وابستگی به نفت در اقتصاد ایران آنقدر زیاد شد که آمریکا به عنوان یک قدرت اقتصادی زورگو از این راه با ما وارد کارزار شد.
به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، مجلس در وضعیت تورمی که روز به روز گرانی ها بیشتر می شود و مردم چاره ای غیر از تماشا کردن وقیمت گرفتن ونخریدن ندارند به فکر حمایت از اقشار ضعیف جامعه افتاده است. تا این جای کار خوب است که به هر حال کسانی به فکر طبقه محروم جامعه هستند اما از این جا به بعد رقم آنچنان ناچیز است که اسم حمایت باید از روی آن برداشته شود. با مرغ کیلویی ۲۰ هزار تومان و برنجی که ۳۰ هزار تومان را رد کرده و گوشت بالای ۱۲۰ هزار تومانی اعطای ۶۰ هزار تومان برای تامین معیشت به یک طنز و شوخی بیشتر شبیه است تا حمایت. مرتضی افقه اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه اهواز نظر خود را پیرامون این موضوعات اینگونه ارائه داده است.
چه توضیحی برای وضعیت کنونی اقتصاد، تورم و نرخ بالای ارز و مشکلات متعدد اقتصاد می توان ارائه داد که به واقعیت نزدیک تر باشد تحریم خارجی یا خودتحریمی داخلی؟
مساله مهمی که دولت و حاکمیت باید برای مردم درباره گرانی و تورم توضیح دهد این است که مردم را با این موضوع به صورت واقعی رو به رو کنند که ریشه گرفتاری های اقتصادی چه داخلی چه خارجی کجاست؟ بخشی که مربوط به نبود ارز و گرانی ها و عرضه کم ارز، است، بخشی که مربوط به تاثیر سیاست خارجی یا سیاست ما در قبال آمریکا و مجموعه مستکبرین عالم است در بخش های اقتصادی ما به شدت تاثیر گذاشته است. مردم باید بدانند حاکمیت در سطح جهانی نقش خود را ایفا می کند به این معنا که تصمیم بر این گرفته که" البته جزء آرمان های نظام به شمار می رود" که مانع فشارها و ظلم رژیم صهیونیستی و آمریکا شود، لذا مردم باید بدانند که هزینه ایستادگی در برابر آمریکا به عنوان یک ابرقدرت بالاست، آمریکا نه تنها ایران بلکه برخی کشورها را به دلیل قدرت اقتصادی خود تحریم کرده اما شدت و ضعف تحریم ها با هم متفاوت است و جمهوری اسلامی ایران تحت سخت ترین تحریم ها قرار گرفته است. خروج آمریکا هر چند از برجام غیر قانونی بوده و دولت جمهوری اسلامی ایران و دولت های طرف توافق زمان زیادی برای انعقاد برجام گذاشتند، اما آمریکا با فرمان آقای ترامپ از این توافق خارج شد. از آن روز به بعد تا کنون نفت و نظام بانکی ایران تحریم است. بنابراین اقتصاد ما از بیرون تحریم است، لذا فشارهای مختلفی به اقتصاد وارد می شود که قطعا تکانه های آن اقشار ضعیف جامعه را بیشتر تحت فشار قرار می دهد. از سوی دیگر ما از درون هم تحریم شدیم، تحریم درونی ما ناشی از سه دهه تداوم غفلت در عیش و عشرت گذراندنی است که درآمدهای نفتی برای ما ایجاد کرد. لذا غفلت از تولید و تکیه بر درآمدهای نفتی ما را از تقویت اقتصاد درونی دور کرد.
اگر در یک تحلیل درست منطقی به دور از تنش های سیاسی بخواهیم چرایی رسیدن به وضعیت کنونی اقتصاد غیر مولد ایران را تعریف کنیم ایراد ساختاری از کجا آغاز می شود؟
ما در تمام سال های گذشته نتوانستیم اقتصاد داخلی و تولید را ترمیم و قوی کنیم. ما از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی و قبل از آن در دوران پهلوی ها می دانستیم عیب کار کجاست، لذا یکی از مهم ترین ایراداتی که بر محمد رضا شاه پهلوی گرفته میشد خام فروشی نفت بود. بنابراین قرار بود از فردای انقلاب بر این نقطه ضعف کشور که وابستگی به نفت بود غلبه کنیم چرا که عدم خام فروشی نفت جزء شعارهای انقلاب بود. در همان شعارهای انقلابی یکی از قصورهای شاه وابسته کردن اقتصاد به نفت اعلام شد لذا از همان اول تصمیم داشتیم که اقتصاد خود را از نفت برهانیم و تولیدات و صادرات متنوعی داشته باشیم تا به روند مطلوب برسیم.
