آزمون و خطاهای سازمان بورس اوراق بهادار که طی هفتههای گذشته سهامداران را سردرگم کرد و اثر منفی بر شاخص گذاشت، نشان میدهد سازمان بورس فاقد استراتژی و برنامه مشخص برای مدیریت بازار سرمایه است.
به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، استقبال بی نظیر مردم از بازار سرمایه و حضور بیش از ۵ میلیون سهامدار جدید در این بازار طی چند ماه اخیر سال جاری باعث شد تا بازار بورس و مسائل مربوط به آن در کانون توجه عامه مردم و کارشناسان اقتصادی و مسئولان کشور قرار گیرد.
گرایش مردم به بازار سرمایه در سال جاری به حدی رسید که آمارهای رسمی نشان می دهد از ابتدای سال تا کنون روزانه به طور میانگین ۱۵۰۰ میلیارد تومان سرمایه ی جدید و بیشتر از محل آورده ی سهامداران خرد به بورس اوراق بهادار تهران وارد شده است، به طوری که در مجموع طی ۵ ماه نخست سال رقمی در حدود ۱۱۰ هزار میلیارد تومان به حجم نقدینگی در بازار سرمایه اضافه شده و این در حالی است که سال قبل مجموع پول ورودی به بازار سرمایه ۳۵ هزار میلیارد تومان بود.
علل اقبال عمومی به بازار سرمایه
رشد سطح عمومی قیمت ها یا همان افزایش تورم و به دنبال آن کاهش ارزش بیش از پیش پول ملی، بازدهی بالای بازار سرمایه نسبت به سایر بازارها، امکان سرمایه گذاری با سرمایههای اندک و خرد، آزادسازی سهام عدالت و توفیق اجباری میلیون ها نفر به آشنایی با بورس، حمایت لفظی و عملی دولت از بازار سرمایه مثل کاهش نرخ سود سپردههای بانکی و عرضه سهام شرکت های جذاب دولتی به منظور کنترل نقدینگی و مدیریت تورم و همچنین جبران کسری بودجه ناشی از عدم فروش نفت به دلیل تحریمهای ظالمانه و همینطور عدم تحقق بخشی از درآمدهای مالیاتی و صادرات غیرنفتی در دوران کرونا و ادعای دولتمردان مبنی بر هدایت نقدینگی به سمت فعالیت های تولیدی در برابر سفته بازی در بازارهای موازی از جمله طلا، سکه، ارز، مسکن و خودرو همه و همه را می توان از عواملی برشمرد که موجب سرازیری نقدینگی عظیم به بازار بورس شد.
افت شدید شاخص بازار و نقش مدیریت سازمان بورس اوراق
در دو هفته گذشته شاخص کل بورس که در پی فتح کانال بالاتراز ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار واحد بود با یک خبر ناباورانه یعنی عدم عرضه صندوق دوم واسطه گری مالی دولت موسوم به دارادوم که ۴ماه وعده عرضه آن به مردم داده شده بود دچار شوک شد و یکباره از قله ی واحد مذکور شروع به افت تا کانال ۱ میلیون و ۷۰۰ هزار واحد در روز گذشته کرد. در واقع شاخص کل بورس در دو هفته اخیر با افت شدید منفی ۲۰ درصد مواجه شد که در بسیاری از سهام شرکت ها این میزان به افت منفی ۴۰ درصدی هم رسید و باعث شد بسیاری از سرمایه گذاران بویژه سهامداران خرد و تازه وارد با قرمز ماندن نمادها در روزهای متوالی بخش زیادی از سرمایه خود یا سود عایدی در ماه های گذشته را تنها در چند روز از دست بدهند.
به طور مشخص استارت افت سنگین شاخص بورس با خبر لغو عرضه دارادوم به دلیل اختلاف بین وزارت اقتصاد و وزارت نفت و به دنبال آن ترس سهامداران و کاهش اعتماد عمومی نسبت به دولت و بازار سرمایه زده شد و استمرار نزولی شدن شاخص علل مختلفی داشت که در گزارش بعدی به طور مفصل بررسی خواهد شد.
پیمان مولوی؛ تحلیلگر مسائل اقتصادی در این باره گفته بود: روز دوشنبه ( 20 مرداد) خبرهایی مبنی بر لغو عرضه صندوق دارا دوم منتشر شد. همین موضوع دلیلی بود تا بازار سرمایه دچار نوسان شده و شاخص کل رشد منفی را تجربه کند. این در حالی است که بازار سرمایه از حساسیت بالایی برخوردار بوده و حتی یک خبر هر چند غیرواقعی هم میتواند موجب واکنش منفی بازار شود. از این رو مسؤولان باید در این زمینه تلاش کنند وعدههای خود را در زمان مقرر عملی کنند تا سرمایه اجتماعی از دست نرود.
