخشنامه شد و دولت برنامه مدونی برای آن نوشت و به همه دستگاههای خود ابلاغ و آنها را موظف به اجرای آن کرد، آن زمان میتوان گفت هدفگذاری روشنی برای عملی کردن محورها و مفاد سیاست اقتصاد مقاومتی برداشته شده است.
آیا دولت را در این بی عملی مقصر میدانید؟ ببینید، دولت همیشه اینگونه سخن میگوید که سیاست اقتصاد مقاومتی باید اجرا شود، یعنی اجرا کننده و تحقق بخش این سیاستها را مجهول میگذارد، اصلا خود را فاعل و کننده کار نمیداند که برای انجام آن زمان بندی مشخصی ارائه دهد، جالب است دولت در این موضوع خود را بسیار عیان کنار کشیده و مشخص نکرده که چگونه و در چه زمانی و به وسیله چه کسانی میخواهد اقتصاد مقاومتی را اجرا کند. در هیچ کدام از طرحهای اقتصادی دولت آقای روحانی این مولفهها وجود نداشته، چه برسد به اقتصاد مقاومتی! دولت میگوید: میخواهیم اقتصاد از رکود خارج شود، نمیگویند ما میخواهیم اقتصاد را از رکود خارج کنیم! دولت در هفت سال گذشته دائما فعلهای مجهول استفاده کرده است در حالی که با فعلهای مجهول نمیتوان کار معلوم انجام داد! از سوی دیگر اقتصاد مقاومتی در حوزه قانونگذاری به وسیله مجلس و در بخش نظارت به وسیله نهادهای نظارتی اصلاً جدی گرفته نشده است، آنچه دیده شده اجرای سیاست نئولیبرالی مبتنی بر موازی کاری در اقتصاد است که خروجی آن در بورس، در بحران سفتهبازی و ظرفیتهای مخرب بازارهای سفته بازان در اقتصاد ایران دیدنی و ترسناک شده است، از مسکن تا سکه همه درگیر همین وضعیت هستند، دقیقا یکی از همین شرکتهایی که این روزها ورشکسته شد و باید به سهامداران داده شود تا چند روز گذشته پشت سر هم ۵ درصد رشد داشت و سهام آن خریده میشد، نرخ بازگشت سرمایه ۵۰ ساله که برای اکثر شرکتها اتفاق افتاده نشان میدهد ما در حال حرکت به چه سمت نامطلوبی هستیم!