چرا موفق به عبور از خام فروشی نفت نشدیم و آیا امروز فقط وضعیت فقرا و جمعیت تهی دست جامعه به لحاظ اقتصادی در شرایط بدی است یا این وضعیت عموم جامعه را تحت فشار قرار داده است؟
اینکه عبور از خام فروشی نفت را بعد از پیروزی انقلاب اسلامی انتخاب نکردیم یا بلد نبودیم یا نخواستیم که به آن سمت برویم و از وابستگی به نفت کم کنیم خودمان کالا تولید کنیم و محتاج کالاهای وارداتی نباشیم را مسوولین باید جواب بدهند که چرا در این چهل سال آرمان و وعده انقلابی خود به مردم را جامه عمل نپوشاندند. وابستگی به نفت در اقتصاد ایران آنقدر زیاد شد که آمریکا به عنوان یک قدرت اقتصادی زورگو از این راه با ما وارد کارزار شد، چه بخواهیم چه نخواهیم، باید باور کنیم که آمریکا ما را تحت فشار قرار داده است. جای تردیدی وجود ندارد که بخش قابل توجهی از مشکلات امروز حاصل غفلت، بی تدبیری و بی اعتنایی نسبت به ضعف مدیریت است، البته ضعف نسبت به قول هایی که به قشر ضعیف جامعه داده شد. آنهایی که به نام آنها انقلاب شد. دولت ها در سه دهه گذشته مطالبات قشر ضعیف را به حال خود رها کردند.هر چند باید تاکید کرد نتیجه ضعف مدیریت سه دهه گذشته این روزها عملا نه در زندگی فقرا بلکه خود را در زندگی جانبازان و خانوادههای شهدا که برای بقای کشور و امنیت کشور جان خود یا عزیزانشان را دادند مشهود شده است. بسیاری از کسانی که از کشور دفاع کردند و فداکاری کردند امروز بیشترین فشارها و مشکلات را تحمل می کنند.بنابراین نمی توان گفت وضعیت اقشار فقیر جامعه بد است، بلکه اقشار متوسط هم به شدت تحت فشار قرار دارند.
درباره حمایت ۶۰ هزار تومانی و ۱۲۰ هزار تومانی تحلیل های مختلفی ارایه شده آیا این حمایت موجب تورم و افزایش پایه پولی یا حمایت از معیشت و نان سر سفره مردم می شود؟
ببینید باید به این نتیجه برسیم که دولتی که تحت فشار تحریمی است در برابر مردمی که روز به روز فقیر و ناتوان تر می شوند هیچ راه چاره ای ندارد چون پولی برای حمایت از مردم ندارد که به جامعه تزریق کند. دولت یا مجلس هر خرجی که به نام حمایت یارانه ای از مردم میتراشد تا به زعم خود به خانواده های فقیر کمک کند، باید محلی برای آن پیدا کنند،در حال حاضر هیچ محلی برای تامین این هزینه ها وجود ندارد. درآمد نفتی نداریم، دولت نمی تواند مالیات چندانی از طبقات متوسط به دلیل فقر و تعطیلی بنگاه های اقتصادی بگیرد از سوی دیگر دولت تا جایی که توانسته اموال و داراییهای خود را فروخته، لذا برای تامین کمک های یارانه ای راهی غیر از افزایش پایه پولی، اخذ وام و استقراض از بانک مرکزی ندارد، کاری که نتیجه آن هم تورم است. بنابراین هر چند نیت مجلس خیر است اما با ۶۰ یا ۱۲۰ هزار تومان با افزایش قیمتی که کالاها گرفته اند این مبالغ به جایی نمیرسد، مگر دهک ۱ یا فقیرترین دهک بااین پول روزی یک نان بخرد که از گرسنگی نمیرد.بنابراین نباید از دولت یا مجلس و حاکمیت توقع زیادی برای حمایت از اقشار مختلف جامعه را داشت. در غیر این صورت اگر قصد حمایت از مردم جدی باشد حاکمیت چاره ای به غیر از وام و استقراض از بانک مرکزی ندارد، به همین جهت با افزایش پایه پولی نرخ تورم هم روز به روز افزایش می یابد.
عرضه کالاها یا بسته های حمایتی به فروشگاه های زنجیره ای واگذار شده آیا این موضوع می تواند بر میزان فروش مغازها های کوچک محله ها تاثیر سویی به جا بگذارد؟
نه عملا تاثیر منفی بر روند کاری بنگاه های کوچک اقتصادی مثل فروشگاه ها یا مغازه ه های کوچک به جا نمی گذارد چرا که انعقاد قرا داد برای توزیع کالاهای اساسی با فروشگاه های زنجیرهای فقط به خاطر تسهیل کار دولت است. اگر برای دولت مقدور بود حتما برای اعطای کالاهای اساسی از ظرفیت مغازه ها هم استفاده می کرد اما چون فروشگاههای زنجیرهای فروشگاه های شناخته شده ای هستند و میتوانند طرح های این چنینی را پوشش دهند، لذا دولت چاره ای به غیر از چنین انتخابی نداشته است. از این جهت عرض کردم که مغازه ها دچار مشکل نمی شوند چرا که مغازه های کوچک تقاضای خود را دارند و تا کنون هم دوام آورده اند، بنابراین این موضوع ایرادی جدی نیست، ما فعلاً باید به فکر حمایت های بهتر از اقشار ضعیف جامعه باشیم تا دچار مشکلات معیشتی نشوند، چرا که همیشه قشر ضعیف جامعه تحت فشارهای اقتصادی ضعیف و در تنگناهای بیشتری قرار می گیرند و شدت آسیب پذیری این قشر نسبت به قشرهای با درآمد متوسط و بالا بسیار زیاد است در وضعیت تورمی کنونی حتما باید از اقشار ضعیف حمایت شود، درغیر این صورت دولت باید منتظر تبعات دیگری در حوزه های اجتماعی و اخلاقی و حتی امنیتی باشد.