اما یکی از علل اصلی این وضعیت بدون شک رفتارهای عجیب و تصمیمات غلط و بدون کارشناسی مدیران سازمان بورس و اوراق بهادار بود که علاوه بر تشدید بی اعتمادی و افت شاخص بورس موجب دلسردی و سردرگمی سهامداران و فعالان بازار سرمایه گردید.
در واقع سازمان بورس تنها طی دو هفته با اتخاذ چند تصمیم و لغو مجدد آن ها که در ادامه اشاره می شود نشان داد که استراتژی مشخص و مدون و کارشناسی شده ای برای مدیریت و کنترل بازار ندارد و می خواهد با آزمون و خطا راه حل مناسب برای ساماندهی معاملات در بازار سرمایه یافته و مشکل هسته ی همیشه خسته ی بازار که به معضل جدی بورس ایران تبدیل شده را جبران کند.
آزمون و خطاهای سازمان بورس و سردرگمی سهامداران
۱. تغییر ساعت معاملات
بازار بورس ایران پس از آنکه با اقبال عمومی همراه شد به دلیل ضعیف بودن زیرساخت و توان کم هسته ی معاملات با فشار افزایش حجم خرید و فروش و تعداد فعالان بازار با مشکل مواجه شده و در برخی ساعات روز دچار اختلال می شود. سازمان بورس برای اینکه از بار فشار بر هسته معاملات بکاهد در اقدامی بی سابقه و با چندین مرحله تغییر زمان معاملات را به سه و بعد دو قسمت تقسیم بندی کرد. این اقدام علاوه بر اینکه بسیاری از سهامداران تازه وارد را دچار سردرگمی کرد باعث شد تا فعالان حرفه ای بازار نیز با مشکل جدی مواجه شوند چرا که برای فروش یک سهم و خرید سهم دیگر گاهی مجبور بودند با فاصله یک روزه این کار را انجام دهند و همین امر موجب دلسردی و بهم ریختن استراتژی معاملاتی آن ها و در نتیجه تاثر منفی بر روند بازار می شد به همین دلیل سازمان بورس از این تصمیم غلط عقب نشینی کرد و ساعات معاملات را به روال عادی بازگرداند.
۲. کاهش سهم صندوق های با درآمد ثابت در سهام
سازمان بورس در اواسط مرداد ماه سقف سهم صندوق های درآمد ثابت را از ۱۵ درصد به ۵ درصد کاهش داد اما در اواخر همین ماه و با گذشت تنها چند روز با استدلال تقویت طرف تقاضا و با توجه به اثر منفی فروش سهام از سوی این صندوق ها ابلاغیه خود را پس گرفت و مجددا سقف خرید این صندوق ها را به ۱۵ درصد بازگرداند.
۳. کاهش سقف اعتبار کارگزاری ها
برخی کارگزاری ها به منظور جذب سرمایه گذاران و با توجه به حجم سرمایه گذاری مجاز به اعتباردهی به سهامداران برای خرید اعتباری سهام هستند. سازمان بورس در روزهای گذشته سقف اعتبار کارگزاری ها را از ۲۰ درصد به ۱۰ درصد کاهش داد اما چند روز بعد مجددا این اعتبار یا همان ضریب تعدیل سهام در حساب تضمین مشتریان اعتباری را از ۱۰ درصد به ۲۰ درصد افزایش داد که از امروز اجرایی می شود.
این تصمیمات خلق الساعه و بدون پشتوانه کارشناسی و تنها از طریق آزمون و خطا آن هم در شرایطی که بازار وارد روند نزولی یا اصلاح میشود نتیجه ای جز دلسردی، کاهش اعتماد و تشدید بی ثباتی بازار نداشته و نخواهد داشت و به نظر می رسد سازمان بورس و در راس آن وزارت اقتصاد و شورای عالی بورس باید پاسخگوی این تصمیمات غلط و بی برنامگی آن هم در حالی که خودشان و حتی رئیس جمهور مردم را تشویق به سرمایه گذاری در بورس می کنند باشند این درحالی است که سازمان بورس علاوه بر اینکه استراتژی مشخص و مدونی برای مدیریت بازار ندارد، فاقد یک سخنگوی فعال است تا ضمن اطلاع رسانی بهتر و آگاه کردن سهامداران از تصمیمات و علل آن، در آرام کردن تازه واردان و تعدیل رفتارهای هیجانی نقش ایفا کند.
از سوی دیگر چندین ماه از وعده های مسئولان سازمان بورس برای حل مشکل زیرساخت و هستهی معاملاتی ضعیف چه با کمک شرکتهای دانشبنیان داخلی و چه از طریق خرید از کشورهای دوست و همسایه می گذرد اما همچنان خبری از رفع این معضل اساسی نیست و این در حالی است که سازمان بورس و بویژه وزارت اقتصاد باید پیش از این و دست کم در سال گذشته به فکر تقویت زیرساخت های فنی بازار سرمایه می بودند. متاسفانه اکنون بهای سوء مدیریت مدیران بورس و شرکت فناوری بورس را مردم می دهند و لذا باید هرچه زودتر این رویه تغییر کند.